close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

بیست سالگی جشنواره تئاتر ایرانی در آلمان؛ پایان یا آغازی دوباره؟

۲۴ آبان ۱۳۹۲
تارا بنیاد
خواندن در ۱۱ دقیقه
بیست سالگی جشنواره تئاتر ایرانی در آلمان؛ پایان یا آغازی دوباره؟
بیست سالگی جشنواره تئاتر ایرانی در آلمان؛ پایان یا آغازی دوباره؟
بیست سالگی جشنواره تئاتر ایرانی در آلمان؛ پایان یا آغازی دوباره؟
بیست سالگی جشنواره تئاتر ایرانی در آلمان؛ پایان یا آغازی دوباره؟
بیست سالگی جشنواره تئاتر ایرانی در آلمان؛ پایان یا آغازی دوباره؟
بیست سالگی جشنواره تئاتر ایرانی در آلمان؛ پایان یا آغازی دوباره؟

بیستمین جشنواره تئاتر ایرانی روزهای پنجم تا دهم نوامبر در شهر کلن آلمان برگزار شد. بنیانگذاران جشنواره در این بیستمین دوره اعلام کردند که بازنشسته خواهند شد. اما امیدوارند چراغ جشنواره روشن بماند.

افتتاحیه

سالن تئاتر" آرکاداش" در محله "اِرِن فِلد" (Ehrenfeld) شهر کلن سالهاست که میزبان جشنواره تئاتر ایرانیان است، بعد از ظهر روز پنجم نوامبر کافه تئاتر سالن پر بود از علاقه مندانی که منتظر آغاز جشنواره بودند، همه از پایداری این جشنواره در بیست سال صحبت می کردند و اینکه چقدر برگزاری این جشنواره بر نسل دوم وحتی سوم مهاجران ایرانی  تاثیر مثبت داشته و آنها را تشویق به شناختن بیشتر فرهنگ ایرانی کرده و حتی تشویق به بازی در تئاترهای این فستیوال. اولین جمله مجری برنامه که بانوی جوانی بود خلاصه ای است از کارنامه جشنواره تئاتر: "باورم نمی شود که 20 سال از آغاز این فستیوال می گذرد، و هر سال من به عنوانی اینجا حضور داشتم، یا بازیگر، یا تماشاچی و یا مثل امروز مجری؛ من 20 سال پیش در پانزده سالگی روی همین صحنه  تاتر بازی کردم."

مراسم افتتاحیه ی این جشنواره را خانم "گیزلا دکارت" (Gisela Deckart) مسئول بخش فرهنگی شهر کلن آغاز می کند و از 20 سال پایداری این جشنواره قدردانی می کند. پس از او آقای شاهین نجاتی که موسس سالن تئاتر آرکاداش است از تجربیات سالهای همکاریش با جشنواره می گوید. مجید فلاح زاده یکی از بنیانگذاران این جشنواره آخرین سخنرانی را می کند. در میان سخنرانی او تماشاگران درباره ی احتمال اینکه امسال سال آخر فستیوال باشد پچ پچ می کنند. دیگر بنیانگذار، بهرخ بابایی، ترجیح می دهد به جای سخنرانی کردن حاضرین را مهمان صدای گرم خود کند.

در میان مراسم افتتاحیه، تئاتر"متهم و تبهکار" اثر آنتوان چخوف به کارگردانی حمید عبدالملکی به نمایش در می آید. این نمایش  دادگاه مردی را روایت می کند که جرمش دزدیدن پیچ های ریل قطار است. تئاتر "عروسک کوکی" برگرفته از شعری از فروغ فرخزاد به همین نام که پروژه مشترک بیبیانا خیمنس (Bibiana Jimenez) از کلمبیا و سیما سید است برنامه بعدی است. کنسرت گروه "پاز" با خوانندگی مریم آخوندی هم آخرین برنامه ی شب افتتاحیه است.

چهار روز تئاتر

بیست سالگی جشنواره تئاتر ایرانی در آلمان؛ پایان یا آغازی دوباره؟

در اولین روز اجرای رسمی گروه ها، چهارشنبه، تئاتر "افسانه ی ببر" نوشته ی داریوفو به کارگردانی وبازیگری صدرالدین زاهد به روی صحنه می رود که روایتگر داستان سربازی ست که توسط هم قطارانش در کوه های هیمالیا رها شده و سر از غاری در می آورد که یک ببر ماده و توله اش در آن زندگی می کنند؛ ببرها به او جا و غذا می دهند و او را مداوا می کنند اما روزی او از زندگی با ببرها خسته می شود و به دهکده ای می گریزد و ببرها هم در پی او .

بیست سالگی جشنواره تئاتر ایرانی در آلمان؛ پایان یا آغازی دوباره؟

بعد از آن تئاتر "خان شریف خودمان" به نویسندگی و کارگردانی فرهاد مجدآبادی اجرا می شود که داستان شهر کوچکی ست که حاکم ظالم اش با قیام مردم فراری شده و حالا حاکمی بر تخت نشسته که علی رغم تصور از حاکم قبل بدتر است.

بیست سالگی جشنواره تئاتر ایرانی در آلمان؛ پایان یا آغازی دوباره؟

روز پنج شنبه، نوبت اجرای محسن طارمی است. او تئاتر "دلقک ها دوباره می خندند" را با موضوع یک زوج دلقک که به دنبال کسانی می گردند که خنده های دلقک ها را دزدیده اند به نویسندگی و کارگردانی خودش روی صحنه می برد.

بیست سالگی جشنواره تئاتر ایرانی در آلمان؛ پایان یا آغازی دوباره؟

پس از او، تئاتر آلمانی "سیستم گرونهلم" به کارگردانی علیرضا کوشک جلالی اجرا می شود. موضوع این تئاتر آخرین جلسه ی مصاحبه برای کاردر یک شرکت بزرگ بین المللی است و روش هایی که برای انتخاب یک نفر در این شرکت در نظر گرفته شده است که فرد را تا مرز جنون می برد. از آنجا که این نمایش به زبان آلمانی بود اغلب تماشاچیان آن نیز آلمانی بودند.

بیست سالگی جشنواره تئاتر ایرانی در آلمان؛ پایان یا آغازی دوباره؟

در روز جمعه، گروه تئاتر آویشن به کارگردانی و نویسندگی بهروز قنبر حسینی نمایش "خونه جدید" که داستان خواب و بیداری رها دختر جوانی را روایت می کند که در حال اسباب کشی ست.

بیست سالگی جشنواره تئاتر ایرانی در آلمان؛ پایان یا آغازی دوباره؟

در برنامه بعدی، شاهد نمایش "زیر آوارعشق" اثر قاضی ربیحاوی و کارگردانی و اجرای سودابه فرخ نیا هستیم. موضوع آن قصه زنی ست که پس از زلزله با صحبت کردن و تعریف کردن آنچه بر او گذشته تلاش می کند تا زمانی که امدادگران برسند همسرش را در زیرآوار بیدار و زنده نگه دارد.

بیست سالگی جشنواره تئاتر ایرانی در آلمان؛ پایان یا آغازی دوباره؟

اولین تئاتر روز شنبه "مرگ و دختر" به علت بیماری یکی از بازیگران لغو می شود و تئاتر بعد از آن "هزار و یک . . ." بر اساس داستان "رابطه باز زناشویی" اثر داریو فو است. در این نمایش می بینیم که چطور تعریف غلط از روشنفکری یک زندگی خانوادگی را متلاشی می کند.

در بعد از ظهر روزآخر جشنواره کودکان به تاتر دعوت شدند تا "داستان کوتی و موتی" را به کارگردانی سیما سید ببینند که داستان دو خرگوش است که خاطرات آشنایی و ازدواجشان را تعریف می کنند.

بیست سالگی جشنواره تئاتر ایرانی در آلمان؛ پایان یا آغازی دوباره؟

 عصر همان روز فیلم "تاتر و هدایت" بر روی پرده می رود و مخاطبان جشنواره پس از آن به تماشای نمایش "به یاد نیست" که اقتباسی است از داستان "مرده خورها" ی صادق هدایت می نشینند که روایتگر جر و بحث های دو هوو است که تازه شوهرشان مرده و طلبکاری هم از راه رسیده است.

در روزهای جشنواره علاوه بر تاترها نشست های تئوریک و جلسه های پرسش و پاسخ هم برگزارشد، نمایشنامه خوانی "چراغ آخر"  و "مرگ اختیاری یک وبلاگ نویس" را نویسندگان آنها بهمن فرسی و مجید فلاح زاده خواندند، و محسن یلفانی با موضوع "بازگشت به تراژدی" سخنرانی کرد.

دشواری های بیست ساله

 بیست سال پیش در شهر کلن آلمان یک زوج جوان جشنواره ای را بنیان گذاردند که تا کنون امید بازیگران ایرانی مهاجر بوده است، بهرخ حسین بابایی و مجید فلاح زاده هنرمندانی که پس از آنکه مجبور به مهاجرت می شوند در سرزمین غریبی که به آن وارد شدند، سرزمینی که زبان و فرهنگش ناآشناست، به دنبال گمشده خود می گردند: تئاتر.

وقتی که دوندگی ها و تلاش ها ثابت می کند که در این سرزمین جدید کار بسیار دشوارتر از آن است که آن دو نفر بتوانند به تنهایی تاتر ایران را وارد جامعه آلمانی کنند، فکر برگزاری جشنواره می آید؛ جشنواره ای که صحنه را در اختیار بازیگران و کارگردانان مهاجر تئاتر قرار دهد؛ جشنواره ای که به کشورمیزبان این مهاجران نشان دهد بر خلاف تصور شما در کشور ایران تئاتر برگزار می شود. سرانجام درروزهای ششم تا دوازدهم نوامبر سال 1994 برای اولین بار هفته نمایش ایرانی در شهر کلن کار خود را آغازمی کند و این خانواده سالهای سال با انرژی مشکلات این راه را به دوش می کشند.

جشنواره بازنشست نمی شود، ما بازنشست می شویم

بهرخ بابایی اما در گفتگویی که با او داشتم می گوید: "ما دیگر جسمی و روحی خسته ایم، سن و سالی ازما گذشته است و به قول آقای یونگ از اداره‌ فرهنگ شهر کلن ما دو نفر با کمک چندتا از دوستان کاری را انجام می دهیم که کار یک وزارتخانه است؛ این کار جز خستگی های جسمی، استرس ها و خستگی های شدید روحی دارد. از طرفی قبل از برگزاری فستیوال آنقدر بودجه نداریم که بتوانیم کارها را به دیگران واگذار کنیم و باید با خواهش از دیگران بخواهیم لطف کنند برایمان انجام دهند و از طرف دیگر با آغاز فستیوال احساس مسئولیت و پاسخگویی ها هم آغاز می شود. مثلا وقتی قرار است تئاتری آغاز شود و تماشاگری نیامده است، با اینکه این قبیل اتفاق ها را همه ی اهالی تئاتر می شناسند اما در هر حال ما به عنوان برگزارکننده خود را پاسخگوی گروه می دانیم و تمام این ها و بسیاری نکات ریزی که مجال گفتنش نیست، فشار و استرس زیادی وارد می کند که ما می خواهیم خود را از آن بازنشسته کنیم، امیدواریم جوانترها این کار را عهده بگیرند، ما در چندسال اول برای نشان دادن راه با آنها خواهیم بود و آنها هم پس از دو سه سال تجربه کافی را برای ادامه راه خواهند داشت.

بیست سالگی جشنواره تئاتر ایرانی در آلمان؛ پایان یا آغازی دوباره؟

خانم بابایی کمی به گذشته برمی گردد. حالا که از بازنشستگی صحبت می کند انگار خاطرات این 20 سال از جلوی چشمانش رژه می رود: "سال چهارمی که به آلمان آمدم، در همین سالن تئاتر استخدام شدم. این سالن یک سالن ترکی ست و من هم از آذربایجان می آیم، در بسیاری از تئاترهایی که در این سالن برگزار شده بازی کرده ام، شانس آوردم زبان مادری ام به دادم رسید. اما هشت سال بعد صرفه جویی هایی در دولت آلمان شد که یارانه تاترها کم شد و بازیگران تئاتر این سالن شدند بازیگران حق الزحمه ای. به همکاری ام با این گروه ادامه دادم اما ناگزیر شغل دومی هم آغاز کردم. فکرمی کنم بازیگران مهاجر تئاتر ایرانی، بازیگران ماهری هستند که با اینکه کار و دغدغه اصلی آنها تئاتر است اما نمی توانند از این راه مخارج زندگیشان را تامین کنند. البته باید این را هم اضافه کنم که این روزها بسیاری از بازیگران تئاتر آلمانی نیز شرایط مشابهی دارند و مجبورند برای گذران زندگی شان شغل دوم داشته باشند."

بخش بزرگی از خاطرات او مربوط به جشنواره ایست که دارد از آن بازنشست می شود، تجربیاتی که به بخشی از تاریخ ایرانیان مهاجر تبدیل شده است؛ او فکر می کند اتفاق جالبی که در طی این بیست سال افتاده است در ارتباط با تماشاگران است، اینکه جشنواره تاتر کلن مخاطب خود را یافته، مخاطبی که حالا با آگاهی ذهنی از تاتر و فرهنگ آن بروشور را ورق می زند و تاتری را که به سلیقه اش نزدیک است انتخاب می کند اما تاکید می کند که هدف برگزاری این جشنواره پر کردن سالن از تماشاگر نیست که اگر بود می شد با یک اجرا از یک شخص نام آشنا این سالن را سه بار پر و خالی کرد. هدف پر کردن گیشه نیست چرا که جشنواره کاری تجاری نیست، بلکه دنبال این است که مخاطب با دستی پر از سالن خارج شود. هدف این است که همکاری که در گوشه ی دیگر دنیا شرایط مشابه دارد از این امکان استفاده کند و گوشه نشین نشود .

آینده جشنواره تئاتر کلن

درآخرین روز جشنواره نشستی با عنوان "آینده فستیوال؟" برگزار شد. هدف این نشست پیدا کردن راه کاری بود که با آن بتوان جشنواره را به بهترین نحو ادامه داد. در ابتدای این نشست مجید فلاح زاده آماری از بیست سال جشنواره ارائه کرد و گفت: درطی این بیست سال در این جشنواره 440 تاتر به روی صحنه رفته است، که دراجرای آن 2200 هنرمند سهیم بوده اند و 30800  تماشاگر به تماشای این تئاترها نشسته اند. جشنواره تئاتر ایرانی تا کنون 300 هزار یورو خرج داشته وکمتر از نیمی از آن یعنی 140 هزار یورو درآمد آن بوده است.

او فستیوال را به سه دوره تقسیم می کند: تا پایان دوره پنجم، دوره کمیت؛ تا پایان دوره هشتم دوره کیفیت؛ و آنگاه بحث و جدل ها درباره دعوت کردن از گروه های داخل ایران؛ و سرانجام دوره ی سوم که بعد از جشنواره دهم آغاز می شود، دوره ای که هم به کمیت و هم به کیفیت توجه می کند.

فلاح زاده می گوید: "جشنواره تئاتر کلن در هر دوره توانسته گروه های مختلفی را فعال کند؛ ابتدا قدیمی های تئاتر که پیر شده بودند و ناامیدانه فکر می کردند مگر می شود در جایی جز ایران کار تئاتر کرد، بعد تبعیدیانی که همیشه حاضر به فعالیت بودند، جوانهای نسل دوم و سوم مهاجران که کار را از روی همین صحنه و درهمین جشنواره آغاز کردند؛ و دست آخر دیگر مهاجران از ملیت های دیگر. "آنچه را که باید با افتخار اضافه کنم این است که در این جشنواره هرگز سانسور وجود نداشته است و از چپ ترین گروه ها در این جشنواره برنامه اجرا کرده اند تا اینکه در سالی اینجا تعزیه خوانی هم بوده است."

نتیجه بحث و گفتگو، با حضور دست اندرکاران تئاتر و نمایندگانی از گروههای مختلف که در این روزها برنامه داشته اند، این است که باید راههایی پیدا کرد که حضور جوانان فعال تر شود و جشنواره در یکی دو ماه آخر قبل از برگزاری نیرویی به جز خانواده فلاح زاده داشته باشد. انجمن تئاتر ایران و آلمان که حتی قبل از برگزاری این فستیوال ها تشکیل شده بوده فعال تر عمل کند و برای برداشتن بخشی از بار مالی جشنواره از دوش بنیانگذاران اعضا موظف شوند که مرتب حق عضویت خود را پرداخت کنند و برای تحقق بخشیدن به این راه حل ها نشستهایی مرتب تشکیل شود.

"کیفیت فستیوال افت داشته است"

در میان افرادی که هر روز به جشنواره می آمدند، شاهرخ گلستان از چهره های آشنا بود؛ مدیر فیلمبرداری و خبرنگاری که بعد از تهیه بیش از بیست برنامه نیم ساعته رادیویی درباره تاتر با عنوان "نمایشگران" جایگاه ویژه ای در میان اهالی این هنر پیدا کرد در گفتگویی که با او داشتم درباره ضعف و قوت این جشنواره در 20 سال گذشته می گوید: "با توجه به این که من سالها بود به این جشنواره نیامده بودم، می توانم آن را با سالهایی مقایسه کنم که در آن حضور داشتم. به نظر من کیفیت جشنواره افت قابل توجهی داشته است. واین قضیه از آنجا شروع شد که دست اندرکاران گروههایی را از ایران به جشنواره دعوت کردند که تبعیدیان این حرکت را نپسندیدند و در نتیجه بسیاری از گروههای خوب که می توانستند در بالا بردن کیفیت جشنواره موثر باشند همکاری خود را با جشنواره قطع کردند. البته درمیان تئاترهای امسال تئاترهای بسیار خوب هم بود که فکر می کنم بهترین آنها "هزارویک. . ." کار آقای کوشک جلالی بود و نیز تئاتر کودکان اما نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که ضعف بزرگ تئاترهای فستیوال امسال طولانی بودن آنهاست به طوری که از حوصله ی تماشاگر خارج می شود، در این تئاترها اصلا تدوین صورت نگرفته در حالی که بیشتر نمایشنامه ها را خود کارگردانان تنظیم کرده اند و مجبور نبوده اند همه نمایشنامه را بخوانند."

"فستیوال احتیاج به تفکر جدید دارد"

علی رضا کوشک جلالی نمایشنامه نویس و کارگردان تاترکه از همان سالهای آغازین با جشنواره همراه بوده، هرگونه فعالیت صنفی در ارتباط با مسئله تئاتر را مثبت می شمارد و می گوید: "به نظر من از آنجا که نسل دوم و سوم ایرانی که در آلمان هستند زبان فارسی را تنها درحد روزمره می شناسند و اگر اهل هنرباشد دنبال تئاتر آلمانی خواهد رفت، کاری که در طول این سالها برای برگزار کردن این فستیوال انجام شد، شنا کردن خلاف جهت آب بود. باید قدردان پایداری این دو نفربود اما از حالا به بعد برای زنده نگه داشتن فستیوال باید تفکری جدید وارد کرد که بتوان نسل جوان را جذب کرد.

بیست سالگی جشنواره تئاتر ایرانی در آلمان؛ پایان یا آغازی دوباره؟

کوشک جلالی از دیگر مشکلات کار تاتر با زبان فارسی در کشور غیر فارسی زبان را کمبود امکانات مثل بازیگر فارسی زبان حرفه ای بر می شمارد و ادامه می دهد: "بازیگری که در سال دو سه اجرا دارد نمی تواند بازیگر حرفه ای شود و کارگردان مجبورمی شود با توجه به شرایط از خواسته های خود بگذرد و این کیفیت کار را پایین می آورد. به همین خاطر من به تئاتر آلمانی روی آوردم، و سعی می کنم با زبان و گروه آلمانی کار کنم و اگر بخواهم کار فارسی زبان انجام دهم، در ایران انجام خواهم داد چون آنجا امکانات لازم وجود دارد.

"سالی یک تاتر دلخوشی من است"

محسن طارمی جدیدترین شرکت کننده جشنواره است که  برای دومین سال حضور دارد و حالا می فهمد که چقدر کار تئاتر در خارج از ایران کار مشکلی ست و دست مریزاد می گوید به کسانی که 20 سال است این جشنواره را می گردانند. او امیدوار است که انرژی این جشنواره هر روز افزون تر شود زیرا تنها دلخوشی اش برای نگه داشتن کمی دغدغه برای تئاتر که حرفه اش بوده همین جشنواره است، همین سالی یک بار.

او سال گذشته که برای اولین بار تئاترهای این جشنواره را می بیند، یکه می خورد چون ازایران آمده و اجراها را با اجراهایی که آنجا دیده مقایسه می کند. اما حالا خوب می تواند بفهمد که چرا کارها در حد انتظارش نبودند: "کاری که در جشنواره امسال اجرا کردم، در خانه تمرین کرده ام چون نتوانستم فضایی برای تمرین پیدا کنم، حتی اتاقی با دیوارهای سیاه."

در آخرین روز جشنواره بعد از آخرین تئاتر گروه های شرکت کننده به طور غیرمنتظره برای تماشاگران و بنیانگذاران برنامه کیک تولد 20 سالگی جشنواره را روی صحنه آوردند و از بهرخ بابایی و مجید فلاح زاده خواستند شمع تولد 20 سالگی جشنواره  را فوت کنند. با این امید که این فرزند 20 ساله سالهای سال باز هم بماند و ببالد.

بیست سالگی جشنواره تئاتر ایرانی در آلمان؛ پایان یا آغازی دوباره؟

* عکسهای گزارش از: ر. تاجبخش

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

جامعه مدنی

بازار گرم مداحان؛ از درآمدهای میلیونی تا اظهارنظرهای سیاسی

۲۴ آبان ۱۳۹۲
نفیسه پرستش
خواندن در ۷ دقیقه
بازار گرم مداحان؛ از درآمدهای میلیونی تا اظهارنظرهای سیاسی