نتانیاهو در کارزار انتخابیاش کم روی بسط رابطه اسرائیل با جهان و «تامین امنیت بیشتر» برای کشورش مانور نداده است. او این شانس را داشته که بعد از دوران کمنظیر تنش با دولت اوباما، از جمله بر سر برجام یا بر سر ادامه گسترش شهرکها در مناطق فلسطینی، دولت ترامپ بر سر کار آمده که به اعتبار تقربجویی کمنظیرش به لابی یهودی و به جامعه مسیحیان اوانجلیک آمریکا برای بسط و تحکیم آرای خود، در راستای تمایل محوری آنها مناسباتی کمسابقه با اسرائیل برقرار کرده است. جامعه پرنفوذ و رو به گسترش مسیحیان اوانجلیک آمریکا به دلایل مذهبی حساسیت ویژهای روی تحکیم قدرت و توسعه قلمرو اسرائیل دارند.
در همین راستا، دولت ترامپ به گونهای بیسابقه با سه مدعای بحثانگیز راستگراترین دولت اسرائیل همراه شده است، همراهییی که بیش از آن که به حل مناقشه میان اسرائیل و فلسطینیها کمک کند دستیابی به یک راهحل عادلانه با مشکلات مضاعفی روبرو کرده است.
اسرائیل و فلسطینیها در مذاکرات بر سر سه مورد دائما مشکل داشتهاند. اول تقسیم بیتالمقدس که حالا با به رسمیت شناختن این شهر از سوی آمریکا به عنوان پایتخت اسرائیل عملا ماجرا به نفع دیدگاه اسرائیل و مدعای حاکمیت آن بر کل شهر، رقم خورده است. مشکل دوم بازگشت یا عدم بازگشت آوارگان فلسطینی یا دستکم پرداخت غرامت به آنها بوده است. اسرائیل پیوسته تاکید داشته که فرزندان و نسلهای بعدی آوارگان اولیه را به عنوان آواره به رسمیت نمیشناسد و تنها کسانی را که در فاصله میان ۱۹۴۶ و ۱۹۴۹ در اسرائیل کنونی مقیم دائم بودهاند و در پی جنگهای منتهی به استقلال اسرائیل آواره شدهاند را به عنوان آواره قبول دارد. از این عده حالا تنها ۲۰ هزار نفر زندهاند و اسرائیل چه در اجازه بازگشت به آنها و چه پرداخت غرامت به آنها با مشکل چندانی در قیاس با ۵میلیون و سیصد هزار آواره چند نسل، روبرو نخواهد بود. در واقع دولت ترامپ با قطع کمک خود به صندوق ویژه آوارگان فلسطینی به این تعریف اسرائیل از آوارگان فلسطینی همراه شده است.
در مورد موضوع سوم اختلاف، یعنی ادامه شهرکسازیهای یهودی در اراضی اشغالی کرانه غربی و انضمام رسمی این شهرکها به خاک اسرائیل هم که حالا تحقق آن را نتانیاهو به یکی از شعارهای انتخاباتیاش بدل کرده، دیوید فریدمن، سفیر آمریکا در اسرائیل پیشاپیش سینگنالهایی فرستاده، مبنی بر این که «دیگر نباید از کرانه غربی به عنوان منطقه اشغالی یاد کرد.»
در طرح جدید و هنوز اعلامنشده آمریکا برای صلح در منطقه هم ظاهرا کنفدراسیونی از بخشهایی از خاک کرانه غربی که هنوز مشمول شهرکسازیهای یهودی نشده با اردن پیشبینی شده است. ظاهرا نوار غزه هم باید سرنوشتش در معادلاتی با مصر رقم بخورد.
جامعهای که به راست چرخیده
نتانیاهو در درون اسرائیل هم حالا دیگر با جبهه و نیروی گستردهای در حمایت از ایجاد دو کشور مستقل اسرائیل و فلسطین در کنار یکدیگر روبرو نیست، یعنی که بخش بزرگی از جامعه اسرائیل بیش از آنها به راست چرخیده که صلحی عادلانه با فلسطینیها مسئله عمدهاش باشد، از جمله به دلیل عوضشدن ترکیب جمعیتی اسرائیل و گسترش شهرکهای یهودی و نیز بعضا به دلیل رفتار و رویکرد فلسطینیها. ۲۵ سال پس از امضای قراردادهای اسلو که ناظر بر ایجاد کشور مستقل فلسطینی بود حالا تنها ۳۴ درصد اسرائیلیها از راهحل دو کشور حمایت میکنند. ۴۲ درصد خواهان الحاق بخشهایی از کرانه غربی به اسرائیل است که حالا نتانیاهو هم در همین ساز میدمد و ۱۹ درصد هم به کشوری واحد با دو ملت موافق است. سهم بزرگی از این ۱۹ درصد را عربهای اسرائیل تشکیل میدهند که ۵ / ۱۷ درصد جمعیت این کشور هستند.
تا آنجا که به مناقشه اسرائیل با ایران برمیگردد، خروج از برجام و احیا و بسط تحریمها علیه ایران، در فهرست سازمانهای تروریستی قراردادن سپاه پاسداران، باقیگذاستن شماری از نیروها در سوریه از جمله به منظور مقابله با حضور ایران در این کشور، و نیز کمک به احیا و بسط بیسابقه مناسبات اسرائیل با جهان عرب به منظور تقویت جبهه علیه ایران هم از دیگر امتیازات بزرگ و بیسابقه دولت ترامپ به اسرائیل است. و اغلب این موارد به بهانه و بر بستر مواضع زیانبار جمهوری اسلامی در باره موجودیت اسرائیل رقم خورده است.
ورای آمریکا نتانیاهو در بسط مناسبات اسرائیل با دولت روسیه هم تجربه و موفقیتی کمسابقه داشته و دائما میان بیتالمقدس و مسکو در رفت و آمد بوده است، به گونهای که در تهران همچنان این سوال باقی است که مسکو حتی در عرصهای که منافع مشترک با ایران دارد، یعنی در سوریه تا چه حد به اتحاد و همکاری میاندیشد و تا چه حد با اسرائیل هماهنگ میشود.
گسترش بیسابقه رابطه با کشوری همچون برزیل یا کشورهای شرق اروپا هم از دیگر اجزای کارنامه نتانیاهو در سیاست خارجی است. این که کشوری مثل آفریقای جنوبی بر عکس، سفیر خود را به دلیل حملات اسرائیل به نوار غزه ماههاست که به کشور فراخوانده و حالا اعلام کرده که فعالیت سفارت در اسرائیل را در حد نازلی نگه میدارد یا تندترشدن لحن آنکارا و تلآویو علیه یکدیگر، در قیاس با آنچه که نتانیاهو میتواند به عنوان دستاوردهای خود معرفی کند چندان برجسته نیست.
ولی نهایتا شاید نه این دستاوردها، بلکه شکافها و مسائل اقتصادی و اجتماعی داخلی که به رغم رشد اقتصادی اسرائیل و در سایه گرایشهای نئولیبرالی دولت نتانیاهو رو به تزاید بودهاند و نیز فردیشدن کارزارهای انتخاباتی که حول ماندن یا رفتن نتانیاهو دور میزند و تبعا با پروندههای قضایی او در عرصه فساد هم درآمیختهشده و نیز نگرانی بخش سکولار جامعه از چرخش هر چه بیشتر نتانیاهو به سوی احزاب مذهبی تندرو برای حفظ قدرت خود، تعیینکننده شوند.
ائتلاف آبی- سفید اپوزیسیون به رهبری بنی گنز (گنتس) رئیس پیشین ستاد مشترک ارتش شاید که از ائتلاف لیکود جلو بیافتد، ولی در طیف میانه و چپ آن چنان نیرویی برای ائتلاف ندارد که بتواند بر ائتلاف احتمالی لیکود ضعیفشده با احزاب دستراستیتر و تفوق کرسی آنها، غلبه کند.
البته رفتار انتخاباتی رایدهندگان اسرائیلی دقیقا قابل پیشبینی نیست و چرخش هم در آن زیاد است، و شمار کسانی که در ساعات آخر تصمیم میگیرند هم.
این نکته هم شاید مانعی در تفوق ائتلاف آبی- سفید بر ائتلاف لیکود و احزاب راستتر از آن باشد که گنتس هم مانند همه احزاب یهودی تاریخ اسرائیل قصد ندارد تابوی عدم همکاری با احزاب فلسطینی اسرائیل را بشکند. او از همین حالا اعلام کرده که با عربهای اسرائیلی ائتلاف تشکیل نخواهد داد.
دو فاکتوری که وبال گردن دمکراسی اسرائیلند
عربهای اسرائیل ( تقریبا یک پنجم جمعیت) در دور قبلی برای اولین بار به صورت یک پارچه و با لیست واحد وارد کارزار انتخاباتی شدند و به گونهای بیسابقه ۱۳ کرسی از ۱۲۰ کرسی را از آن خود کردند. این قدرت بیسابقه هم البته تاثیر آنها بر ساخت سیاسی و تصمیمگیریهای کلان کشور را فزون نکرد. علاوه بر این تجربه نامثبت، این بار دوباره در جبهه عربها شکاف افتاده و به دو دسته تقسیم شدهاند و از سویی هم عده بیشتری از آنها در سرخوردگی از تصویب قانونی که اسرائیل را صرفا کشور ملت یهود میشناسد و زبان عربی را از موقعیت زبان رسمی فرومیکشد و صرفا نقشی ویژه به آن میدهد در انتخابات شرکت نخواهند کرد. نتیجه احتمالا این خواهد شد که سهم عربها در کنست کاهش مییابد و شاید قدرتگیری حزب لیکود و نیروهای راستتر را زمینهسازی کند.
نتانیاهو اخیرا رسما در اینستاگرامش نوشته که اسرائیل کشور همه شهروندانی که در آن زندگی میکنند نیست، بلکه به یمن قانون جدید، اسرائیل تنها دولت ملی مردم یهود است.
بنیاد آمریکایی موسوم به خانه آزادی (Freedom House) و مجله اکونومیست که هر سال کشورها را به لحاظ توانانیی و ظرفیتهای دمکراسی مورد مطالعه و مقایسه قرار میدهند اسرائیل را «دموکراسی معیوب» میدانند. دو علت اساسی هم برای این معیوببودن ذکر میکنند: تدوام اشغالگری اراضی فلسطینیها و درآمیختن هر چه بیشتر دین و دولت که هر دو در دوره نتانیاهو ابعاد گستردهتری به خود گرفته است.
ائتلاف آبی- سفید را سه ژنرال سابق و یک روزنامهنگار رهبری میکنند. بنا بر سابقه، ژنرالها در مورد مناقشه با فلسطینیها مقداری انعطاف بیشتری داشتهاند، هر چند که هیچگاه به سوی یک صلح جامع و عادلانه کامل با فلسطینیها نچرخیدهاند. پیروزی ائتلاف آبی- سفید البته با مواضعی که رهبران آن گرفتهاند تغییر اساسی در حل مناقشه با فلسطینیها را دستکم تا به امروز در چشمانداز قرار نمیدهد. تغییر در موضع کنونی اسرائیل در مورد ایران هم بدون تغییر در سیاست تهران بعید خواهد بود. با این همه، پیروزی این ائتلاف دستکم برای خود اسرائیلیها از جهت نچرخیدن بیشتر شاکله سیاسی و قضایی به سوی گرایشهای مذهبی و ملی افراطی و کندشدن روند تحلیل و تضعیف دمکراسی و ممانعت از پیشروی دین در دولت بیاهمیت نیست.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر