شایا گلدوست
«با هر چیزی که میشد، امتحان کردم؛ باند، کش، گن، تاپ ورزشی. هیچ چیز قانعم نمیکرد. حتما باید پستانهایم صاف صاف میشدند؛ بدون هیچ برآمدگی تا بتوانم مثل پسرهای دیگر تیشرت بپوشم.»
اینها حرفهای «فریمان کاشانی»، فعال حوزه رنگینکمانی است که از خاطراتش در جدال با بدن خود و تلاش برای به دست آوردن هویت حقیقی خود میگوید؛ تجربهای بسیار سخت که در نهایت باعث شد خودش را بیشتر بشناسد. او خودش را یک ترنس با هویت جنسیتی «غیردوگانه» معرفی میکند.
ترنس به افرادی گفته میشود که جنسیت خود را متفاوت با جنسیتی که در بدو تولد بر اساس ظاهر اندام جنسی به آنها نسبت داده شده است، تعریف میکنند. ترنسها میتوانند خود را یک مرد یا یک زن بدانند و یا جنسیت خود را «نانباینری» (غیردوگانه) بدانند و در هیچ کدام از دو گروه زنانه و مردانه تعریف نکنند. افراد با هویت جنسیتی غیردوگانه ممکن است تمایل به ترنزیشن و یا جراحی داشته باشند و تصمیم بگیرند با جراحی، خصوصیات ظاهری و بیان جنسیتی خود را با هویت جنسیتی خود بیشتر تطبیق دهند. معمولا از اسمهایی استفاده میکنند که متعلق به جنسیت خاصی نباشد و ترجیح میدهند با ضمایر خنثی خطاب شوند.
فریمان میگوید: «پهنترین باند کشی ممکن را خریدم و به خیاطی رفتم. در اتاق پرو، باند را دور سینهام بستم و به خیاط گفتم هر چهقدر میتواند، تنگش کند و دو سر باند را به هم بدوزد. با تعجب نگاهم میکرد. انگار اصلا متوجه داستان نبود. برای محکم کاری، دو تا درست کردم و با ذوق و شوق به خانه برگشتم و پوشیدم. نفسم بالا نمیآمد اما برایم مهم نبود. تیشرت مورد علاقهام که مدتها ته کمد آویزان بود را برداشتم و پوشیدم. به خودم نگاه کردم. آره، همین را میخواستم. چهار سال این باند کشی را میپوشیدم؛ حتی شبها در خواب. فقط وقتی به حمام میرفتم، از تنم در میآوردم.»
فریمان از کودکی احساس میکرد یک مرد است اما با بدن منتسب به زنانه متولد شده بود. همه او را یک دختر میدانستند اما هر چه بیشتر میگذشت، خودش را با جسم و جنسیتی که به او نسبت داده شده بود، بیگانهتر میدید. در نوجوانی وقتی سینههایش شروع به رشد کردند، مجبور شد آنها را محکم ببندد تا دیده نشوند. او از احساس خود اینطور تعریف میکند: «احساس بدی داشتم از رشد سینههایم و عادت ماهیانه. خودم را یک مرد میدانستم و نمیتوانستم بپذیرم که اینها برای من اتفاق بیفتند. چون با هویتی که برای خود تعریف میکردم، مغایرت داشتند. هیچ وقت نگذاشتم کسی سینههایم را ببیند. همیشه آنها را پنهان میکردم. طوری لباس میپوشیدم که مشخص نباشند. سعی میکردم خیلی خمیده بایستم یا راه بروم تا برجستگی سینههایم به چشم نیایند. نمیدانم، شاید دیگران میدیدند و میدانستند اما به روی خودشان نمیآوردند. هیچوقت کسی در این مورد سوالی نپرسید ولی کنجکاوی را در چهره و رفتار اطرافیانم میتوانستم ببینم؛ مخصوصا زمانی که در آغوشم میگرفتند یا کنارم میایستادند و یا دست در گردنم میانداختند، سعی میکردند کشف کنند که لباس زیر زنانه به تن دارم یا نه؟»
فریمان در ادامه از تصمیم خود برای جراحی میگوید: «حدود چهار سال پیش جراحی کردم و پستانهایم را برداشتم. در ایران نتوانستم مجوزهای لازم برای جراحی را دریافت کنم. وقتی مهاجرت کردم، فضا را برای ابراز خود حقیقیام بازتر دیدم. لباسی که دوست داشتم را میپوشیدم و حتی دیگر سینههایم را نمیبستم. بعد توانستم در ترکیه جراحی کنم و پستانهایم را بردارم. نمیخواهم بگویم که هویت جنسیتی و تعریفی که شخص از جنسیت خود دارد، کاملا با احساسش به بدنش بیارتباط است اما من بدنم را برای ابراز هویت جنسیتی خود تغییر ندادم. برای این پستانهایم را تخلیه کردم که احساس بهتری با بدنم داشته باشم. ناراضی بودم از داشتن پستان، پریود شدن، سایز لگن و هر چیزی که به من هویت زنانهای را نسبت میداد که متعلق به خود نمیدانستم. به همین دلیل تصمیم گرفتم که بدنم را با جراحی تغییر دهم و فکر میکنم این حق طبیعی من است که بر بدنم اختیار داشته باشم.»
استفاده طولانی مدت از باندهای کشی میتواند عوارض جبران ناپذیری را برای فرد به همراه داشته باشد. مشکلات تنفسی و پوستی و خطر به وجود آمدن توده چربی از رایجترین آنها است. فریمان در مورد این که روزهای سخت جدال با جسم و پوشیدن باند کشی محکم برایش عوارضی هم داشته یا نه، پاسخ میدهد: «فکر میکنم که ستون فقراتم دچار مشکل شده است، به دلیل این که همیشه سعی میکردم خمیده راه بروم تا سینههایم پنهان بمانند. علاوه بر این، قفسه سینهام به دلیل فشار زیاد باند کشی، در سنی که در حال رشد بودم، تغییر فرم داده و کوچک مانده است و این تفاوت را در اسکلت بدنم به وضوح میبینم.»
او رفته رفته به این باور رسیده است که نمیتواند هویت جنسیتی خود را در دوگانه زنانه و مردانه تعریف کند. با هیچکدام از این کلیشهها احساس راحتی نمیکرد و هویت خود را متفاوت میدید. میگوید: «خسته بودم از این که تمام زندگی دنبال تعریفی برای خود واقعیام میگشتم؛ اینکه یک زن هستم و یا مرد. هویت جنسیتی غیردوگانه به من این رهایی را داد که خودم باشم. خود واقعیام را آنطور که هستم، ابراز کنم و مجبور نباشم که خود را در قالبی از پیش تعیین شده بگنجانم و با کلیشهها زندگی کنم یا از آنها بترسم. حالا با شناخت بهتری که از خود دارم، با بدنم هم احساس راحتی بیشتری میکنم.»
تجربه فریمان و افرادی که با او احساس مشترک دارند، تجربه جدال با کلیشهها و چارچوبهای جنسی و جنسیتی رایج است. تعاریفی از پیش تعیین شده افراد را وادار میکنند تا در یکی از این قالبها بگنجند اما هستند انسانهای بسیاری که خود را متفاوت از آنچه که در محدوده فکری ما است، تعریف میکنند. فراموش نکنیم که ما نمیتوانیم از روی ظاهر افراد و یا حتی از بیان جنسیتی آنها، درباره جنسیت و گرایش جنسی آنها قضاوت کنیم اما مدام بر این نکته تاکید کنیم که میتوانیم با تغییر دیدگاهمان، دنیا را به جای بهتری برای همه تبدیل کنیم.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر