رضا طاهری
«روایتهای زندان»، مجموعهای از گزارشهایی است که راویان آنها زندانیان هستند. گاه از زندانهای معروف میگویند و گاه از زندانهایی که شاید نامشان را هم نشنیده باشیم. راوی این روایت، «رضا طاهری» است که در زندان «تهران بزرگ» (فشافویه) حبس میکشد. او در این روایت، از طرح جدید سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور میگوید و آن را «رسمیت بخشیدن به استثمار» توصیف میکند.
***
این نوشتار که در زندان «تهران بزرگ» نوشته میشود، تلاش دارد با شرح ابعاد «طرح اشتغال نشسته» که در این زندان و به زودی در دیگر زندانهای کشور اجرا خواهد شد، زیست زندانی و سویههای نقض حقوق انسانی را نمایان کند؛ طرحی که به موجب آن، چندی پیش اتحادیه اروپا دست به تحریم برخی زندانهای ایران، از جمله زندان تهران بزرگ زد.
حکایت نقض حقوق بشر در کریدورهای زندان تهران بزرگ گرچه به گوش فعالان داخلی و خارجی حقوق بشر رسیده است اما گویی صدای آنها آنقدر توان نداشته است تا نقطه پایانی بر این روند گذاشته شود.
اما طرح اشتغال نشسته چیست؟
چند ماهی است که در مجموعه تهران بزرگ این طرح توسط واحد اشتغال زندان اجرا میشود؛ پروژهای که در آن زندانیان به مونتاژ برسهای فلزی مشغول میشوند.
«علی» یکی از وکیلهای بند زندان تهران بزرگ است که روند اجرای این طرح را شرح میدهد: «وکیل بند بستههای سوزن و کفیهای پلاستیکی برس را از روسای اندرزگاه تحویل میگیرد و به زندانیان متقاضی میدهد و سپس زندانی سوزنها را یک به یک بر صفحه برس فرو میکند و برس تکمیل شده را تحویل میدهد. واحد اشتغال، سوزنها و پلاستیکها را به صورت عمده در اختیار روسای اندرزگاهها میگذارند و به ازای هر برس، حدود ۲۵۰ تومان اجرت در نظر میگیرند؛ حدود ۵۰ تومان برای رییس واحد (تیپ)، ۵۰ تومان برای رییس اندرزگاه و ۱۵۰ تومان برای فردی که کار را انجام میدهد.»
واقعیت این است که هر مدیری که زندانیان بیشتری را به کارِ نشسته گماشته باشد، درآمد بیشتری خواهد داشت. همین امر موجب شد تا ذینفعان طرح برای جذب متقاضیان به تکاپو بیفتند. در هفته نخست اجرای این طرح، بیش از هزار و ۵۰۰ زندانی مشغول به مونتاژ برسها شدند.
علی میگوید: «فردی که دستش راه افتاده و به اصطلاح ماهر شده باشد، برای فرو کردن سوزنها در صفحه یک برس ۲۰ دقیقه زمان نیاز دارد و اگر هر فرد ۱۶ ساعت در روز کار کند، هفت هزار و ۵۰۰ تومان درآمد خواهد داشت. عایدی روزانه کفاف یک پاکت سیگار بهمن او را نمیدهد، چه برسد به یک بطری آب پنج هزار تومانی و یک نیمروی دو تخممرغی هشت هزار تومانی برای خورد و خوراک.»
اما چه میشود که همین کار با درآمد ناچیز هم با استقبال زندانیان مواجه میشود؟ چه شرایطی در زندان حاکم است که زندانی حاضر است برای پنج تا شش هزار تومان، شب تا صبح سوزن بزند؟
ازدحام جمعیت، نبود آب شرب سالم و تغدیه حداقلی، بقا را در زندان به رقابتی جانفرسا تبدیل کرده است. علی که چند سالی است در زندان تهران بزرگ حبس خود را میگذراند، میگوید: «وقتی تهیه یک تخت برای خواب، یک بطری آب برای نوشیدن و یک نیمرو برای خوردن هزینه دارد، در نتیجه هزار تومان هم هزار تومان است.»
محکومان که طبق آمار و مشاهدات، عموما از طبقات فرودست جامعه هستند، در زندان نیز باید تن به استثمار بدهند تا زنده بمانند. اما این امر ریشه در رویکرد کلی مدیران سازمان زندانها و زندان تهران بزرگ به زندان و زندانی دارد. آنها زندانی و زندان را به مثابه منبع درآمدزایی میدانند.
درآمدی کلان از فروش مواد به زندانیان؛ زندانی به سادگی معتاد میشود و وقتی روند مصرفش مختل شود، خانواده را تحت فشار قرار میدهد تا کارتش شارژ شود و بتواند مواد بخرد یا آن که خودش تن به هر کاری میدهد تا هزینه موادش تامین شود. حال زندانیانی که عامل اصلی اعتیادشان، مسوولان زندان بودهاند، تحت امرشان قرار میگیرند و به راحتی از آنها بهرهکشی می شود.
کسب درآمد از هر بطری آب آشامیدنی و نه معدنی؛ هر بطری آب آشامیدنی پنج هزارتومان به زندانی فروخته میشود. ماهانه از فروش اقلام غذایی و بهداشتی به زندانیان، درآمدی میلیاردی حاصل میشود. از این رو است که شرکتهای وابسته به زندان، فروشگاه حامی و بخشهای زیرمجموعهاش از دریغ کردن مایحتاج زندانیان و فروش همانها با کیفیتی نازل و قیمتی بیش از قیمت معمول به زندانیان، هر روز بزرگتر میشوند.
کسب درآمد از کار زندانیان در کارگاهها، خیاطیها، واحدهای اشتغال و این روزها طرح اشتغال نشسته زندان؛ امری که دو سر سود است. هم یک هزارم اجرت معمول کار را به زندانی کارگر میدهند و هم آن که زندانی کارگر همان یک هزارم را هم مجبور به کسب است تا از خود زندان مواد یا مواد غذایی بخرد.
درآمدزایی از اختلاسگران اقتصادی یا همان زندانیان خیر؛ پدیدهای که این روزها به وفور در زندان تهران بزرگ دیده میشود. زندانی که از تمکن مالی برخوردار است، در ازای مبلغی ناچیز، برای خود اتاق چند تخته یا خدمات جانبی میگیرد. این هزینه به عنوان خیریه تقدیم زندان میشود و رسمیت مییابد.
آنچه طرح اشتغال نشسته را حائز اهمیت میکند، همین رسمیت بخشیدن به استثمار زندانیان است. گرچه اسناد بینالمللی پیرامون شرایط حداقلی در زندانها و نیز آییننامه سازمان زندانهای کشور به صراحت اجیر کردن و بهرهکشی از زندانیان را منع کردهاند اما هر روزه شاهد استثمار زندانیان به طرق مختلف هستیم؛ از اجیر کردن آنها توسط زندانیان دیگر جهت رسیدگی به خدمات بهداشتی و تمیز کاری تا اجیر کردن زندانی در کارگاههای چوب و خیاطی، کارگری جهت ساختمانسازی برای زندان و حالا طرح اشتغال نشسته که حتی بهانه آموزش را با خود یدک نمیکشد و جز آسیب جسمی به زندانیان و تداوم نابودی آنها، عایدی ندارد و تنها رسمیت بخشیدن به بهرهکشی از زندانیان است.
مدیران اجرایی طرح جهت اجرای آن علاوه بر دریغ کردن اقلام مورد نیاز و نگهداشتن فضای نامناسب بندها به شکل همیشگی، شبکه هرمی برای تضمین سوددهی طرح برنامهریزی کردهاند؛ در شبکه هرمی، بالادستیها از همان دستمزد بسیار اندک زندانی بهرهمند میشوند. آنها به ازای تعداد زندانیانی که هر مدیر در مجموعه خود جذب کار کند و به ازای هر کاری که زندانی مجموعه تحویل بدهد، به آن مدیر پورسانت پرداخت میکنند. به همین ترتیب، مدیران بر وکیلان بندها فشار میآورند و وکیلهان بندها بر زندانیان.
مطالب مرتبط:
روایتهای زندان؛ وظیفه اجباری و سربازان فشافویه
روایتهای زندان؛ دره شاپرکها؛ بند جوانان زندان تهران بزرگ
روایتهای زندان؛ یا میمیریم یا سینهخیز به زندگی ادامه میدهیم
روایتهای زندان؛ از تجاوز جنسی تا صیغه و ملاقاتهای شرعی
روایتهای زندان؛ کار در فشافویه یعنی حبس با اعمال شاقه
روایتهای زندان؛ زندانیان را گیج کن و بخوابن تا اعتراض نکنند
روایتهای زندان؛ بند دارالقرآن در دو پرده: آیتالکرسی و فیلم پورن
روایتهای زندان؛ ضرب و شتم زندانیان یکی از مراحل «پذیرایی» است
روایتهای زندان؛ در جستوجوی خواب از دست رفته
روایتهای زندان؛ ما پشت آن دیوارهای بلند بیمدعا جان میبازیم
روایتهای زندان؛ اینجا قبرستان زندهها است
روایتهای زندان؛ افسران ابدی؛ بازداشت دو افسر نگهبان با اتهام حمل مواد مخدر
روایتهای زندان؛ سلولتکانی و سلولدیدنی در نوروز ۱۴۰۰
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر