close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

فوکول و ...

۱۳ مهر ۱۳۹۲
مسابقه
خواندن در ۴ دقیقه
فوکول و ...
فوکول و ...

فوکول

توی یکی از بعد از ظهر چهار سالگیم با دختر داییم به پشتی خانه ی پدر بزرگم تکیه داده بودیم. من دامنمو صاف می کردم و اون پاهاشو به سرعت زیر چادرگلدارش تکون می داد، که یکی از پسر دایی هام به ما نزدیک شد و سرشو آورد جلو و گفت نیگاه من چقدر فوکول دارم!!! دختر داییم با خجالت  روشو گرفت وفرو رفت توی چادرش و من انگشت اشارمو کردم لای مو های پسر داییم، شستمو تا بالای موهای بلندش گذاشتم، رو کردم به دختر داییم وهیجان زده گفتم: سمانه بین 2 تا بند انگشت فوکول داره!!

خرس

 در کودکی از پدرم پرسیدم : این قاری قرآن کیست؟

فرمود:خرس است!

 چندی بعد پرسیدم: گربه ی محله یمان چه نام دارد؟

فرمود: خرسی!

 بعد ها صاحب سگی شدیم، پرسیدم چه نامی برایش می گذارید؟

پدر فرمود: خرسک!

 این سوال از کودکی برایم بجا ماند که چرا پدر همه ی حیوانات را خرس می دید؟

 فرح

لباس آبی کوتاهمو بیشتر از همه بخاطر یقه اش دوست داشتم، یقه ملوانی گرد.جلو آینه می ایستادم ویقه اون رو بالا می آوردم: من فرح شدم! من شاهزادم! و دختر داییه هام هوم می کردن، ولی چه اهمییتی داشت تا وقتی یقه بالا بود من شاهزاده بودم.

سالها بعد توی خیابان انقلاب به سمت ایستگاه مترو میرفتم، از کنار چندتا موتوری رد می شدم که یوهو طرف تا منو دید لاتی وار گفت: موتور، خوشگله؟؟ موتور کولر دار؟؟ سواری نخواستی بابا؟؟ سوار نمی شی جیگر؟
برگشتم بزنم تو دهنش که گفت: این عینک فرح نیست؟ شبیه فرح شدی! شبیه زن شاه شدی!! فرح خوشگله!!! زن شاهی تو؟؟
با لبخند رد شدم ، چه اهمیتی داشت من فرح بودم یه شاهزاده! 

نماز

بعد از نماز ظهر معلم کلاس سوم سرشو بر گردوند سمت بچه ها ، و با صورت درهم کشیده گفت : 
هر کی سر صف حرف بزنه یا نماز نخونه گوششو 6 بار مثل پیچ می پیچونم!
دستم زیر چونم بود و به این فکر می کردم که حالت گوش با پیچ فرق می کنه و امکان نداره 6 بار پشت سر هم بپیچه!
یوهو سرمو آوردم بالا و دیدم معلم کلاس سوم بالا سرمه! مچ دستمو گرفت و کشون کشون برد سر صف نماز. مات مبهوت بودم ، یعنی بلند بلند فکر کرده بودم؟

چادر تورمو کشید ، سرم رو خم کرد و گفت حالا میبینیم که میشه یا نه؟ و همه تا 6  شمردن.

نه منطقی بود ، می شد گوش رو 6 بار پیچوند، می پیچونی ول می کنی و دوباره می پیچونی.

اون روز نماز عصرمو بارونی خوندم ناراحتیم بخاطر درد گوشم نبود، فقط صدای همراهی بچه ها مدرسه با معلم بود 1 2 3 4 5 6    

سیگار

چه رشته ای رو دوست داری؟

-کامپیوتر

چه ماشینیو دوست داری؟

-فرقی برام نمی کنه!

 روز اول دوستیمون بود و بمبارانی از سوال ها، هوا متبوع بود ، آفتاب داشت غروب می کرد، موج های دریا به آهستگی به ساحل بر می خوردند، آروم سیگار تو دستشو بالا آورد گفت: سیگار؟

نیگاش کردم و گفتم: نه مرسی من سیگار نمی کشم!

 برام عجیب بود تا حالا کسی بهم سیگار تعارف نکرده بود، گیج شده بودم، تا آمدم حرفی بزنم ، اون گیج تر از من گفت: تعارف نکردم! نظرتو پرسیدم! سیگارم اذییتت نمی کنه؟

دماغ های سر بالا

 یکی از بچه های طراحی مثل همیشه از ته راهرو داشت می آمد. لباس لی آبی رنگ با کمربند مشکی که تا بالای شیکمه قلمبش میرسید!

از بغل جمع ایرانی ما که می گذشت با لبخند به بغل دستی من گفت:  , Hi   اون با خنده بیشتر جواب داد: سلام جوات!!

و همه خوشحال تر از قبل به خنده افتادن، دختره ی بدبخت که فارسی بلد نبود خوشحال از این همه تحویل با چهره ای باز از پیش ما رد شد.

وقتی رد شد دیدم یه جفت کفش پاشنه بلند قرمز با جورابای سفید پاشه.....

رزومه

در طول هفته تعداد زیادی از آدم های مختلف با رزومه هاشون می آمدن شرکت. اکثر آنها از کشور سوریه و یا ایران بودند.  از معلم زبان گرفته تا وکیل و برنامه نویس و راننده و کارگر...اون روز طبق معمول هر روز مشغول انجام کار هام بودم که جوانی چهار شانه و قد بلند به سر میزم امد و با احترام سلام کرد و رزومش رو داد بهم.

بی حوصله رزومشو گرفتم و شروع کردم به بلند بلندخواندن:

-خوب پس اسمتون محمدِ هست!

-و 30 سالتونه؟

-3 تا زبان بلدید و ...و... و مامور چی هستید ؟

- محافظ ویژه هستید؟؟

-توانایی هاتون چیه؟

-کار با اصلحه  کلت و کی فیو رو بلدید؟

- اجازه نامه ی رانندگی  با ماشین های سبک و سنگین از جمله تانک هم دارید!

-می تونید افراد مصلح رو خلع صلاح کرده و از محل خارج کنید؟؟

هول شدم و گفتم : ببخشید به زمینه ی کاری ما ربطی نداره ما شرکت تبلیغاتی هستیم!

 که با هیجان موبایلشو در آورد و نقاشی های رنگیشو بهم نشون داد! سیاه زرد قرمز سبز

 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

banafsheh
۱۳ مهر ۱۳۹۲

kheyli samimi va doost dashtani minevisi . movafagh bashi azizam :)

تصویری

سرفه مسیح در تهران

۱۳ مهر ۱۳۹۲
مانا نیستانی
سرفه مسیح در تهران