close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

زن در ترانه ممنوع

۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۶
ادبیات و شما
خواندن در ۷ دقیقه
زن در ترانه ممنوع

 

گفتوگو با شیدا جهانبین
محمد تنگستانی
موسیقی یکی
از پرحاشیهترین هنرهای چهار دهه گذشته در ایران بوده است. این هنر از زمان روی کار آمدن حکومت جمهوری اسلامی با مشکلات فراوانی روبهرو شد. اوائل انقلاب ۱۳۵۷ حمل و نگهداری آلات موسیقی جرم بود. کمی بعدتر، داشتن نوار کاست در ماشین و خانهبرای مردم به جرمی قضایی بدل شد. گذشت زمان و نیازهای اجتماعی این گونه جرائم را از چرخه دستورات نیروهای انتظامی حذف کرد اما محدویتها و سانسورهای دیگری جایگزین آن جرائم قضایی شد. با گذشت زمان و کسب تجربه سیاستگذاران فرهنگی در ایران، آنها به این نتیجه رسیدند که به جای جلوگیری از تهیه و عرضه موسیقی، هنرمندان این حوزه را به سمت چهارچوبهای ایدئولوژیک و سیاسی خود هدایت کنند و آهنگها و ترانههایی را با کمکهای دولتی تهیه و منتشر کنند. در حال حاضر مخاطبین هنر موسیقی مانند دههاول انقلاب اسلامی برای گوش دادن به یک ترانه و یا نگهداری یک آلبوم موسیقی در منزل و ماشینشخصیشان با مشکلات قضایی رودررو نیستند. اما هنرمندان این حوزه همچنان با سانسورهای امنیتی و قضایی دست به گریباناند. در اغلب شهرها به نوازندگان زن اجازه حضور در کنسرتهای موسیقی را نمیدهند و برخی از هنرمندان در اغلب سبکهای موسیقی به شکل قانونی اجازه فعالیت ندارند. حتی در حوزه موسیقی سنتی، هنرمندان نامدار و نامآشنایی مانند محمدرضا شجریان، کیهان کلهر، حسین درخشانی و حسین علیزاده یا اجازه انتشار آلبومموسیقی ندارند و یا کنسرتهایشان لغو میشود.
با گذشت
نزدیک به چهار دهه از حاکمیت  جمهوری اسلامی بر ایران، تصاویر سازهای هنرمندان هنگام نوازندگی در برنامه‌‌های تلویزیونی سانسور میشود. اعضای گروه موسیقی بمرانی حدودا سه سال پیش در برنامهتلویزیونی خندوانه، در شبکه نسیم، هنگام اجرا قطعهای به نام «چه دنیای قشنگی» به دلیل ممنوعیت پخش تصاویر آلات موسیقی در صداوسیما به نشانه اعتراض از تبلت و گوشیهای تلفن همراه به جای سازهای خود استفاده کردند.
اینها بخشی از سانسورها و مشکلات هنرمندان موسیقی در ایران است. از لحاظ جامعه شناسی و اثرگذاری بر سلیقه مخاطب و تحمیل نگاههای مذهبی و ایدئولوژیک حکومت ایران، به باور من موفقیت بیشتری نسبت به سانسور هنرمندان داشتهاست. نفس هنر سرکشی و دگراندیشی است. تعدادی از هنرمندان این حوزه تربیت شده نهادیهای فرهنگی در حکومت ایران هستند و در راستای افکاردولتی  فعالیت میکنند. اما تعدادی نه تن به سانسور میدهند و نه در چهارچوبهای مذهبی و سیاسی حکومت قرار میگیرند. اما هر دو گروه خواسته و ناخواسته برای حیاط در فضای هنری ایران مجبور به رعایت تفکراتی هستند که ارگانهای فرهنگی در دهههای گذشته مشغول به سرمایه گذاری در آن بودهاند.
شهریور ماه
سال گذشته، گروه موسیقی چارتار که برای اجرای کنسرت به خارج از ایران سفر کرده بود، از زنانی که میخواستند با آنها عکس یادگاری بگیرند، تقاضا کرداند که حجاب داشته باشند و برای این کار روسریهایی را در اختیار آنها قرار دادند. این اقدام گروه موسیقی چارتار واکنشهایی را در شبکههای اجتماعی به همراه داشت. عدهای  تقاضای آن گروه موسیقی و پذیرش این خواسته  از طرف زنان را مورد انتقاد قرار دادند و گروهی آن را امری عادی توجیه کردند. ماه گذشته در تور کنسرت حامد همايون، مجری خطاب به کسانی که برای این برنامه موسیقی آمدهبودند گفته است: »رقص روی صندلی آزاد است«. گفته این مجری در کنسرت لندن آقای همایون، واکنشهای زیادی به همراه داشت. یکی از افرادی که به گفته این مجری واکنش نشان داد، شیدا جهانبین، است. این روزنامه نگار و پژوهشگر سیوچهار ساله، ترانه نوین فارسی در گفتوگو با ایرانوایر نسبت به این رفتارهای ممیزی شده میگوید: آنها برای زنان و کسانی که به این کنسرت‌ها می‌روند همان محدودیت‌‌ها و شئونات را به سوغات می‌آورند.

کنسرت گروههای موسیقی و یا خوانندگان جوانی که در اروپا و امریکا فعالیت میکنند، به اندازه کنسرتهای گروههایی که از ایران برای اجرا به خارج از کشور سفر میکنند، مورد استقبال ایرانیان قرار نمیگیرد.
ـ بحث پیرامون مقایسه خوانندگان مرد است. چون ممنوعیت خوانندگی زنان در ایران، حضور خوانندگان زن را از صحنه موسیقی، چه در داخل و چه در خارج، خط‌ زده است. مخاطب کنسرت‌های موسیقی در بیشتر موارد پای ثابت بیشتر کنسرت‌ها هستند و خیلی برایشان خواننده خارج از کشور یا داخل کشور تفاوتی ندارد. شاید تنها تفاوت برای آنها نوستالژی؛ یا طرفدار یک خواننده بودن باشد. این واقعیت وجود دارد که بخش عظیمی از این مخاطبین مهاجر و تبعیدی در این کنسرت‌ها اندوه دوری از خانه را شاید برای چند ساعتی فراموش می‌کنند یا هم صدا باهم و خواننده به خاطراتشان بازمی‌گردند.  پس اصلا مساله تنها، پرشدن سالن‌ها نیست. ماجرا از جایی شروع می‌شود که برنامه‌گذاران خارج از کشور دانسته یا نادانسته وارد یک بازی شده‌اند که اتاق فکر و طراحى‌اش در ایران است. حضور خوانندگان مرد داخل کشور در این سوی مرزها ادامه محدودیت‌های دیکته شده به آنهاست. آنها برای زنان و کسانی که به این کنسرت‌ها می‌روند همان محدودیت‌‌ها و شئونات دیکته شده توسط وزارت ارشاد جمهوری اسلامی را به سوغات می‌آورند. مورد دیگر اینکه اصلا چرا باید کنسرت‌های ممیزی شده در این سوی جهان برگذار شود؟ مگرنه اینکه آفرینشگران تبعیدی ترانه، سال‌ها مبارزه کرده‌اند تا »ترانه در تبعید» جان بگیرد و تماشاگران آزادانه با هر تن‌پوش و شیوه همخوان شدن با خواننده، به سالن کنسرت بیایند؟ حالا کاربه جایی رسیده است که بعضی از خوانندگانی که از ایران می‌آیند برای یک عکس یادگاری با زنان حاضر در این کنسرت‌ها روسری‌های آماده روی میز می‌گذارند و شرط عکس گرفتن با آنها را رعایت حجاب اجباری اعلام می‌‌کنند. بارها در فیلم‌هایی که از کنسرت‌های این آقایان منتشر شده دیده و شنیده‌ایم که خواننده با یک ژست ناچارم اعلام می‌کند: عزیزان لطفا برای اینکه بازهم بتوانیم به دیدار شما بیاییم حین اجرا از حرکات موزون خودداری فرمایید. البته برنامه‌گذاران رئوفی هم هستند که رقصیدن نشسته روی صندلی را آزاد اعلام می‌کنند.

در حوزه ترانه سرایی، در حال حاضر ما زنان ترانه‌سرای زیادی داریم اما خوانندگان زن، اغلب به سراغ ترانه‌سراهای مرد می‌روند و راوی در ترانه‌هایی که با صدای زنان اجرا می‌شود غالبا یک مرد است.
ـ درست است که ترانه‌سرایی برای زنان هنوز ممنوع نیست اما زن بودن در ترانه کماکان ممنوع است و زنان ترانه‌سرا باید ترانه‌های مردانه بسرایند. هرچند که نمونه‌هایی انگشت شمار هم وجود دارد که زنان ترانه‌سرا تلاش می‌کنند که بخشی از زن بودن‌شان را پنهان، در ترانه‌هایی که برای مردها سروده‌اند، نمایان کنند. اما اینکه چرا خوانندگان زن خارج از کشور بیشتر از ترانه سرایان مرد ترانه اجرا می‌کنند را شاید بتوان اینطور توجیه کرد که انتخاب ترانه سلیقه‌ای است و البته شیوه آفرینش ترانه تا اجرا در این سال‌ها بسیار تغییر کرده است. یعنی دیگر آنطور که شنیده و خوانده‌ایم که درگذشته تیم‌های تولید ترانه یعنی ترانه‌سرا و آهنگ‌ساز ابتدا ترانه‌ای را می‌ساختند و بعد خواننده را برای اجرا انتخاب می‌کردند، نیست. این روزها به لطف شبکه‌های اجتماعی، دسترسی به خوانندگان آسان‌تر شده و به روایت بعضی از خوانندگان روزانه تعداد بیشماری ترانه از طریق همین شبکه‌های اجتماعی به دستشان می‌رسد و آنها بر اساس سلیقه شخصی ترانه‌ای را انتخاب و اجرا می‌کنند و احتمالا جنسیت ترانه‌سرا را در نظر نمی‌گیرند. البته معمولا در بیشتر عرصه‌های اجتماعی؛ فرهنگی و هنری  در یک جامعه مرد سالار حتی جایی که زنان اجازه حضور دارند همیشه برای‌ آنها یک سقف شیشه‌ای وجود داشته است. کافیست به تعداد نوازندگان؛ آهنگسازان و تنظیم کننده‌گان زن در مقابل تعداد مرد‌های کارورز در این حوزه نگاه کنیم. هرگز توازنی برقرار نبوده است. پس احتمالا یکی از دلایل کمتر انتخاب شدن ترانه سرایان زن، توسط خواننده‌های  زن خارج از کشور هم می‌تواند همین نابرابری و عدم توازن باشد.

نوازندگان و خوانندگان زن در ایران با محدویت‌های زیادی رودررو هستند. این محدودیت‌ها آیا سبب حذف این هنرمندان از چرخه هنر موسیقی می‌شود یا به واسطه شبکه‌های اجتماعی آنها قادر به ادامه حیاط در این حوزه هستند.
ـ در جامعه مردسالار ایران؛ همیشه محدودیت برای زن وجود داشته است. اما زنان در تمام عرصه‌ها برای رسیدن به حقوق برابر همیشه جنگیده‌اند. شبکه‌های اجتماعی هم ابزاری نو برای زنان در ادامه این ستیز است و کمک بزرگی به زنان ترانه‌سرا. اما فراموش نکنیم که حتی بدون این امکانات هم در  تمامی این سال‌ها زنان  تلاش کرده‌اند تا صدای ممنوع‌شان را به گوش مخاطب برسانند.

 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر