close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

قازان، در انتظار بازی ایران و اسپانیا

۳۰ خرداد ۱۳۹۷
اهالی ایران وایر
خواندن در ۷ دقیقه
قازان، در انتظار بازی ایران و اسپانیا

آرش عزیزی از قازان (کازان)

نوشتن این خطوط را که شروع می‌کنم کمتر از نه ساعت به آغاز بازی ایران و اسپانیا مانده. شهر را باران شدیدی گرفته که باعث شده کسی جرات از زیر سقف بیرون آمدن نداشته باشد. محلی‌ها البته می‌گویند باران می‌آید و می‌رود و لزوما نباید نگران بارانی بودن بازی باشیم. 

از دیروز، طرفداران ایران از شهرهای مختلف ایران و دنیا خودشان را به این‌جا رسانده‌اند تا تیم ملی را تشویق کنند. جو پرشور و روحیه خوب البته قبل از بازی با مراکش بین ایرانی‌های آمده به سنت پترزبورگ هم موجود بود اما پیروزی در آن دیدار (اولین پیروزی ایران در جام جهانی در ۲۰ سال گذشته) باعث شده جو خیلی شورانگیزتر شود. خیلی‌ها که برنامه‌اش را هم نداشتند خودشان را با آرزوهای بزرگ به کازان رسانده‌اند. یکی از نتایج این هولِ سفر بودن البته وضع آشفته قطارهای رایگانی بود که در «ایستگاه قازانِ» مسکو از پایتخت به سمت این شهر می‌آمدند. قطار ساعت ده شب دوشنبه با چنان آشفته‌بازاری روبرو شد که نگو و نپرس. خیلی‌ها بدون بلیت هم که شده خودشان را به کوپه رستوران رساندند تا هر جور بود مسیر دوازده ساعته را طی کنند. بعضی‌ها به علت به تاخیر افتادن پروازهایشان به مسکو، قطار رایگان را از دست داده بودند و حالا باید هر جور بود خودشان را به قازان می‌رساندند. داستان‌های غریبی در این میان اتفاق افتاد. مثلا مرد روسی مهربانی که فقط با دریافت پول بنزین چهار مسافر ایرانی را از فرودگاه مسکو سوار کرد و تا قازان آورد. هر چه که هست، حالا قازان پر از ایرانی شده و حضور طرفداران تیم ملی ما بسیار بیشتر از طرفداران اسپانیا در شهر به چشم می‌خورد. قبل از وصف حضور ایرانی‌ها کمی از خود شهر بگوییم. 

قازان در بستر رود مشهور ولگا واقع شده و جزو منطقه ولگای روسیه می‌شود. کلیشه‌ای اگر صحبت کنیم می‌شود آن‌را «استانبولِ ولگا» نامید که مثل آن شهر جهان‌آشوب بر رودخانه‌ای واقع شده که مرز اروپا و آسیا است و غرب و شرق. قازانی‌ها خودشان را بعد از مسکو و سنت پترزبورگ «پایتخت سوم» روسیه می‌نامند که پربیراه هم نمی‌گویند. در سال‌های اخیر حتی نام «پایتخت ورزشی» کشور را هم به آن داده‌اند چون میزبان خیلی بازی‌های ورزشی بوده مثل المپیک دانشگاهی ۲۰۱۳ (که افتتاحیه و اختتامیه‌اش در همان استادیومی بود که امشب میزبان ایران و اسپانیا است)،‌ مسابقات قهرمانی شمشیربازی ۲۰۱۴، مسابقات جهانی ورزش‌های آبی ۲۰۱۵ و جام کنفدراسیون‌های ۲۰۱۷ و حالا هم که جام جهانی. 

این شهر مسلمان‌نشین که مرکز «جمهوری تاتارستانِ»‌ فدراسیون روسیه هم هست نقش مهمی در تاریخ روسیه داشته. نشان به آن نشان که کلیسای جامع واسیلیِ مقدس در میدان سرخ مسکو (که به «سنت باسیل» معروف است) را به شادمانه فتح قازان و آستاراخان به دست ایوان مخوف، تزار بدنام روس‌ها، در اواسط قرن شانزدهم ساختند. دویست و پنجاه سال بعد، سومین شهر روسیه که صاحب دانشگاه شد همین قازان بود و چهره‌هایی همچون لئو تولستوی و ولادیمیر لنین (که شهر محل تولدش، سیمبیرسکِ سابق و اولیانوفسکِ امروز در همین منطقه ولگا است) درس‌خوانده همین‌جا هستند. جمعیت شهر نصف روسِ اسلاو است و نصفِ تاتارِ مسلمان و مثل بقیه «جمهوری تاتارستان» می‌توان گفت این‌جا هم کاملا روسیه‌ای‌ است و هم خودمختاری فرهنگی، قومی و مذهبی خودش را حفظ کرده (و یادآور این‌که می‌توان فدرالیسم داشت و خودمختاری منطقه‌ای و در عین حال ادغام کامل در واحدی بزرگ‌تر به نام روسیه.

دیدنی‌ترین جای قازان «کرملین» شهر است. این نام را البته بیشتر با «کرملینِ مسکو» تداعی می‌کنیم اما این واژه در زبان روسی معنای قلعه و بارو دارد و خیلی شهرهای دیگر هم «کرملینِ» خودشان را دارند یعنی قلعه‌ای تاریخی که نهادهای حکومتی و مذهبی در آن بوده و هست. این‌جا که جای قصه تاریخی گفتن نیست اما همینقدر بگوییم که «کرملینِ قازان» را پس از سقوط خان‌لیغِ مسلمان‌نشین قازان به دست ایوان مخوف در اواسط قرن شانزدهم ساختند، دولتی که از بازمانده‌های امپراتوری بزرگ چنگیز خان بود. برای تاریخ‌دان، قصه تلخ ویرانیِ دولتی و تمدنی در گوشه گوشه این کرملین به چشم می‌خورد. بخصوص در برج سویوم‌بیکه که آن‌را به نام ملکه‌ای تاتار نامیده‌اند. در قصه‌های محلی می‌گویند ایوانِ مخوف هنگام فتح شهر، خواهان ازدواج با سویوم‌بیکهِ زیبا بود و او گفت به شرطی که برجی بلند برایم به پا کنی و برج که بنا شد از بالای آن‌ خود را به پایین پرت کرد تا بمیرد و ذلتِ کنیزِ‌ تزار شدن را نپذیرد. جدیدترین ساختمان «کرملین قازان» البته مسجد قول‌شریف است که در همین سال ۲۰۰۵ بنا شده و از بزرگترین مسجدهای اروپا است. این مسجد هم از آن‌ها است که درخشش کاشی‌های آبی‌اش زیر نور آفتاب به این راحتی از خاطر آدم نمی‌رود. 

به دیدن این بناها که رفته بودیم همه طرف را ایرانی گرفته بود. از جالب‌ترین برخوردهایم دیدن دو هم‌شهری اراکی بود که عکس پلاکاردی که با نام اراک به استادیوم سنت پترزبورگ ببرده بودند نشانم دادند. می‌گفتند سفرشان نفری چهل تا پنجاه میلیون خرج برداشته که کمی عجیب بود چون خرج ما یک سوم، چهارم این هم نشده. لابد جاهای گران‌تر مانده‌اند. این ظن این‌که این سفر چقدر می‌تواند ارزان یا گران باشد و این‌که کسانی که آمده‌اند همه پولدار هستند یا نه از موضوعات داغ صحبت بین ایرانی‌های داخل و خارج است. واقعیت البته این‌جا است که مثل هر سفری این سفر را هم می‌شود خیلی ارزان تمام کرد. من مسافری ایرانی مقیم اروپا را دیدم که برای دیدن دو بازی آمده و کل سفرش را زیر پانصد یورو تمام کرده بود که نزدیک نصفش پول بلیت دو بازی است. با اتوبوس آمده و در مهمانخانه‌های ارزان مانده و شکم خیره‌اش هم به نانی ساخته تا عشق تشویق تیم ملی را بکند.

تقریبا می‌توان گفت تمام مسافران از نحوه سازماندهی بازی‌ها توسط روسیه راضی هستند. بخصوص آن‌ها که تجربه چهار سال پیش رفتن به برزیل را دارند که ظاهرا اوضاع سازماندهی خیلی خراب بوده. روسیه امسال مشکل ویزا را با صدور «شناسه هواداری» یا «فن آیدی» که به در خانه‌های هواداران در سراسر دنیا فرستاد حل کرد و هیچ کس مجبور سر و کله زدن با بوروکراسی سفارت‌ها نبود. وضع حمل و نقل و سازماندهی بازی‌ها هم انصافا تابحال خوب بوده. در هر شهر داوطلبین جوانی هستند که با پوشیدن لباس‌های ویژه انواع کمک‌ها را ارائه می‌کنند و خیلی‌هایشان انگلیسی هم می‌دانند. حتی اطلاعاتی به زبان فارسی هم منتشر شده. اما از سوی فدراسیون فوتبال ایران حرکت خاصی برای سازماندهی هواداران و پرچم رساندن به آن‌ها و غیره مشاهده نشده که باعث ناراحتی‌ خیلی‌ها است. 

البته سازماندهی خودجوش بین هواداران ایرانی پا گرفته و همین است که خیابان بائومن قازان دیشب از عصر تا ساعت‌ها پس از نیمه‌شب پر از حضور ایرانی‌هایی بود که شعار می‌دادند و مشغول رقص و آواز بودند (این خیابان را به نام نیکولای بائومن، انقلابی بلشویک که در سال ۱۹۰۵ هنگام فرار از زندان تزاری در مسکو کشته شد، نام‌گذاری کرده‌اند.) جذاب‌ترین گروه دور تنبک‌زنی جمع شده بودند که آهنگ‌های بندری می‌خواند و شور و حال خوبی به میان آورده بود (فیلم‌هایش را در توئیتر ایران‌وایر گذاشتیم.) بخصوص که دو زاری ما ایرانی‌ها افتاده که در زمینه شعار و ترانه فوتبالی حسابی کم داریم. البته در زمینه باشگاهی خوب قوی هستیم اما برای تیم ملی باید یک چیزی فرای «تیم ما قهرمان می‌شه» پیدا کنیم، که هم تکراری است و هم زیادی خوش‌اشتها. فعلا «لب کارون» خواندن لب رود ولگا جانشین خوبی است. 

در خیابان بائومن روس‌های محل عموما برخورد خوبی‌ با ایرانی‌ها داشتند و خیلی‌هایشان با افتخار از سردار آزمون می‌گفتند، مهاجم تیم ملی که در همین شهر قازان زندگی می‌کند و برای تیم «روبین» آن بازی می‌کند. دیشب روسیه که ۳-۱ مصر را شکست داد،‌ بعضی هم‌وطنان ما طرفدار میزبانان روس بودند و بعضی دیگر (مثل نویسنده این خطوط) طرفدار مصر اما بهرحال بعد بازی همه با جو شادی روس‌ها در خیابان همراه شدند. بیشتر شهر را هواداران روسیه و ایران گرفته بودند و کلابِ «آگلی کایوتی» که ظاهرا از دیسکوهای اصلی شهر هست هم شروع کرد به پخش کردن ترانه‌های ایرانی که بیشترشان از «آرش» بودند که سال‌ها است در ممالک روس‌زبان خیلی مشهور است (اغراق نیست اگر بگوییم بیشتر کسانی که در روسیه ترانه‌های پاپ دنبال می‌کنند، نامی از آرش شنیده‌اند.) خلاصه با این جو بود که دیشب به خواب رفتیم و امروز آماده تشویق ایرانیم و به امید زنده ماندن در «گروه مرگ» — آرزویی بزرگ اما نه غیرممکن.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان‌وایر

تجمع مردم آبادان مقابل اداره آب و فاضلاب

۳۰ خرداد ۱۳۹۷
خواندن در ۱ دقیقه
تجمع مردم آبادان مقابل اداره آب و فاضلاب