close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

فرهاد توحیدی؛ خودسانسوری یک مکانیزم خودکار برای عدم درگیری با اهل قدرت است

۱ خرداد ۱۳۹۷
ادبیات و شما
خواندن در ۶ دقیقه
فرهاد توحیدی؛ خودسانسوری یک مکانیزم خودکار برای عدم درگیری با اهل قدرت است

  بخش اول

محمد تنگستانی

جشنواره فیلمهای ایرانی در شهر کلن آلمان از هفدهم تا بیستویکم می ۱۳ فیلم سینمایی را به نمایش گذاشت. در این جشنواره فیلمهایی مانند «خوک» ساخته مانی حقیقی، «اسرافیل» ساخته آیدا پناهنده و «لرد» ساخته محمد رسولوف» به زبان فارسی و زیرنویس آلمانی نمایش داد شد. با وجود سانسور  و عدم آزادی بازیگران زن در نحوه پوشش، سینمای ایران در یک دهه گذشته با حضور افرادی مانند «گلشیفه فراهانی»، «جعفر پناهی» و  «اصغر فرهادی» در جهان مخاطبین زیادی پیدا کرده است. در این جشنواره سینمایی که با کمک وزارت خارجه آلمان و بخش خصوصی برگزار شده است «مجید برزگر» به عنوان دبیر جشنواره فعالیت داشته است. ما در ایرانوایر با تعدادی از سینماگران شرکت کننده در این رویداد هنری گفتوگو کردهایم و به موضوع زن، سانسور در هنر و سینمای ایران، واقعیتهای اجتماعی و بازتاب آن در سینمای ایران پرداختهایم.

در ادامه گفتوگو با «فرهاد توحیدی را میخوانید.

آقای توحیدی ۶۲ سال پیش در رشت زاده شده است و در کارنامه خود نویسندگی فیلمهای مانند «امکان مینا»، «توکیو بدون توقف»، «مرد عوضی» را دارداین نویسنده ساکن تهران در تعریف خودسانسوری میگوید:

ـ «خود سانسوری یک سیستم خودکار درونی است که وظیفه مصلحت اندیشی را بر عهده دارد.  وقتی شما به عنوان یک مولف تصمیم به نوشتن یا انتشار می‌گیرید، این سیستم خودکار، شما را نسبت به موانع آگاه می‌کند و بعد شما ترجیح می‌دهید، دور آن موضوع دردسرساز را خط بکشید و به سراغش نروید. ممکن است که  این مصلحت اندیشی در افراد مختلف متفاوت باشد. اما سیستم خودکاری‌ است که نقش گویندای درونی را برای شما بازی می‌کند و مدام به شما می‌گوید: «سری را که درد نمی‌کند دستمال نبند».

 

خود‌سانسوری را یک بداخلاقی فرهنگی تعریف می‌کنید یا محافظه‌کاری؟

ـ خودسانسوری را بیشتر محافظه‌کاری می‌دانم تا بداخلاقی فرهنگی. بداخلاقی فرهنگی در واقع از تاثیرات خودسانسوری است. وقتی سیستم خودسانسوری در فرد نهادینه می‌شود و فرد خود را از بازگو کردن برخی از مفاهیم یا افکار محروم می‌کند، قاعدتا به روی حقیقت چشم بسته‌ است. درست مثل کسی که قصد تقیه دارد. تقیه شاید یک حکم مذهبی باشد و برای حفظ امنیت فرد، اما از تبعات آن می‌شود اینطور برداشت‌ کرد که چشم‌پوشی در برابر خیلی چیزهاست. مثلا برای اینکه صاحب امنیت باشی، همرنگ جماعت باش چرا که اگر همرنگ جماعت نباشی آسیب خواهی دید.

من با این جمله برشت که می‌گوید: «آن کسانی که نمی‌دانند جاهل هستند و آن کسانی که می‌دانند و نمی‌گویند، تبهکار‌اند» هم صدا هستم.  از این زاویه شاید خودسانسوری یک بداخلاقی فرهنگی باشد اما تصور من این نیست که کسی یا کسانی با تصمیم قبلی بخواهند دست به بداخلاقی بزنند. خودسانسوری نتیجه تقیه است.

 

پیش فرض ما این است که جامعه ایران جامعه‌ای خودسانسور است. گمان می‌کنید که این خود‌سانسوری ریشه در فرهنگ ایران دارد یا تاریخ و اتفاقات سیاسی؟

ـ بیشتر رویکردی تاریخی  دارد چرا که، با آنچه بر سر ملت ایران آمده در ارتباطی مستقیم است. ایران با این جغرافیا همیشه در معرض تاخت و تاز دیگران بوده است. از کشته‌ها پشته ساخته‌اند و قدرت سیاسی و نظامی پیدا کردند. ایرانیان هم وقتی به عنوان یک ملت سرزمینی اشغال شده داشتند و تحت نظارت سیاسی و نظامی دیگران در حال زندگی بودند، طبعا می‌باید انتخاب می‌کردند. انتخاب آنها دو چیز بیشتر نبوده، یا باید مقاومت می‌کردند، که در برخی موارد هم مقاومت کردند و یا باید زیر سلطه یک نظام سیاسی مشخص زندگی می‌کردند. حالا آن نظام سیاسی مشخص خان‌های مغول باشد یا تیموریان، باید خودشان را سازگار می‌کردند.

در ادبیات کلاسیک ما این موارد مشهود است. مثلا حافظ توصیه می‌کند: «جریده رو که گذرگاه عافیت تنگ است، پیاله گیر که عمر عزیز بی‌بدل است»  معنی یا تفسیر این بیت یعنی: «آسته برو آسته بیا که گربه شاخت نزنه». البته در غزلیات و ابیاتی هم توانسته حرفش را بزده، مثل: «عقاب جور گشادست بال در همه شهر / کمان گوشه نشینی و تیر آهی نیست» این اخلاق ایرانی است که به انتظار در کمین می‌نشیند تا وقت مناسب. در سکوت می‌ماند، هرچند که آن سکوت همان خود‌سانسوری است اما گاهی آن سکوت را می‌شکند. به این دلیل که قدرت مقابله با قدرت مسلط را ندارد این رفتار در ناخودآگاه جمعی ما نهادینه شده است. وقتی در مناسبات قدرت «تو» تحت سلطه هستی، در ناخودآگاهت با این قاعده تنظیم می‌شوی یعنی یاد می‌گیری با صاحب قدرت درگیر نشوی.  حتی اگر مقابله هم بکنید این مقابله با نیش و هزل و طنز خواهد بود تا به قدرت نظام سلطه خطی بی‌اندازی تا روزی که پایه‌های نظام سلطه سست شده باشد و بتوانید گفتنی‌ها را بگویید. در نهایت، خودسانسوری با یک مکانیزم خودکار در ناخودآگاه ما در حال کار برای درگیر نشدن با اهل قدرت است. این هم در ادبیات کلاسیک ما مشهود است و هم در ادبیات معاصر ما، هرچند هستند کسانی که این را برنمی‌تابند  و رفتار‌های دیگری دارند. اما آن چیزی که شایع‌تر است آن است که به ما ایرانیان همیشه توصیه شده «خودت را با شاخ گاو در ننداز».

 

 برخی از هنرمندان به اشتباه بر این باورند که سانسور سبب خلاقیت در هنرمند می‌شود. شما هم  به این گفته باور دارید؟

ـ به طور طبیعی فکر می‌کنم، هر کسی که کار فرهنگی می‌کند، تمایل دارد در فضایی آزاد مشغول به انتشار افکار خود باشد. این افکار و دیدگاه‌ می‌تواند به شکل یک اثر هنری باشد یا یک مقاله. در سینما همه کسانی که در ایران و یا در هرکجای جهان کار می‌‌کنند ترجیح می‌دهند که در شرایطی آزاد کار کنند. البته من به تعریفی از آزادی قایل هستم. در همه‌جای دنیا مصلحت‌ها و خطوط قرمزی وجود دارد که آنها باید رعایت شوند. من به خطوط قرمز معتقد هستم. ممکن است این خطوط قرمزی که قانون آنها را وضع‌، مکتوب و منتشر و اعلام کرده در هر کشوری متفاوت باشد اما هر هنرمندی در تمام دنیا نباید از آنها غفلت کند. به‌هرحال وقتی کسی تصمیم می‌گیرد در کشور خودش، که اینجا موضوع ما «ایران» است، کار کند به هرحال می‌داند باید با همه این محدودیت‌ها کار کند، خیلی‌ها با این محدودیت‌ها مشکلی ندارند و اصلا به آن‌‌ها فکر نمی‌کنند و برخی هم مشکل دارند و کوشش می‌کنند شرایط را دور بزنند. مثلا در جستجوی  راه حل خلاقانه‌ای برای این محدودیت‌ها باشند. به نظر من این‌ موارد از نتایج طبیعی خود‌سانسوری و یا شرایط ممیزی در جامعه ایران است. نکته دیگر این است که در مکانیزم خودسانسوری و یا در شرایطی که ممیزی حاکم است، شخص به عنوان کسی که حرفی برای گفتن دارد و باور دارد که شرایط موجود اجازه بیان به آن نمی‌دهد و این عدم اجازه را به عنوان یک گزاره نقل می‌کند، بعد از مدتی عدم توانایی، عدم موفقیت و خوسانسوری خود را به در پشت قوانین و سانسور پنهان می‌کند. این موارد، هم در زمان شاه بود و هم اکنون، عده‌ای می‌نالند که نمی‌شود با این شرایط کار کرد و امکان کار وجود ندارد و یا اینکه می‌گویند من برای کسب پروانه ساخت یا نمایش فیلمم را نمی‌فرستم چون می‌دانم نمی‌شود. من خانه نشین هستم. من کار نمی‌کنم چون این شرایط را قبول ندارم. این حرف‌ها ژست‌های ظاهرا رادیکال و بهانه‌اند. در بین ما این رفتارها بهانه‌ای است که هم زمان شاه وجود داشت و هم اکنون.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان‌وایر

احتمال تغییر نام چند خیابان در اصفهان؛ حزب‌الله هشدار داد

۱ خرداد ۱۳۹۷
خواندن در ۲ دقیقه
احتمال تغییر نام چند خیابان در اصفهان؛ حزب‌الله هشدار داد