close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

نامه سرگشاده شیر ایرانی بعد از دیپورت به ایران!

۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۸
شراگیم زند
خواندن در ۴ دقیقه
نامه سرگشاده شیر ایرانی بعد از دیپورت به ایران!

اینجانب «کامران شیرزاده بریستول آبادی» یک قلاده شیر دوتابعیتی ایرانی – بریتانیایی هستم که در کشور بریتانیا به دنیا آمده و همینجا نیز بزرگ شده ام. اجداد من سالها پیش از ترس انقراض به بریتانیای کبیر پناهنده شده و بنده نیز تا همین هفته گذشته در باغ وحش شهر بریستول به زندگی خود مشغول بودم. اینجانب هیچگونه فعالیت سیاسی نداشتم و تصاویری که از من بر روی پرچم برخی گروههای برانداز اپوزسیون وجود دارد مطلقا بدون هماهنگی با بنده بوده و ارتباطی با من ندارد. من تا امروز در هیچ تجمع اعتراضی خارج از کشور شرکت نکرده ام و در شبکه های اجتماعی نیز عضو نبوده ام. همیشه سعی کرده‌ام از فضای سیاسی ایران دور بمانم و حتی زمانی که تعدادی از حامیان محیط زیست را در ایران دستگیر کردند و یکی از آنها در بازداشتگاه کشته شد، اینجا حیوانات پیش من آمدند که به عنوان یک شیر ایرانی بیانیه ای تهیه کنم که آنها آن را امضا کنند. اما من برای پرهیز از وارد شدن به حواشی سیاسی و برهم خوردن آرامش زندگی ام مخالفت کردم.

با همه این اوصاف ظاهرا هفته گذشته دولت جمهوری اسلامی تقاضای استرداد من را به دولت بریتانیا تحویل داده بود و مع‌الأسف مسئولین بریتانیایی نیز بدون اطلاع من و به شکل غیر مسئولانه ای با این درخواست موافقت کردند. اینگونه شد که در کمال ناباوری در کمتر از یکهفته بنده بر خلاف میل و اراده خودم به ایران دیپورت شدم و الان در بند دو الف بازداشتگاه ارم به سر می‌برم.

روش انتقال من به ایران بلانسبت شبیه حمل و نقل گاو بود. در حین جابجایی بخشی از یال من کنده شد و دو قسمت از صورتم نیز دچار جراحتهای جدی گردید. ورودم به ایران هیچ شباهتی به «بازگشت آخرین بازمانده شیر ایرانی» که در رسانه ها با آب و تاب تعریف می‌شد نداشت و انگار بلانسبت به جای شیر ایرانی یک خر قبرسی وارد کشور کرده اند. به جز تشریفات اداری که باعث تلف شدن 5 ساعت از وقت بنده گردید و مسئولین گمرک تا شیرینی نگرفتند ترخیص نکردند، هیچ تشریفات دیگری برای خوشامدگویی یا چیزی شبیه به آن تدارک دیده نشده بود.

در بدو ورود نیز به دلایل نامعلومی، اسم بنده را در اسناد ثبتی از «کامران» به «هیرمان» تغییر دادند که در این مورد نیز اصلا هیچ مشورتی با بنده نشد. البته باز جای خوشوقتی ست که احتمالا به دلایل اعتقادی از اسمهای مورد علاقه خودشان مثل عبدالله و غلامحسین و روح الله و اینجورچیزها استفاده نکردند!

درجایی که هم اکنون نگهداری می‌شوم شرایط بهداشتی افتضاح است. فضولات من مدتهاست که زیر پایم مانده و جمع نشده است. محیط نگهداری من بر خلاف باغ وحش بریستول که زمینی به مساحت چهار هزار متر و دارای پوشش گیاهی و زمین چمن و غذای زنده بود الان یک اتاقک دوازده متری با کف سیمانی ست. تنها غذای زنده ای که گیرم می آید گاهی مارمولکی ست که راه خودش را گم کرده و از قفس من سر درآورده باشد. اینجا به ما هفته ای دو وعده گوشت الاغ مُرده می‌دهند. آیا این غذای سلطان جنگل است؟ این وضعیت به هیچ وجه قابل تحمل نیست. کفتارها و شغال ها هم به مراتب وضع تغذیه شان از بنده که سلطان جنگل هستم بهتر است. البته من می‌دانم که دوره حاکمیت ما و سلطان بازی و اینجور چیزها مدتهاست که در ایران تمام شده است و دور دور شغالان است، اما سلطان هم نباشیم حیوان که هستیم! آیا نباید حقوق اولیه یک حیوان رعایت شود؟

خواهش می‌کنم با حیثیت شیر ایرانی بازی نکنید. بنده همیشه نماد اقتدار و قدرت این سرزمین بودم و سالهای سال تصویرم بر روی پرچم این مملکت نقش بسته بود. حالا به دلایلی ما از کشور خارج شدیم و قسمت نبود در ایران زندگی کنیم اما دشمنی که با کسی نداریم. آیا می‌خواهند با تبدیل کردن من به یک پاره پوست و استخوان و در معرض تماشا گذاشتن بدن نحیف و زجرکشیده و یال و کوپال ریخته من قدرتنمایی کنند؟ این کار اخلاقی و درست نیست. اگر هم قصدشان از اینگونه تحت فشار گذاشتن بنده اعتراف به همکاری با تشکیلات برانداز خارج از ایران است به خدا من حاضرم اعتراف کنم و توبه نامه بنویسم. فقط من را از این وضعیت خلاص کنید.

از  کلیه نهادهای دفاع از حقوق حیوانات، رسانه های مستقل و آزاد و حامیان حیات وحش عاجزانه تقاضا دارم که صدای غرش غریبانه من در باغ وحش ارم تهران باشند و کمک کنند که به زادگاه خود در باغ وحش بریستول بازگردم.
کامران شیرزاده بریستول آبادی/ بند دو الف بازداشتگاه ارم/ سوم می دوهزار و نوزده میلادی.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

گزارش

جزییات تازه از یک قتل ناموسی؛ مقتول کودک همسر بود

۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۸
مریم دهکردی
خواندن در ۵ دقیقه
جزییات تازه از یک قتل ناموسی؛ مقتول کودک همسر بود