close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

سپیده قلیان به روایت فریبا عادل‌خواه؛ تهدید را به فرصت تبدیل می‌کند

۱ خرداد ۱۴۰۳
ایران‌وایر
خواندن در ۹ دقیقه
سپیده قلیان به روایت فریبا عادل‌خواه؛ تهدید را به فرصت تبدیل می‌کند
«تبدیل تهدیدها به فرصت‌ها توسط یک زن جوان»، توصیفی از «سپیده قلیان»، به کلام «فریبا عادل‌خواه» است برای نگارش کتاب «احضار دوال‌پای رسوایی با پای‌سیب.»
سپیده قلیان به روایت فریبا عادل‌خواه؛ تهدید را به فرصت تبدیل می‌کند
«فریبا عادل‌خواه»: «من همیشه به بازجو می‌گفتم از من میدان تحقیقاتی‌ام را گرفتید، اما شما میدان تحقیقاتی برای من هستید.»
سپیده قلیان به روایت فریبا عادل‌خواه؛ تهدید را به فرصت تبدیل می‌کند
فریبا عادل‌خواه که مدتی با سپیده قلیان هم‌بند بوده در هشتمین نمایشگاه «کتاب بدون سانسور» در پاریس، کتاب جدید او را معرفی کرد.

«احضار دوال‌پای رسوایی با پای‌سیب»، کتاب دوم «سپیده قلیان» است؛ کنشگر مدنی و زندانی سیاسی که «ایران‌وایر» نسخه پی‌دی‌اف و انتشارات «ناکجا»، نسخه چاپی این کتاب را منتشر کرده‌اند. 

در روز دوم هشتمین نمایشگاه «کتاب بدون سانسور» در پاریس، «فریبا عادل‌خواه»، پژوهشگر، زندانی سیاسی سابق و هم‌بندی سپیده قلیان، کتاب احضار دوال‌پای رسوایی با پای‌سیب را معرفی کرد. او در این نشست با پرداختن به محتوای کتاب، تاکید کرد که هم‌بندی‌های سپیده او را با شیرینی‌پزی و کیک‌پزی می‌شناسند. به گفته او، تولد و مراسمی در زندان برگزار نمی‌شد، مگر با عطر شیرینی‌های سپیده. عادل‌خواه به تبعیض‌های اقوام و ملیت‌ها، تبعیض‌های طبقاتی و تبعیض‌های جنسیتی که سپیده در کتاب خود ضمن روایت زنان زندانی اشاره کرده، پرداخت. این پژوهشگر همچنین از تلنگری صحبت کرد که کتاب سپیده قلیان بر خواننده‌ها می‌زند: «مسیر طولانی تغییر.»

آنچه می‌خوانید، خلاصه گزارش نشست معرفی کتاب سپیده قلیان در نشر ناکجا است. 

***

«هر وقت در جایی از این دستورهای پخت به مشکلی خوردید، اگر در خارج از زندان بودم، برایم در توییتر یا اینستاگرام پیام بگذارید. اگر هم نبودم، برایم به زندانی که هستم نامه بفرستید. نامه‌ها به آدم‌ جان دوباره‌ای می‌دهند. این دستورها را طی دو ماه بازگشت مجددم به زندان اوین برایتان نوشته‌ام. نگارش مبتدیانه‌شان را بگذارید به پای آن، نه بی‌استعدادی‌ام. شوخی می‌کنم. امید که روزی در خیابان‌های اهواز موقع پیروزی ملت‌مان برای‌تان شیرینی بپزم. آن روز اصلا دور نیست. امیدوارم همه‌مان از پسش بر بیایم.» 

پس‌از این جملات، کتاب سپیده قلیان با روایت‌‌هایش از زنان زندانی محصور بین دیوارهای زندان آغاز می‌شود و با هر روایتی، او دستور پخت شیرینی را می‌دهد که در زندان با امکاناتی که به‌سختی به دست آورده، از فر تا مواد شیرینی‌پزی، آن را پخته است. 

همین مساله، کتاب سپیده را منحصر‌به‌فرد می‌کند؛ زنانی زندانی پشت میله‌های تبعیض و خشونت که زندگی را با مقاومتی با عطر به شیرینی می‌آمیزند. 

فریبا عادل‌خواه هم‌بندی سپیده قلیان بود. هرچند به گفته خودش در شیرینی‌پزی، دستیار سپیده به حساب می‌آمد. او در توصیف سپیده قلیان، هم‌بندی‌اش است، در روایت زنان و زندان، پژوهش‌گری است که با اتهام «جاسوسی» به بند کشیده شده و در نهایت در این آرزو است که زمین مطالعه‌اش، یعنی ایران را برای همیشه از دست ندهد. 

هم‌بندی سپیده قلیان؛ زنی که کتاب و شعر زیاد می‌خواند 

عادل‌خواه در قامت هم‌بندی سپیده قلیان می‌گوید: «صحبت کردن از سپیده کار ساده‌ای نیست. چراکه سپیده بسیار جوان است و پرانرژی و من نقطه مقابل او قرار دارم و فقط به چند وجه این خصائص می‌توانم اشاره کنم. من در آشپزی به گفته خود سپیده، از بهترین دستیارانش بودم. کتاب «روح‌الاقوانین» نوشته «مونتسکیو» را با هم می‌خواندیم. سپیده کتاب و شعر زیاد می‌خواند. خیلی از شعرا را او به من معرفی کرد. ازجمله "گروس عبدالملکیان"؛ نیروی ابداع و ابتکارش هم بی‌نظیر بود.» 

فریبا عادل‌خواه در معرفی سپیده، به فعالیت‌های او اشاره می‌کند که با کنشگری صنفی در همراهی کارگران «هفت‌تپه» آغاز شد: «برای توصیف شخصیت سپیده که در واقع همان ویژگی کتاب را می‌سازد و الهام‌بخش او می‌شود، این است که هیچ تولدی در زندان جشن گرفتغ نمی‌شود، مگر اینکه سپیده کیک آن را درست کند. روزهای ملاقات که یکشنبه‌ها بود، باز هم سپیده شیرینی و کیک درست می‌کرد برای بسیاری و تمام امکانات کیک را هم خودش فراهم می‌کند. در واقع وقتی اسم سپیده می‌آید، یاد کیکی و شیرینی و دورهمی و جشن، تقریبا در ذهن همه می‌آید و پشت این حکایت‌ها، تصویر یک دختر پرانرژی، شلوغ و سرزنده با گیسوان شبق، و زمانی آبی و چشمانی سیاه نشسته است.» 

شاید آنچه در میان کلمات فریبا عادل‌خواه از سپیده خودنمایی می‌کند، همان شخصیتی است که از شور و هیجان و لبخندهای سپیده در میانه هر بازداشت و حبس به مخاطبان‌اش هدیه داده می‌شود؛ مقاومت، زندگی و زیبایی. 

فریبا عادل‌خواه ادامه می‌دهد: «کیک‌پزی فرصتی است برای یافتن احساس آزادی. نه‌فقط برای آن‌ها که محبوس زندان هستند، بلکه آن‌هایی که محبوس سنت‌های خانوادگی، قومی و ایلاتی هستند. با کیک‌پزی ما کسی می‌شدیم برای خودمان. ما بی‌خیال فضایی که در آن محصور بودیم می‌شدیم. می‌توان گفت که زندانی همیشه تلاش می‌کند که با فعالیت‌های خود، به‌نوعی خودش را در جایی دیگر احساس کند. بعضی با کارهای آموزشی، با فعالیت‌های کتاب‌خوانی، با جمع‌های دوستانه، با کارهای دستی کیف‌های چرمی و خب، سپیده هم با کیک‌پزی؛ در عین‌حال که کارهای دیگر هم انجام می‌داد. التهاب برای انجام دادن کاری برای مشغول بودن، وجه مشخصه زندانی است.» 

به روایت عادل‌خواه، سپیده با کیک‌پزی تلاش می‌کرد که امکانات مالی هم برای هم‌بندی‌ها خود ایجاد کند. به‌خصوص آن‌هایی که نه‌فقط از اجتماع، که از خانواده طرد شده بودند. این بخش از توضیحات عادل‌خواه به زندگی سپیده در بند عمومی زندان بوشهر برمی‌گردد: «در واقع سپیده برای هم‌بندی‌های خود جذب منابع می‌کند و تمام زندان‌بان‌ها را در این مسیر، بسیج می‌کند.»

گفت‌وگو با زندانی سلطنت‌طلب در سال ۱۴۴۰ 

فریبا عادل‌خواه در ادامه صحبت‌هایش، به یکی از وقایع داخل زندان در همراهی با سپیده قلیان می‌پردازد. وقتی که در یکی از جلسه‌های بحث و گفت‌وگو که پنج‌شنبه‌ها برگزار می‌شد، از «الناز»، زندانی سطلنت‌طلب دعوت به عمل آمده بود. سپیده هم به پیشنهاد خودش در نقش خبرنگار، مصاحبه‌ای را ترتیب داد که انگار در سال ۱۴۴۰ روی می‌‌دهد. 

عادل‌خواه می‌گوید: «سپیده از زاویه‌ای که کسی منتظر نبود، بحث تحلیل فعالان را مطرح کرد که در کنار خنده همه ما، کمی هم این حس خود را در فردایی دیدن، غرق تفکر کرد. هیچ‌کدام از خود نپرسیده بودیم که در سال ۱۴۴۰ چه خواهد شد.» 

«تبدیل تهدیدها به فرصت‌ها توسط یک زن جوان»، توصیفی از سپیده قلیان به کلام فریبا عادل‌خواه است برای نگارش کتاب احضار دوال‌پای رسوایی با پای‌سیب.

به گفته این پژوهشگر، «همزادپنداری» با هم‌بندی‌ها توسط سپیده، یکی از ویژگی‌ها این کتاب است:‌ «همزادپنداری، ازجمله ویژگی‌های زندان است که زندانیان چنان به یکدیگر نزدیک می‌شوند و به هم دل می‌بندند که گاهی در افراط تمام می‌افتند. مثل هر افراطی که تبعادتی دارد، یکی از دلایلی می‌شود که زندانیان با هم مشکلاتی پیدا می‌کنند. افراد به همدیگر انس می‌گیرند. با هم و به هم. زندان جایگاه برساخت گروه‌ها است که دائم تغییر می‌کنند و این جابه‌جایی‌ها، همیشه مشکل برملا شدن اسرار را ایجاد می‌کند. نزاع و دل‌خوری پیش می‌آید. یکی از دلایل آلودگی فضای زندان، همین است.»  

لایه‌های تبعیض در زندان زنان به روایت سپیده 

فریبا عادل‌خواه می‌گوید که کتاب سپیده، مخلوطی است از سه لایه که بیشتر به یک داستان شبیه است. یعنی تبعیض میان مرکز و حاشیه که مثال آن اختلاف در مدیریت زندان‌های تهران با سپیدار و بوشهر است. لایه دیگر، تبعیض میان بندهای عمومی و بندهای سیاسی-امنیتی است و لایه سوم، تبعیض‌های جنسیتی با اشاره به ادامه سنت‌های پدرسالارانه است؛ قتل‌های ناموسی، ازدواج‌های اجباری و خودسوزی زنان. 

به قول عادل‌خواه، سپیده بدون آنکه به این پرسش اشاره کند، برای پژوهشگر علوم انسانی «چرایی تداوم این تبعیض‌ها» را در جمهوری اسلامی ایجاد می‌کند: «تبعیض‌هایی که انقلاب در آن تغییری ایجاد نکرد.» 

او در قالب پژوهشگر علوم انسانی ادامه می‌دهد: «چطور می‌شود که یک زن، از سنت ایلاتی قبایلی - سپیده خود را یک لر می‌داند - و ساکن نوار مرزی "دزفول" به چنین آگاهی می‌رسد و با چنین رشادتی، انتقادات خود را به ثمر می‌رساند؟ در واقع آنچه سرنوشت سخت سپیده را رقم می‌زند، یعنی بازداشت و زندان، فرصتی برای آگاهی او می‌شود. این سپیده است که تهدید را فرصت می‌کند.» 

کتاب احضار دوال‌پای رسوایی با پای‌سیب برای فریبا عادل‌خواه، بخش‌های بسیار زیبایی دارد. مثل وقتی که سپیده از «مریم» می‌گوید که ۹۹ درصد کارهایش را در جایی غیر از آشپزخانه می‌کند و یک دقیقه آخر سر از آشپزخانه درمی‌آورد. انگار قانون بود که مریم غذایش را دو بار بسوزاند. اما وجه تشخص هم بود که دیگران غذا می‌پختند و مریم کتاب می‌خواند: «زندانی همیشه می‌خواهد که به‌نوعی از هم‌بندی‌های خود متفاوت باشد.» 

اما به لایه‌های تبعیض بازگردیم. به باور عادل‌خواه، سپیده به‌شکل گسترده‌ای به مساله تبعیض‌های جنسیتی میان زنان زندانی با مردان زندانی پرداخته است. مثل مدت زمان تماس تلفنی برای زنان که بسیار کمتر از مردان است. یا کتابخانه زنان که از مردان کم‌امکانات‌تر است. این تفاوت‌ها در زندان اوین که زندان مرکز است، بیشتر به چشم می‌آید. به‌عنوان نمونه، زندان مردان به خرج زندانیان مالی بسیار مجهزتر از بند زنان است؛ چه برسد به زندان زنان در شهرستان‌ها. حاشیه‌نشینی زنان در زندان‌های غیرمرکز، عامل تبعیض‌آمیز دیگری است که باعث رنج مضاعف زندانیان می‌شود: «باید پرسید که چرا؟ اگر زندان، زندان است، پس برای همه زندان‌ است. چرا باز برای عده‌ای متفاوت است؟»‌

فریبا عادل‌خواه بدون آنکه وارد جزییات شود، می‌گوید که هم‌بندی‌هایی که به گروه مجاهدین خلق تعلق دارند، طالب «زهد زندانی» هستند و با امکانات در زندان، مخالف هستند. 

جنبش یک میلیون امضا و جنبش ژینا

کتاب سپیده قلیان، فریبا عادل‌خواه را به یاد کتابی دیگر می‌اندازد. یعنی کتاب «دا»، که دختری عرب از همان حاشیه ایران با جنگ به بلوغ می‌رسد: «آن‌ها در سه مطالبه با همدیگر مشترک هستند. به عبارتی مطالبات یک زن است ساکن حاشیه مرزی و یکی دیگر طالب اصلاحات و دگرگونی زندگی اجتماعی سیاسی، جهت مبارزه و مقاومت در مقابل تبعیض‌های حاکم.» 

این پژوهشگر ادامه می‌دهد: «صد البته می‌توان به‌عنوان اسطوره به این چهره‌ها نگاه کرد. اما همچنان در قامت یک پژوهشگر نمی‌توان حرکت انسان را به‌مثابه ملکولی معلق در هوا دید و باید آن‌ها را در چهارچوب یا جایگاه تاریخی‌شان قرار داد. به عبارتی، هر حرکت اجتماعی ظرف زمانی دارد و این حرکت‌ها ازجمله حرکت سپیده در روند شکل‌گیری تحولات بعد از انقلاب مردمی ۱۳۵۷، معنا می‌گیرند.» 

عادل‌خواه به دو حرکت بزرگ حول مطالبات اجتماعی اشاره می‌کند که متفاوت از چارچوب‌های سنتی احزاب و اصناف حرکت کردند؛ یعنی جنبش «یک میلیون امضای زنان برای تغییر قوانین تبعیض‌آمیز» و جنبش «زن، زندگی، آزادی»: «دو حرکت بی‌رييس و مرئوس که در مقابل تبعیض‌ها سر بلند کردند و بعید است که روزی سر فرود آوردند.»‌

عادل‌خواه در پایان معرفی کتاب سپیده قلیان گفت: «سپیده فریاد یک زن حاشیه‌نشین لر است نسبت به تبعیض‌های حاکم بر زندگی یک زن به‌طور خاص و نسبت به کارهای بر زمین مانده، به‌طور عام.» 

تلنگری که فریبا عادل‌خواه در زندان خورد

در پایان این نشست، فریبا عادل‌خواه به پرسش ایران‌وایر پاسخ داد. او در صحبت‌های خود هنگام ترسیم فضای زندان، از گوناگونی زندانیان و هم‌زیستی با آن‌ها یاد کرد. او «مسیر طولانی تغییر» و «کارهای بر زمین مانده» را، تلنگر کتاب سپیده قلیان دانست. از همین‌ روی از او پرسیدیم که تجربه زندان، چه تلنگری را به فریبا عادل‌خواه پژوهشگر وارد کرده است. 

او پاسخ داد: «شما یک روز از خواب بیدار می‌شوید و می‌بینید جاسوس و از همه‌چیز محروم شده‌اید؛ از کار،‌ خانواده، ارتباطات. مخصوصا من که دائم در سفر بودم. از سفر محروم شدم. و این بزرگترین فشار برای من بود. تا وقتی نتوانم همچنان بین ایران و افغانستان و پاریس در حرکت باشم، خودم را آزاد احساس نمی‌کنم. تلاش سپیده با آشپزی است و من که محقق هستم، فقط با نگاه کردن تلاش کردم.» 

عادل‌خواه ادامه داد: «اگر زمین تحقیقاتی من، میدان تحقیقاتی من را از من می‌گیرند، میدان تحقیقاتی دیگری که جلوی من وجود دارد. من همیشه به بازجو می‌گفتم از من میدان تحقیقاتی‌ام را گرفتید، اما شما میدان تحقیقاتی برای من هستید. در جایگاه کسی که در عین حال متهم و محکوم است اما می‌خواهد بداند چرا. با هم‌بندی‌هایم هم به همین شکل. زندان شده بود میدان تحقیقاتی جدیدی که من کسب کردم.» 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

گزارش

یادگارهای ابراهیم رئیسی در ورزش؛ اعدام، سواستفاده، سرکوب

۱ خرداد ۱۴۰۳
پیام یونسی‌پور
خواندن در ۶ دقیقه
یادگارهای ابراهیم رئیسی در ورزش؛ اعدام، سواستفاده، سرکوب