close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

ملاقات با دیویدی‌ها میسر نشد

۶ آبان ۱۳۹۵
شیما شهرابی
خواندن در ۴ دقیقه
ملاقات با دیویدی‌ها میسر نشد

صدای زوزه سگ‌ها قطع نمی‌شود، زن جوانی آنطرف ایستاده، مارا می‌بیند، صدایمان را می‌شنود اما هر چه صدایش می‌کنیم هیچ واکنشی نشان نمی‌دهد. انگار آن‌طرف همه در بیست و سه سال پیش فریز شده‌اند و حاضر به پذیرش یکی از دنیای خارج نیستند. بیست و سه سال قبل ٧٦ نفر از زن و كودك ومرد، درست چندمتر آنطرف تر جایی که زن ایستاده، قربانی آتشی می‌شوند که معلوم نیست چه کسی آن را برافروخته؟

آن‌ها زنده زنده می‌سوزند و خاکستر می‌شوند. به آن‌ها می‌گویند: «داودی‌ها»؛ طرفداران فرقه‌ای از مسیحیت که به پلیس ATF اجازه بازرسی از محل زندگی‌شان را ندادند. دلیلش معلوم نیست. عده‌ای می‌گویند آن‌ها در کار ساخت مت امفتامین بوده‌اند و عده‌ای دیگر می‌گویند آن‌ها مردمان خوبی بودند که فقط دوست نداشتند پای غریبه‌ای به تشکیلاتشان باز شود. درست مثل زنی که آنطرف تر ایستاده و هیچ واکنشی به فریادهای ما نشان نمی‌دهد.

درگیری داودی ‌ها با پلیس پنجاه و يك روز در همین مزرعه طول می‌کشد. ساختمان محاصره می‌شود و یکباره چنان آتشی می‌گیرد که دودش از شهر ویکو هم ديده ميشود. هفتاد وشش نفر زنده زنده داخل آن می‌سوزند. هیچ کس نمی‌داند چطور ساختمان آتش گرفته. عده‌ای پلیس را مقصر می‌دانند و عده دیگری می‌گویند آتش سوزی از داخل رخ داده و به خاطر مت امفتامین‌ها بوده... این‌جا انگار یک نقطه متروکه است در حاشیه  شهر ویکو جایی میان شهر آستین و دالاس در ایالت تگزاس. یکی از محلی‌ها به ما می‌گوید: «گاهی یکشنبه‌ها در کلیسایی که در مزرعه دارند، برنامه برگزار می‌کنند . بعضی‌هایشان بیرون می‌آیند و درباره خودشان توضیح می‌دهند اما روزهای عادی ندیده‌ام کسی از این‌جا بازدید کند... او آتش سوزی ساختمان را به خوبی به یاد دارد و می‌گوید: «دود این آتش سوزی از وسط ویکو هم دیده می‌شد.» او  اما داودی‌ها را قضاوت نمی‌کند: «هیچ وقت معلوم نشد به درستی چه اتفاقی افتاده آتش سوزی از داخل بوده یا نه...»

من تا اولین نماز جمعه‌ای که بعد از انتخابات بحث‌برانگیز 88 توسط آیت الله خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی خوانده شد، چیزی از این حادثه نمی‌دانستم اما آن روز حرف‌های رهبر جمهوری اسلامی درباره این فرقه باعث شد در این باره جست وجو کنم و اما الان اینجا در چند متری همین مزرعه ایستاده‌ام  و به حرف‌های آیت الله خامنه‌ای که با لحن شدیدی  معترضان  به نتیجه انتخابات 88،را خطاب قرار می‌داد ، می‌اندیشم . او در این خطبه‌ها به آن‌هایی که درباره رعایت حقوق بشر در ایران هم تذکر داده بودند، تاخت: « اين حرفهائي بود كه به عنوان دلسوزي از حقوق بشر و سختگيري به مردم، از زبان اين دولتمردان آمريكائي صادر شد كه: ما از اينكه با مردم چنين رفتار بشود، مخالفيم؛ ما نگرانيم! شما نگران مردميد؟! شما چيزي به نام حقوق انسان را اصلاقبول داريد؟!رخود آمريكا- انسان واقعاً تعجب مي كند- در زمان دولت همين حزب دمكرات، در زمان رياست جمهوري شوهر همين بانوئي كه حالااظهارنظر ميكند، هشتاد و چند نفر از وابستگان فرقه داوودي را زنده زنده در آتش سوزاندند. اين كه ديگر جاي انكار نيست. همين حضرات، همين دمكراتها اين كار را كردند. فرقه داوودي ها به قول خودشان ديويدي ها- به دليلي مورد غضب دولت آمريكا قرارگرفتند و به منزلي رفتند و در آنجا متحصن شدند. هر چه كردند، بيرون نيامدند. اينها خانه را آتش زدند و هشتاد تا مرد، زن، بچه تو اين خانه، زنده زنده سوختند. شما حقوق بشر ميفهميد يعني چه؟!» اشاره او به حرف‌های هیلاری کلینتون وزیر امورخارجه آمریکا بود که نسبت به رعایت حقوق بشر در ایران هشدار داده بود.

دلایل آتش سوزی ساختمان داودی‌ها هیچ وقت مشخص نشده اما همان ساختمانی که سوخته، حالا تبدیل به کلیسای داودی‌ها شده درست وسط مزرعه. دور تا دور ساختمان را هم درخت کاشته‌اند، درست به تعداد آن‌هایی که داخل ساختمان سوخته‌اند..امروز آن‌هایی که داخل مزرعه ایستاده‌اند توجهی به ما ندارند اما محلی‌ها می‌گویند گاهی خودشان از مردم دعوت می‌کنند که داخل بروند و برای مردم توضیح می‌دهند که چه گذشته...

ابعاد  این ماجرا روشن نیست، احتمال دارد حق با داودی ها باشد و حرف‌های رهبر ایران در حمایت از آن‌ها درست...  کشته شدن زن و کودک به هر دلیلی دل آدم ریش می‌کند درست مثل کشته شدن جوانان کف خیابان، مثل به دارآویختن آدم‌ها به خاطر یک مشت اعتقاد..  من نمی‌دانم حق با کیست اما یک چیز را به وضوح می‌بینم بازماندگان این فرقه زندگی عادی دارند، هر وقت بخواهند می توانند از اتفاق بیست و سه سال پیش حرف بزنند با مردم محلی یا مردم عادی مثل بعضی یکشنبه‌ها که برای عبادت دور هم جمع می‌شوند. اگر خودشان بخواهند، هنوز فرقه‌شان را تبلیغ می‌کنند و هنوز عده‌ای را دعوت می‌کنند که کلیسایشان را ببینند.  با خودم فکر می‌کنم آیا خانواده‌های کشته شدگان 88 می‌توانند به همین راحتی درباره فرزندانشان حرف بزنند؟ می‌توانند هر وقت دلشان خواست مردم عادی را دعوت کنند کنار مزار عزیزانشان... کدامشان بدون حضور نهادهای امنیتی توانستند مراسم عزاداری بگیرند؟ شاید بگویید بیست و سه سال بعد حتما می‌توانند الان بیست و هشت سال از تابستان 67 گذشته، آیا خانواده‌های آنان می‌توانند به راحتی از آن روزها بگویند... اصلا کسی می‌تواند از داخل ایران از آن روزها و اتفاقات بگوید از 88 یا 67 و...

دوباره به در ورودی مزرعه نگاه می‌کنم . زنی بی توجه به صداهای ما به سمت کلیسا قدم برمی‌دارد. چند قدم جلوتر می‌روم... صدای زوزه سگ‌ها بلند می‌شود، جلوی در ورودی مزرعه نوشته: این‌جا ملک خصوصی است! مواظب سگ‌ها باشید

 

 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

بلاگ

زد و خورد یازده گله ایران و عربستان

۶ آبان ۱۳۹۵
گفتگوی ورزشی
خواندن در ۱ دقیقه
زد و خورد یازده گله ایران و عربستان