close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

خاک ، شکوفه، آتش، به زبان مادری

۹ شهریور ۱۳۹۵
ماهرخ غلامحسین‌پور
خواندن در ۴ دقیقه
خاک ، شکوفه، آتش، به زبان مادری

سالن «هنر» دانشگاه استنفورد را پیدا نمی کردم، اما انحنای هر کوچه باغ ، یا پشت هر کریدور و راهروی آن ساختمان زیبای منحصر به فردِ پر گل و بلبل را که می پیچیدم صدای حرف زدن به زبان مادری به گوشم می آمد.

همه ما وسط  آن نخل ها و معماری سبک «میشن» و لابلای آن همه نقاشی و مجسمه رودن و هنرهای کانتور فوق العاده ، وسط خانه «لیلند» و «جین استنفورد» در آن باغ زیبا و دیوارهای شنی سفید و سقف های کاشی قرمزش، آمده بودیم دنبال زبان مادری.

برای دیدن فیلم «خاک، شکوفه ، آتش»، فیلم شاعرانه «شبنم طلوعی » که روایت تازه ای بود از حیات کوتاه اما گدازنده «فاطمه زرین تاج برغانی قزوینی » یا همان زنی که گاهی در کتاب های تاریخی به نام «طاهره قره العین» ذکر نامش شده است، گر چه  نه به  گشاده دستی.

از خانم میانسالی که فارسی حرف می زد با همراهش، پرسیدم «ببخشید سالن نمایش کجاست؟» با انگشتش راه را نشانم داد و گفت : «بدوید. جا برای نشستن نیست. فیلم خوبی است. حیف است از دستش بدهید.»

اما وقتی به ورودی سالن می رسیم می گویند به خاطر استقبالی که از نمایش فیلم شده، باید منتظر بمانیم تا سانس ساعت هشت. دکتر «عباس میلانی» که مثل همیشه میزبان برنامه های فارسی دانشگاه استنفورد است، بابت این مسئله از آنهایی که برای نمایش سانس اول بازمانده اند، عذرخواهی می کند.

سری  دوم نمایش فیلم هم جایی برای نشستن نیست. به ناچار عده ای کف زمین می نشینند. «بهرام بیضایی» می آید و «شبنم » و فیلمش را معرفی می کند. او از جفاهایی می گوید که بر سر این هنرپیشه ، کارگردان و نویسنده ایرانی به خاطر دیانتش رفته، از تجربه مشترکشان در «شب هزار و یکم » و نقش اثرگذار شبنم به جای مونس در «زنان بدون مردان» ....

درست به خاطرم نمی آید اما یکی از سینماگران به نام، زمانی گفته بود وقتی مهاجرت می کنی، احساس و خاطره و خواب به زبان مادری، هر کدامشان وزنه های بسیار زیبا و سنگینی هستند که نمی شود با آنها  دوید، برای اینکه خوب بدوی باید کنارشان بگذاری.

به نظرم شبنم طلوعی با فیلم «خاک. شکوفه. آتش» به زبان مادری و با حسی زنانه تمام یک ساعت آن روایت را خوب دویده بود. 

فیلم شبنم طلوعی یک فیلم مذهبی با تکیه بر شعائر بهائیت نیست. بیان شاعرانه سرگذشت طاهره ، قره العین با تکیه بر منابع باقیمانده تاریخی است، فیلم مستندی که با صدای کارگردان، فرم ملودرامی به خودش می گیرد و از  حرکت پاهای زنی بر عرصه  فرهنگی و اجتماعی دوران ناصرالدین شاه شروع شده و به سپیده دمانی ختم می شود که طاهره را به جرم ارادت به «سید علی محمد باب» اعدام می کنند.

درگذر از روایت کلامی به غایت ملودرام  راوی که رنگ و بو و صبغه و سندیت فیلم را کم رنگ کرده و سرگذشت طاهره را به شعر و تخیل  نزدیک تر می کند، تمام فیلم روایت خطی زندگی طاهره هم از  دریچه نگاه راوی و هم از دریچه نگاه پژوهشگرانی است که در این زمینه تحقیق کرده اند.

طاهره، زن دگراندیش و غیر متعارف زمانه خودش که در مجامع مردانه، بی هراس ، حاضر می شود ، در جریان «بدشت» روبنده از سر می گیرد، بی آنکه از برابری حقوق زن و مرد حرف آشکاری زده باشد، با کنش و مرامش، همسطح بالاترین طبقه مردان روزگارش قرار می گیرد، با اینکه از پدر و مادری مسلمان و مجتهدزاده است، و خودش هم برای مدتی به «شیخیه» متمایل بوده، اما به سلک یاران نزدیک باب در می آید و به جرم «فساد فی الارض» اعدام می شود.

فیلم مستند «خاک، شکوفه، آتش» چند بخش دارد، بخش غالب فیلم به مدد حضور پژوهشگران متعدد، بخشی چند صدایی است و سوژه مورد نظر از زاویه های گوناگون و منابع دانشگاهی موجود مورد ارزیابی قرار می گیرد، بخش دوم تصاویری است فرو رفته در مه و ابهام ذهنی، تصاویری از رویای یک کودک؛ کودکی که خود راوی است، در سن هفت سالگی و روایتش آن تصور نیمه روشن، نیمه تاریکی است که  در مورد طاهره  در آن روزها داشته و بخش سوم برمی گردد به روایت دوران پختگی راوی، به عنوان زنی که بسیار زیر پوستی و از درون لایه های زیرین ذهنی اش ، با طاهره احساس هماهنگی و همذات پنداری می کند.

تیتراژ پایانی فیلم که شکل می گیرد، زنان حاضر در سالن به زنی فکر می کنند که فارغ از عقاید مذهبی، در کنش و کردار و رفتارش آوانگارد و پیشروی عصر و زمانه اش بوده ، زنی که بر خلاف رسم موعود آن روزها، مقدمات علوم اسلامی و مباحثه و محاجه با مردان را به خوبی آموخته بوده و در بیان و استدلال، ذهنی ورزیده داشته، زنی که علیرغم همه محدودیت های موجود آن روزگار ، بی پروا از رسوایی ، ترک دیار و خانه و فرزندان کرده و درآن روزگارانی که سفر کردن ، نوعی خطر کردن آشکار بوده ، توان و همتش را در سفر و تدریس و مباحثه صرف می کرده است.

چراغ های روی پرده که خاموش می شود، جمعیت که برمی خیزند زنی که بغل دست من نشسته ، نفسی از سویدای جانش می کشد و گویی که با خودش دارد زمزمه می کند، خطاب به یک نقطه نامعلوم می گوید: « من یک مسلمان زاده ام، به اسلام اعتقاد دارم اما دلم می خواهد بگویم این زن، انسان زمان خودش بود.»

 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان تهران

رسیدگی مجدد پرونده کهریزک/مرتضوی صبح سه شنبه محاکمه می‌شود

۸ شهریور ۱۳۹۵
termehirani
خواندن در ۱ دقیقه
رسیدگی مجدد پرونده کهریزک/مرتضوی صبح سه شنبه محاکمه می‌شود