close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

کورش کرم‌پور؛ گفته‌های سعدی ، درباری رسمی و متناسب با خواست قدرت بوده است

۲۰ بهمن ۱۳۹۶
ادبیات و شما
خواندن در ۴ دقیقه
کورش کرم‌پور؛ گفته‌های سعدی ، درباری رسمی و متناسب با خواست قدرت بوده است

محمد تنگستانی 
بخش اول

ضربالمثل«زبان سرخسر سبز میدهد برباد» را برخی رعایت بیان و نکتهسنجی میدانند وعدهای آن را محافظهکاری و خودسانسوری تعریف میکنند. در پروژه جدیدی که ما برای شما تهیهکردهایم قرار است به «خودسانسوری» بپردازیم. در این پروژه سه سؤال مشترک از تمام مصاحبهشوندهها پرسیده میشود و در بین پاسخ آنها اگر پرسشی بود مطرح میکنیم. نیت ما در این پروژه و مجموعه مصاحبههایی که قرار است منتشر بشود، به چالش کشیدن مصاحبهشوندهها نیست. ما تعریف آنها از خودسانسوری را به شما انعکاس میدهیم و اگر تمایل داشته باشند یک نمونه از خودسانسوری زندگی فردی و یا اجتماعیشان را با شما به اشتراک میگذاریم و درصورتیکه تمایل به این کار نداشته باشند برای شما خواهیم نوشت. در این پروژه مصاحبهشوندهها را برخلاف کارهایی که تاکنون برای شما منتشر کردهایم، معرفی نمیکنیم و علتش  برابر بودن افراد یک جامعه در مقوله خودسانسوری، در این پروژه است. شما نیز میتوانید در پروژه خودسانسوری شرکت کنید و مصادیقی از خودسانسوری در فعالیتهای ادبی-هنری، دوران تحصیل و یا زندگی شخصی خود را به نشانی اینستاگرام ما ارسال کنید. چهلودومین نفری که با او گفتوگو کردهایم «کورش کرمپور» است. آقای کرمپور، در تعریف خودسانسوری میگوید«خودسانسور حرف نزدن است و با سکوت تفاوت‌هایی دارد. سکوت را معطوف به اراده خود می‌دانم ،البته مرادم عرفان نیست. و حرف نزدن را معطوف به اراده حکومت تعریف می‌کنم».

 

خودسانسوری را یک بداخلاقی فرهنگی تعریف میکنید یا محافظهکاری؟
ـ سانسور را مهندسی فرهنگی می‌دانم که نتیجه‌های اخلاقی دارد.آن نتیجه‌های اخلاقی می‌شود خودسانسوری. مثلا به ضرب‌المثل « دیوار موش داره، موش هم گوش داره» را در نظر بگیرد و یا«دروغی مصلحت آمیز به ز راستی فتنه انگیز».این گزاره‌های زبانی نقش پلیس پنهان و ماموران لباس‌شخصی را در تاریخ و فرهنگ ما ایفا می‌کنند.جامعه به شکلی تربیت می‌شود که براساس ضرب‌المثل اول حتی از حرف زدن با خودش هم می‌ترسد، چه برسد با دیگری و اینگونه هسته‌های کوچکِ جمعیت‌‌سازی از همان ابتدا از درون متلاشی می‌شود. شاید هم اصلا شکل نگیرد تا به متلاشی شدن برسد. در ضرب‌المثل دوم، جامعه آنگونه تربیت می‌شود که سخن حق را تلخ بداند و این رفتار به مرور زمان از طریق زبان وارد ژن فرهنگی ما می‌شود و در نهایت به یک میراث اخلاقی متنهی می‌شود. این کارکرد اخلاقی ریشه در مهندسی قدرتِ سیاسی برای ملت سازی دارد. سخن و گفته‌های آدم‌هایی مثل سعدی ، درباری و رسمی و متناسب با خواست قدرت بوده است. حق محور نیست مصلحت محور است. شورای مصلحت نظام و این قبیل نهادها و سازمان‌ها از دل همین سنت سیاسی - اخلاقی به وجود می‌آید.

 

برخی بر این باور هستند که سانسور، سبب خلاقیت میشود، شما به این گفته باور دارید؟
ـ خیر. خیال با تخیل فرق دارد.آنهایی که این حرف می‌زنند مبنای شعرشان تخیل است. یعنی به خیال درآوردن سخن. شعری که رابطه بی‌واسطه با خیال دارد استعاری بودنش از جنس ذات است. ذاتش استعاره است و این استعاری بودن ماهیتی ادبی ندارد. اما در شعر و تخیل، بنا به دلایل سیاسی اجتماعی خود را به خیال در می‌آورد خود را به استعاره در می آورد، تا از اتهامات عالم واقع مصون باشد.بله در حالت تخیل هرچه موانع بیان صریح بیشتر باشد، شعر استعاری‌تر می‌شود.«شب» به نماد خفقان سیاسی تبدیل می‌شود .اما در شعری که من آن را به ذات شعر نزدیک‌تر می‌دانم خیر، سانسور باعث خلاقیت نیست. سانسور عامل گنگی زبان است نه خلاقیت. هر استعاره‌ای به دلیل استعاره بودنش در زمان، دلالتی زیباشناسانه نخواهد داشت. هرچیزی به استعاره در بیاید الزاما زیبا نیست.

 

پیش فرض ما این است که جامعه ایران جامعهای خودسانسور است. گمان میکنید که این خودسانسوری ریشه در فرهنگ ایران دارد یا تاریخ و اتفاقات سیاسی؟
ـ
این پیش‌فرض نیست‌، بلکه داده‌های تاریخی است. بازهم تاکید می‌کنم پروژه ملت‌سازی قدرت سیاسی است. البته قبل از اینکه قدرت سیاسی  شکل بگیرد، باید به مفهوم امر سیاسی توجه کنیم و آن را به بحث بگذاریم.اینکه در مملکت ما امر سیاسی چیست تا به واسطه آن قدرت سیاسی را نیز تعریف کنیم باید تعریف شود. شاید اگر امر سیاسی ما خارج از قدرت سیاسی وجود داشته باشد باید به نوعی دیگر بحث را پیش ببریم. من یکی از دلایل خودسانسوری را جهل نسبت به امر سیاسی می‌دانم. «آگاهی» را امری سیاسی در مملکت خودمان ‌می‌دانم در این حالت عدم آگاهی یا جهل یا خود را به جهل زدن امری غی‌ سیاسی محسوب می‌شود. بنابراین چنانچه شما سخنتان روشنگر و آگاهی بخش باشد در تقابل با امری سیاسی قرار می‌گیرید و امر سیاسی پای قدرت سیاسی را با تهدید و تطمیع به میان می‌کشاند.
یک شهروند آگاه با حقوق خود با ترس‌زدایی از امر سیاسی، بر خود سانسوری چیره می‌شود. راهکار مدنی برای ترس زدایی از امر سیاسی و غلبه برخودسانسوری وجود دارد. انواع نافرمانی‌های مدنی از این دست هستند .مانند همین ماجرای دختران انقلاب. البته انقلاب زنان به شکل بطئی در هر دهه چند سانت از بلندی و گشادی مانتوها کم کرد. درنهایت دکمه‌ها را هم برداشتند مانت‌ ها باز و رها شدند. و اگر بخواهیم در مورد نشانه شناسی پوشش صحبت کنیم، مبارزه مدنی زنان با  پوششان از سال‌ها قبل شروع شده است. زنان از مردان هوشمندانه‌تر رفتار کردند و بدون ریختن قطره خونی در آستانه پیروزی بزرگی قرار دارند. آنها آرام آرام از امر سیاسی ترس زدایی کردند.

بخش دوم این گفت‌وگو را بخوانید

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

ویدیو

انقلاب اسلامی و کوچ اجباری هنرمندان، بهروز وثوقی

۲۰ بهمن ۱۳۹۶
خواندن در ۱ دقیقه
انقلاب اسلامی و کوچ اجباری هنرمندان، بهروز وثوقی