شایا گلدوست
ماه فوریه میلادی در امریکا و بریتانیا، ماه «تاریخ رنگینکمانیها» نامگذاری شده است؛ تاریخی که در اکثر کشورهای دنیا نشان دهنده مبارزات و تلاشهای اعضای جامعه رنگینکمانی برای دستیابی به حقوق انسانی خود است. در کشورهایی مانند ایران و افغانستان, دستیابی به مجموعهای که نشان دهنده تاریخ زیست قشر رنگینکمانی باشد، به راحتی امکانپذیر نیست و یا حتی غیرممکن است. در ایران پیش از انقلاب اسلامی نیز بودند افراد سرشناسی که خود را عضوی از جامعه رنگینکمانی میدانستند و نام آنها به دلیل فعالیتهای اجتماعی، هنری و سیاسی بر سر زبانها بود؛ افرادی که جامعه رنگینکمانی امروز ایران با افتخار از آنها یاد میکند. یکی از آن نامهای جاودان, «ساویز شفائی» است.
ساویز شفائی فعال حقوق بشر، نویسنده و شاعر متولد هشتم شهریور ۱۳۲۹در تهران است. او که از جوانی مشتاق به مسایل و موضوعات اجتماعی و سیاسی، هنر و ادبیات بود، پس از دریافت مدرک فوق لیسانس در رشته عمران ملی، مدتی را به کار, تحقیق و تدریس در میان عشایر استان فارس گذراند و پس از آن در موسسه تحقیقات و برنامهریزی علمی و آموزشی شاغل شد.
شفائی در سال ۱۹۷۶ میلادی برای مطالعه در رشته جامعهشناسی به امریکا رفت و با سازمانهای صلح و عدالت اجتماعی، گروههای مدافع حقوق اقلیتها، زنان و همجنسگرایان در امریکا به همکاری پرداخت. او بعدها به عضویت «سازمان ملی برای مردان علیه جنسیتزدگی» (National Organization for Men against Sexism) با ایدئولوژی فمینیستی درآمد.
بسیاری شفائی را اولین فعال حقوق جامعه رنگینکمانی ایران میدانند؛ مسالهای که طرح آن در جامعه ایران تابو و شاید حرف زدن راجع به آن نیز ممنوعه بود. هرچند در سالهای پیش از انقلاب اسلامی بودند افراد سرشناس و معروفی که خود را عضوی از جامعه رنگینکمانی هویتیابی میکردند اما به ندرت میتوان شخصی را یافت که آشکارا از هویت جنسی و جنسیتی خود سخن گفته باشد.
ادامه تحصیل ساویز در امریکا و در «دانشگاه سیراکیوز»، زمینهای مناسب برای مطالعه درباره جنسیت و گرایشات جنسی را برای او فراهم کرد. در همین سالها بود که تصمیم گرفت به عنوان یک همجنسگرا، آشکارسازی کرده و با انجمنهای حقوق بشری انگلیسی زبان برای دفاع از حقوق رنگینکمانیها فعالیت کند. او بعدها با تشکیل گروههایی از افراد رنگینکمانی فارسی زبان خارج از کشور همکاری را آغاز میکند و در سال۱۹۹۱ به عضویت مجله «هومان» در آمد و به یک عضو فعال بدل شد.
در جستوجوی درباره زندگی شخصی ساویز شفائی اطلاعات زیادی به دست نمیآید اما به نظر میرسد که محیط خانوادگی باز و تشویق او به تحصیل در حوزه اجتماعی و همچنین فرهنگ و ادب باعث شده است تا به فردی هنرمند و فرهیخته بدل شود.
از مصاحبه «مهین شقاقی»، مادرش با مجله «اقلیت»، به وضوح مشخص است که خانواده پذیرای گرایش جنسی او بودهاند و این حمایت و پشتیبانی نقطه قوتی در مسیر ترقی و پیشرفت ساویز بوده است.
در بخشهایی از این مصاحبه، مهین شقاقی در پاسخ به این پرسش که چهگونه و از چه زمانی متوجه همجنسگرا بودن ساویز شدهاید، میگوید: «من از سال ۱۹۷۷ که وارد امریکا شدم، متوجه همجنسگرا بودن ساویز شدم. از این موضوع شناخت کافی نداشتم اما بعدا متوجه رفتارها وحرکات همجنسخواهانه او شدم که پیش از این متوجه آن نبودم. حتی ما به طرح پیشنهادش در دانشگاه شیراز توجه نکردیم که چرا خواسته بود راجع به این قضیه صحبت کند. ولی وقتی به امریکا آمدم و با او زندگی کردم، متوجه روابط او و افرادی شدم که با آنها معاشرت میکرد. خب میتوانم بگویم اولش کمی متعجب و شوکه شدم. نمیتوانم تفسیر کنم. ولی یک منع داشتم. هیچ وقت تعصب راجع به مسایل انسانها نداشتم. در ایران هم این فعالیتها را میکردم. من پیش از این اقلیتی را نمیشناختم که بخواهم با این موضوع آشنا شوم ولی هر چه بیشتر متوجه شدم، تصمیم گرفتم خودم هم در این راه مبارزه کنم.»
اشاره مهین شقاقی با اولین سخنرانی یا طرح پرسش ساویز در سال ۱۹۷۲ در «دانشگاه پهلوی» شیراز است؛ نخستین باری که مسالهای را درباره جامعه رنگینکمانی در ایران آن زمان مطرح کرد.
او از سخنران پرسیده بود: «درباره محرومیتی که همجنسگرایان تجربه میکنند، چه میتوان گفت؟ حتما فرد باید فقیر و دردمند باشد تا به عنوان یک فرد محروم از حقوق اولیه شناخته شود؟»
بعدها مهین شقاقی خود برای حمایت از ساویز، به عضویت گروه «پیفلگ» در امریکا درآمد؛ گروهی که در راستای مشاوره و صحبت با والدین افراد رنگینکمانی فعالیت میکرد.
او در ادامه مصاحبه خود با مجله اقلیت، درباره هنرمند و شاعر بودن فرزندش میگوید: «از بچگی شعر میگفت. همینطور کارهای دستی و کارهای هنری هم میکرد. نمیخواهم بگویم کارهای زنانه، ولی خیلی ظریف بود، طوری که اگر پسرها دوست داشتند انجام بدهند، شاید خجالت میکشیدند. چرا که ممکن بود به آنها برچسب دخترانه بودن بخورد. حتی نقاشی هم میکرد که البته نه به معنی درستش بلکه به سبک خودش انجام میداد.»
اما فعالیت در حوزه جامعه رنگینکمانی ایرانی برای ساویز به دور از حاشیه و دردسر نبود؛ تا آنجایی که به گفته مادرش، پس از این که در یکی از روزنامههای شهرمقالهای نوشت و رسما مسایل خودش را به عنوان یک همجنسگرا مطرح کرد، مورد عکسالعملهای منفی ایرانیان قرار گرفت؛ عکسالعملهایی از فحاشی، تهدید به آتشزدن خانه و حتی درخواست برای ترک شهر. در نهایت کار به جایی رسید که شهرداری و پلیس وارد عمل شدند.
ساویز شفائی سرانجام در تاریخ ۱۸ سپتامبر ۲۰۰۰ میلادی (سال ۱۳۷۹)، مدت کوتاهی بعد از تشخیص سرطان، در کنار مادر و همسرش فوت کرد اما نام او در تاریخ مبارزات جامعه رنگینکمانی ایرانی جاودانه باقی مانده است.
به نقل از وبسایت «دوجنسگرا»، ساویز دهه آخر زندگی خود را با شخصی امریکایی به نام «جیم فورد» گذراند و در ۱۰ سال آخر زندگی، او را به عنوان همدم زندگی خود انتخاب کرده بود.
جیم فورد بعد از مرگ ساویز، درباره او مقالهای در فضای مجازی منتشر کرد که در آن در ارتباط با جوانب مختلف شخصیت و زندگی ساویز نوشته بود. البته او نیز چند سال پس از درگذشت ساویز، بر اثر سرطان فوت کرد.
مطلب مرتبط:
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر