close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

احمدرضا احمدی، کبوتری که می گفت نه

۳۰ شهریور ۱۳۹۵
ادبیات و شما
خواندن در ۴ دقیقه
عکس: افشین شاهرودی
عکس: افشین شاهرودی
عکس: افشین شاهرودی
عکس: افشین شاهرودی
عکس: افشین شاهرودی
عکس: افشین شاهرودی
عکس: افشین شاهرودی
عکس: افشین شاهرودی

محمد تنگستانی
احمد‌رضا احمدی یکی از شاعران نامدار ادبیات معاصر ایران است. مانند هر شاعر و نویسنده‌ای شعر‌های او موافقین و مخالفین زیادی دارد. اما هر دو گروه او را شاعر و نویسنده‌ای ماندگار می‌دانند. 
این نویسنده  ۷۵ سال پیش در  کرمان زاده شد و در دهه چهل جریان شعری «موج نو» را به همراه اسماعیل نوری‌اعلا و  بیژن الهی، بهرام اردبیلی و عده‌ای دیگر با پیشنهاد‌ات و تفکراتی که فریدون رهنما پیش از آنها مطرح کرده بود پایه گذاشت‌اند. احمدرضا احمدی  علاوه بر فعالیت در زمینه ادبیات بزرگ‌سالان در حوزه ادبیات کودک و نوجوان هم کتاب‌هایی منتشر کرده است. 
مدتی پیش شاعر عاشقانه‌های دهه‌ شصت، احمدرضا احمدی به علت بیماری در بیمارستان بسترسی شد و بعد از چند روز مرخص شد. 
عمدتا ما  وقتی شاعر و یا هنرمندی از دنیا می‌رود تا چند روز  به سراغ او می‌رویم  و به  برسی فعالیت‌های او می‌پردازیم. در شبکه‌های اجتماعی عکس‌ها‌ و کارهایش را  همرسانی می‌کنیم و بعد به فراموشی سپرده می‌شود. مدتی پیش برای گفت‌وگو با یکی از هنرمندان شناخته شده تماس گرفته بودم. زمانی که خودم را معرفی کردم، گفت: بله می‌شناسم و کارهایتان را می‌خوانم» ادامه داد: «تصویری که از شما در ذهنم دارم مانند ترمه روی تابوت است».  خندیدیم،  گفت‌وگو را انجام دادیم و تمام شد. این «ترمه روی تابوت» بودن ذهنم را مشغول کرد. بارها در نوشته‌‌ها و یادداشت‌هایم به این موضوع که چرا وقتی هنرمندی از دنیا می‌رود به سراغش می‌رویم اشاره کرده‌ام،  اما حقیقتش تا کنون خودم  به این موضوع عمل نکرده بودم. برای همین در ایران وایر تصمیم گرفتیم که ویژه‌نامه «احمدرضا احمدی» را زمانی منتشر کنیم که او خود یکی از خوانندگانش باشد. شاید با گذشت زمان به سنتی در هنر و ادبیات ایران تبدیل شود.  در اولین بخش از این ویژه‌نامه، بخشی از عکس‌هایی که افشین شاهرودی جهت  یک بار انتشار در اختیار ما گذاشته است را به همراه  یادداشتی از او برای شما منتشر می‌کنیم و در روزهای آینده مابقی عکس‌ها را به همراه گفت‌وگو‌هایی که انجام داده‌ایم، منتشر خواهیم کرد. 
افشین شاهرودی شاعر و عکاس شصت‌وچهار ساله زاده دامغان، این عکس‌ها را در دهه هفتاد شمسی از احمد‌رضا احمدی تصویربرداری کرده است. 


افشین شاهرودی
احمدرضا احمدی از سال‌های بسیار دور یکی ازشاعران موردعلاقه و محبوب من بوده وهست. شاعری که وقتی همه شهر می‌گفتند آری، مثل کبوتری کنار برج ویران می‌گفت نه، و چه روزها که با شعرهای او سپیدی اسب را گریستم. نخستین بار او را سال ۱۳۷۱ در نمایشگاهی که از عکس‌هایم برپا شده بود دیدم و همین دیدار و  آشنایی موجب شد که گهگاه به دیدنش بروم. احمدرضا بیش از هر شاعر در ادبیات ایران  مورد توجه عکاسان بوده و به سراغش رفته‌اند. خوب می‌داند چطورجلوی دوربین قرار بگیرد. به همین علت کمتر عکاسی از پیشش دست خالی بر می‌گردد. طبیعتا من هم بعنوان عکاس به فکر انجام یک پروژه  مستند عکاسی از او افتادم. پروژه‌ای هدفمند که برخلاف عکس‌هایی که از دیگر چهره‌های فرهنگی گرفته شده به فضای کوچک خانه و کتابخانه محدود نشود. می‌خواستم ازاین  شاعر خلوت نشین در فضای شلوغ جامعه و در متن روابط پیچیده اجتماعی در شلوغی شهر، درخیابان هنگام خرید، پیاده روی، صف اتوبوس، سوار بر تاکسی  و کلا روابط روزمره اجتماعی، عکاسی کنم . کار را با چند جلسه عکاسی درخانه اش آغازکردم و وقتی یخ رابطه  ما بعنوان عکاس و سوژه آب شد، از او خواستم کار را در بیرون از خانه ادامه دهیم. احمدی اصولا کمتر از خانه بیرون می‌رود، عاشق گوشه امن خانه است و آنجا را با هیچ جای دنیا عوض نمی‌کند. دو جلسه در بیرون از خانه عکاسی کردیم. زمان هر دو جلسه کوتاه بود. یک روزی ابری باهم رفتیم به محله پرنده فروش‌ها در خیابان مولوی و جلسه دیگر نپدیرفت که زیاد از خانه دور شویم در نتیجه  یک صبح آفتابی در کوچه پس‌کوچه‌های اطراف شمیران عکاسی کردیم. در نهایت نتوانستم ایده‌ام را آنطور که پیش بینی کرده بودم در مورد او عملی کنم. با روحیه‌ای که داشت نتوانستم لوکیشن‌های عکاسی‌مان را به سمت مکان های شلوغ اجتماعی بکشانم. آنچه که در نهایت توانستم از او تصویر کنم صحنه‌هایی سمبلیک است که دریافت‌های ذهنی‌ام را از فضای شعرهای او نشان می‌دهد. به خاطرندارم که این فرصت را به هیچ عکاسی داده باشد تا  در لوکیشن‌های اجتماعی از او عکاسی کند. در هنر مهم نیست که به کجا می‌رسی، مهم تلاشی است که برای رسیدن می‌کنی. خلاقیت هنری در همین تلاش‌هاست که اتفاق می افتد نه در رسیدن، وقتی برسی تمام می‌شوی. این عکس‌ها انتخابی است از عکس‌هایی که  از او دارم و همچون گنجینه‌ای  برایم ارزشمند است. اگرچه نتوانستم همه  آن چیزی را که در مورد او در ذهنم بود تصویر کنم ولی از کوششی که کردم خوشحالم.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

فجایع طبیعی

پزشکی قانونی «تجاوز» شوهر عمه کیانا به این دختر هفت ساله را...

۳۰ شهریور ۱۳۹۵
خواندن در ۲ دقیقه
پزشکی قانونی «تجاوز» شوهر عمه کیانا به این دختر هفت ساله را تائید کرد