close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

مزدک میرزایی، گریز از پشت آخرین سنگر

۴ مرداد ۱۳۹۸
پیام یونسی‌پور
خواندن در ۶ دقیقه
مزدک میرزایی، گریز از پشت آخرین سنگر

این یک عادت مرسوم است. از شما در مورد یک تازه وارد می‌پرسند. حتی اگر شناخته شده و شهیر باشد. پس وقتی از من در مورد «خلق و خویش» پرسیدند ناخودآگاه یاد اولین دیدار افتادم؛ سال ۱۳۸۰ و دفتر فیلم‌سازی «جواد خیابانی». آن روز، دعوتی بود از سوی جواد که می‌خواست مستندی برای تیم ملی در راه جام جهانی ۲۰۰۲ بسازد. «مزدک میرزایی» آمده بود برای یک ملاقات شخصی. چند دقیقه‌ای حرف زدند. جواد معرفی کرد؛ دست دادیم. خیلی سرد، با ابروهایی که در هم کشیده بودیم. خیلی بی‌دلیل.

وقتی از من در مورد زندگی کاری با مزدک میرزایی پرسیدند، هم پرت شدم به سال ۸۰ و هم به جام جهانی برزیل. او را در نگاه اول شبیه به خودم دیدم. مردی که در نخستین برخورد، دل‌نشین نیست. هیچ‌کس، دقیقا هیچ‌کس در نخستین ملاقاتی که با من داشته، مراوده‌ای طولانی مدت را با من تصور نکرده. شاید بخاطر اخم نامفهوم همیشگی صورتم باشد، شاید برای یک گارد دائمی‌ام که در حفظ حریم شخصی‌ دارم، شاید به دلیل سردی در نخستین کلماتی که در مباحثه به کار می‌برم.

مزدک میرزایی هم همین بود. اما خیلی زود گرم می‌گرفت. صمیمی می‌شد، رفاقت می‌کرد. این را خودم ندیدم، اما بارها از زبان اطرافیانش شنیدم؛ «او شبیه ظاهرش نیست»

مزدک سال ۱۳۴۹ در تهران به دنیا آمد. اما خیلی زود همراه خانواده‌اش به آبادان رفت. ۱۲ ساله بود که خانواده میرزایی باز به تهران بازگشت و او این بار در محله تهران‌پارس درس خواند و زندگی کرد. سال‌های نوجوانی فوتبالیست حرفه‌ای در باشگاه «شهید عراقی» تهران شد. یعنی از سن یازده سالگی تا ۱۹ سالگی. اما بعد که در رشته «صنایع چوب» دانشگاه آزاد کرج قبول شد، فوتبال را کنار گذاشت.

پدرش «علی‌اصغر میرزایی» از دهه ۶۰ خورشیدی به عنوان کارگردان در صداوسیما مشغول به کار بود. برای همین وقتی فهمید سازمان صداوسیما گزارشگرهای جدید استخدام می‌کند، مزدک را به واحد گزینش معرفی کرد.

همان سال ۸۰ و در دفتر فیلم‌سازی خیابان بلوار کشاورز بود که از زبان جواد خیابانی شنیدم: «از مزدک و عادل من امتحان گزارشگری گرفتم.» اولین بار سال ۱۳۷۶ مزدک میرزایی کنار جواد خیابانی نشست و ده دقیقه از بازی نانت و موناکو از لیگ فرانسه را گزارش کرد. هنوز هم صدای جواد خیابانی در یادم هست که گفت: «تیم نانت یکی از پرطرفدارترین تیم‌های لیگ فرانسه است که آقای میرزایی در موردش برای ما توضیح می‌دهد.»

صدایی خسته داشت؛ آرام ولی بی‌روح حرف می‌زد. وقتی داشت در مورد مربیان و بازیکنان حرف می‌زد، آن‌ها را با پیشوند «آقا» معرفی می‌کرد؛ مثلا آقای فرگوسن، آقای بکام، آقای ترزه‌گه. انگار با آن‌ها مواجه شده یا در یک ضیافت شب نشینی، می‌خواهد «آقای مارچلو لیپی» سرمربی وقت یوونتوس را به شما و خانواده محترم‌تان معرفی کند.

عادل فردوسی‌پور هم سفارش شده بود. جواد خیابانی از او تست گرفت، اما هم از مزدک زیرک‌تر بود، هم پشتوانه قوی‌تری داشت و هم خیلی زود خودش را با مدیران بالادستی مانند «علی‌اصغر پورمحمدی» مدیروقت شبکه سه سیما پیوند زد. عادل هم گزارش می‌کرد، هم برنامه‌سازی و هم تهیه‌کنندگی. کاری که حتی جواد خیابانی هم چندان سمت آن نرفت.

عادل بلندپروازی داشت، مزدک به حداقل‌هایی که به دست می‌‌آورد راضی می‌شد. همین که نریشن‌های برنامه ۹۰ را برای عادل فردوسی‌پور می‌خواند انگار برایش کافی بود. عادل رسانه‌های جانبی را داشت، عضو تیم‌ رسانه ورزش بود، رفاقت می‌کرد و مزد رفاقت را هم می‌گرفت. کمی هم سیاستمدار بود. مزدک اما نه؛ تا سال ۲۰۱۴ که برای گزارش زنده بازی‌های جام جهانی به برزیل رفت، عادل گزارشگری در تمام رویدادهای بزرگ جهان را تجربه کرده بود؛ جام ملت‌های آسیا، جام جهانی، المپیک. مزدک اما نه. به قول «پژمان راهبر» او دوربین دزدی نمی‌کرد. برای همین وقتی عادل به المپیک رفت، میکروفن و دوربین ۹۰ را برای دو هفته به مزدک سپرد.

تا این‌که آرام آرام حذف شد. می‌توان به این جملات مزدک در سال ۹۷ برگشت: «این روزها دلگیرم اما نمی‌خواهم با گفتن ناراحتی‌هایم تشنج رسانه‌ای ایجاد شود. از من می‌پرسید چرا نیستم؟ من می‌گویم که نمی‌دانم. به من می‌گویند چون در شبکه مستند کار می‌کنی حق گزارش برای شبکه سه را نداری. شبکه سه بنده را به چشم یک گزارشگر می‌بینند.من در آن جمع از دوستانی که کار تهیه‌کنندگی برنامه‌های ورزشی را دارند قرار ندارم. برای من همیشه گزارشگری اهمیت داشت نه تهیه‌کنندگی.»  

او همیشه یک سنگر داشت و آن هم سکوت. اولین و آخرین دیگر معنی پیدا نمی‌کرد. هر زمان به ستوه آمد، سکوت کرد. می‌گویند پروژه حذف مزدک میرزایی، برای کنار گذاشتن عادل فردوسی‌پور آغاز شده بود. شایعه‌ای هست در سازمان صداوسیما که می‌گوید آن‌ها می‌خواستند پروژه حذف گزارشگرهای قدیمی را از مزدک شروع کنند و به عادل برسند.

اما حقیقت این است که استارت حذف مزدک میرزایی را خود عادل فردوسی‌پور زده بود. عادل به عنوان مهم‌ترین تهیه‌کننده برنامه‌های جام جهانی روسیه، مسئولیت چیدمان گزارشگرهای این مسابقات را هم داشت. آن روزها، «محمدرضا احمدی» گزارشگر محبوبش بود و «محمدحسین میثاقی» هم یار غارش. عادل حتی به گزارشگرهای جوان شبکه ورزش هم فرصت داد اما به مزدک تا آخرین روزهای جام جهانی نه؛ هرچند که فینال جام جهانی با صدای او به یاد ماند. بعدها البته میثاقی جای فردوسی‌پور را در شبکه سه و با برنامه «فوتبال برتر» گرفت و احمدی هم در توییترش به عادل کنایه زد و نوشت: «ما مدیون تلویزیون هستیم و با افتخار به قوانین و چارچوب‌های سازمان احترام می گذاریم.»

جواد خیابانی، همان ممتحنی که یک روز مزدک را کنار خودش نشاند و به او میدان داد گفته است: «باورم نمی‌شود مزدک رفته باشد. میان همه ما، او از همه محافظه‌کارتر بود.»

این کامل‌ترین تعریف است از پسر سازمان صداوسیما که همیشه سعی کرد «آقای معمولی» بماند. این لقبی است که «هوشنگ گلمکانی»، سردبیر ماهنامه فیلم در یادداشتی که برای مهاجرت مزدک به خارج از کشور نوشته بود به او داد. همین لقب را روزنامه «کیهان» از گلمکانی دزدید و نوشت: «مزدک.م یک گزارشگر معمولی بود و به اندازه خودش نیز در کنار سایر گزارشگران به خدمت گرفته می‌شد. اما حتی اگر غیر از این هم بود، پیوستن به یک شبکه تلویزیونی بدنام و ضد ایرانی را توجیه نمی‌کرد.»

این موضع‌گیری کیهان است از پیوستن مزدک میرزایی به شبکه ماهواره‌ای ایران‌اینترنشنال. البته با اندکی هم پرونده‌سازی‌های اخلاقی و مالی مانند توییتی که «مازیار ناظمی» همکار سابقش در صداوسیما و رییس کنونی وزارت ورزش و جوانان منتشر کرد و مدعی شد مزدک میرزایی بخشی از آرشیوی که متعلق به سازمان صداوسیما بوده را به سرقت برده است.

من می‌گویم دروغ است؛ یکی از همان پرونده‌سازی‌های همیشگی. یک نوع خوش‌خدمتی از همکار قدیمی که می‌خواهد در سال‌های آخر این دولت، چنگی هم به دیوار سازمان صداوسیما بزند.

شخصا همان‌قدر که برای محرومیت اجباری‌ام از دیدن برنامه ۹۰ و عادل فردوسی‌پور مغمومم، از نشنیدن گزارش‌های مزدک میرزایی هم افسوس خواهم خورد. این یک انتخاب شخصی است. شاید شما شیفته فریادهای بی‌دلیل محمدرضا احمدی باشید؛ قابل احترام است.

مزدک بدون حاشیه گزارش می‌کرد، غرق در بازی می‌شد. اضافه گویی نداشت. بازی را می‌دید و روایت می‌کرد. یک بار که خواست توضیح اضافه‌ای دهد گیر افتاد؛ میانه‌های گزارش از دهانش پرید و لقب خط حمله پیشین رئال مادرید را به زبان آورد و دهانش خشک شد. خط حمله سابق رئال را «بنزما»، «بیل» و «کرییس رونالدو» تشکیل می‌دادند و ملقب شده بود به BBC. از دهانش پرید و همین نام را گفت. سکوت کرد و بعد گذرا توضیح داد. اما بعد از گزارش بازخواست شد. 

مهاجرت مزدک، میلی شخصی و تصمیمی مستقل است. شاید برای اعتراض به دو سال و اندی نادیده گرفته شدن. شاید برای اعتراض به عدم پخش سه مستندی که ساخت و روی آنتن نرفت. شاید هم برای خانواده‌اش.

مزدک شاید در برخورد اول به دل ننشیند، شاید دایره مردان و زنان اطرافش را به شدت محدود کرده باشد، اما چشم‌پاک و دست‌پاک است. اگر نبود، از صداوسیما می‌برد و می‌خورد و با هر مدیری مصالحه می‌کرد.  

 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

گزارش

نازنین زاغری تغییرات سیاسی بریتانیا را دنبال می‌کند و نگران است فراموش...

۴ مرداد ۱۳۹۸
نیلوفر رستمی
خواندن در ۵ دقیقه
نازنین زاغری تغییرات سیاسی بریتانیا را دنبال می‌کند و نگران است فراموش شود