close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

خاطرات تلخ و تکان دهنده پشکو زندی، فعال رنگین‌کمانی از زندان سپاه

۱۰ شهریور ۱۴۰۰
رنگین کمان ایران
خواندن در ۵ دقیقه
خاطرات تلخ و تکان دهنده پشکو زندی، فعال رنگین‌کمانی از زندان سپاه

شایا گلدوست

«میهمانی در تالار آناهیتا، در جاده کرمانشاه-کامیاران بود و ما حدود۶۰ نفر بودیم. ساعت حدود ۱۰ شب بود که عده‌ای لباس شخصی مسلح به تالار حمله و مجبورمان کردند که گوشی‌های تلفن، دوربین فیلم‌برداری و حتی کادوهای تولد را تحویل‌شان دهیم. بعد از آن، از همه میهمان‌ها فیلم‌برداری کردند. شخصی که حاجی صدایش می‌کردند، شروع کرد به جدا کردن میهمان‌ها. کسانی که تتو داشتند، اهل سنت، یاری و در کل، غیر شیعه، صاحب میهمانی، غیر کرمانشاهی‌ها، ترنس‌ها و همین‌طور افرادی که برای تحویل گوشی‌های همراه خود مقاومت کرده بودند را بازداشت کردند.»

این‌ها بخشی از خاطرات تلخ «پشکو زندی»، فعال رنگین‌کمانی اهل کردستان است. او‌ در توییتر خود نوشته است: «از روزی که ویدیوی بند ترنس‌ها در زندان اوین منتشر شده، مدام به جریان بازداشتم توسط سپاه کرمانشاه فکر می‌کنم. ۱۷ مهر سال ۹۲ به همراه ۱۷ نفر از دوستانم به بهانه ترویج هم‌جنس‌گرایی در یک مهمانی تولد در کرمانشاه بازداشت شدیم.»

در روزهای اخیر، گروهی با نام «عدالت علی» تصاویری را از دوربین‌های مداربسته زندان «اوین» منتشر کرده‌اند که در آن‌‌ها، وضعیت بسیار بد زندانیان و برخوردهای غیر‌انسانی زندان‌بان‌ها و مسوولان زندان به وضوح دیده می‌شود. در میان این تصاویر، ویدیویی که منتسب به بند ترنس‌ها است، وضعیت اسف‌بار زندانیان ترنس را به خوبی نشان می‌دهد.

پشکو در ادامه می‌گوید که چشمان‌شان را بستند و‌ سوار بر مینی‌بوس، به مکان نامعلومی بردند. از سکوت شب و صدای سگ‌ها حدس می‌زدند که مکانی خارج از شهر کرمانشاه باشد. با چشمان بسته پشت لباس هم‌دیگر‌ را گرفته بودند و از ماشین خارج می‌شدند. چیزی نمی‌دیدند اما هر چند دقیقه یک بار درد لگدهایی که به بدن‌شان می‌خورد و ناسزا‌ها و فحش‌های رکیکی که می‌شنیدند، سکوت شب را می‌شکست: «وارد سالنی شدیم و از ما خواستند که رو‌به‌روی دیوار بایستیم و بدون این که به یک‌دیگر نگاه کنیم، لخت شویم و لباس‌های یک‌دستی که صورتی بود را بپوشیم. خیلی از دوستانم خجالت می‌کشیدند که پیش بقیه لخت شوند اما کسی به حرف آن‌ها اعتنا نمی‌کرد. در بین ما فردی ۱۵ ساله بود که به دلیل پوشش نامناسب، بازداشت شده بود. ترسیده بود و گریه می‌کرد و با التماس می‌گفت که فردا باید به مدرسه بروم. اما کسی به حرف‌هایش گوش نمی‌داد.»

آن‌ها مجبور بودند که به هرچه می‌شنوند، عمل کنند، در غیر این صورت مشت و لگد و ناسزا نصیب‌شان می‌شد. در شوک و حیرت بودند که چرا آن‌ جا هستند و این افراد که هستند که بازداشت‌شان کرده‌اند و اصلا گناه‌ آن‌ها چه بوده است که مستحق این همه خشونت و توهین و تحقیرند.

پشکو زندی در ادامه می‌گوید: «ما را به چهار گروه تقسیم کردند و هر گروه را در سلولی جداگانه جای دادند؛ سلولی کوچک که در آن لامپی بزرگ و دو دوربین بالای سرمان قرار داشت که حکم شکنجه لحظه‌ای را داشت. هر یک ساعت یک بار به اتاق بازجویی می‌رفتیم. مدام از ما می‌خواستند اعتراف کنیم که عضو یک باند ترویج هم‌جنس‌بازی و شیطان‌پرستی هستیم، در غیر این صورت با شوک‌ برقی و مشت و لگد روبه‌رو می‌شدیم. با زور کتک و تهدید، کاغذی را امضا کردیم که نمی‌دانستیم در آن چه نوشته شده است. شماره‌هایی را نیز به دست گرفتیم تا از ما عکس بگیرند.»

پشکو را دو روز آن جا نگه‌ داشتند و بعد از آن، همراه دو نفر دیگر با چشم‌ بسته به مرکز شهر برده و رها کرده و گفته بودند بروید و‌پشت سرتان را هم نگاه نکنید: «بعد از پیاده شدن، فهمیدیم که در میدان نفت کرمانشاه هستیم. از آن شب به بعد هر لحظه منتظر بودیم که به سراغ‌مان بیایند و همین‌طور هم شد. افراد دیگری هم که آن شب بازداشت نشده بودند را در خانه خودشان همراه با کامپیوتر شخصی به زور بازداشت کرده بودند.»

او تا مدت‌ها از ترس جان خود به کرمانشاه و سنندج نمی‌رفت و قید تلفن همراهش که به زور گرفته بودند را نیز زده بود. اما بعدها که خبر دوستان دیگرش که در بازداشت بودند را گرفت، متوجه شد بعضی از آن‌ها تا هفته‌ها در بازداشتگاه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بوده‌ و بعد به زندان «دیزل‌آباد» فرستاده شده‌ بودند و شکنجه‌های روحی و جسمی زیادی به آن‌ها وارد شده است. موهایشان را تراشیده‌ بودند و مدام به فرستاده شدن بین مجرمین خطرناک و تجاوز تهدید می‌شدند.
پشکو زندی با اندوهی فراوان از دوست خود «شروین» یاد می‌کند: «شروین صاحب میهمانی بود. او را بیشتر از همه در بازداشت نگه‌ داشتند. او‌ در سلول جداگانه‌ای تنها بود. با وجودی که چند بار از هوش رفت اما کسی به حال بد او توجه نمی‌کرد و دکتر بالای سرش نمی‌آمد. در سلولش طناب داری آویزان کرده بودند و مدام می‌گفتند که اعدامت می‌کنیم. این طوری او را شکنجه روحی و روانی می‌دادند. بعد از آزادی نیز مدام تحت نظر بود و رهایش نمی‌کردند. خانواده اکثر بچه‌هایی که مدت طولانی در بازداشت بودند، ماجرا را فهمیدند و خیلی از این بچه‌ها از خانواده‌های خود طرد شدند. شروین هم یکی از آن‌ها بود که در نهایت تحت فشار همه شکنجه‌های روحی و جسمی، قادر به ادامه زندگی نبود و با خوردن قرص برنج به زندگی خود پایان داد.»

شروین تنها فردی نبود که به زندگی خود پایان داد. فشار روحی و‌ روانی و جسمی وارد شده در دوران بازداشت، آسیب‌های بسیار جدی به این افراد وارد کرده بود. خیلی از آن‌ها و‌ به‌ویژه ترنس‌ها توسط ماموران و مسوولان زندان مورد تعرض جسمی قرار گرفته و لمس می‌شدند. آن‌ها علاوه بر شکنجه‌‌های جسمی با کابل، شوک برق و لگد و سیلی، فحش‌های جنسیت زده، قومیتی و مذهبی هم می‌شنیدند.

پشکو می‌گوید: «مثلا من چون کُرد سنی بودم، به کُرد و سنی بودنم توهین می‌کردند. یکی از بچه‌ها ترک ارومیه بود، مدام به او فحش و ناسزا می‌گفتند. به بچه‌های ترنس می‌گفتند خاک بر سرتان برای قیافه‌ای که برای خود درست کرده‌اید، شما مردین یا نه؟ می‌گفتند وقتی شما را فرستادیم به زندان دیزل‌آباد و زندانی‌های خطرناک به شما تجاوز کردند، بعد حساب کار دستان می‌آید!»

هرچند در «قانون مجازات اسلامی»، ترنس‌ها مجرم شناخته نمی‌شوند و مجازاتی برای آن‌ها در نظر گرفته نشده‌ است اما فضای فرهنگی، اجتماعی و حتی قانونی کشور پذیرای این افراد نیست و آن‌ها با برخوردهای بسیار‌ بدی مواجه می‌شوند. این در حالی است که رابطه جنسی بین دو هم‌جنس در قانون مجازات اسلامی جرم تلقی می‌شود و مجازات‌های سنگینی از شلاق تا اعدام برای آن تعیین شده است. از اوایل انقلاب اسلامی تا به امروز نیز شاهد بازداشت و اعدام افراد بسیاری به دلیل گرایش جنسی یا هویت جنسیتی‌شان بوده‌ایم.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

خبرنگاری جرم نیست

تهدید جان روزنامه‌نگاران در همه‌گیری کرونا؛ تزریق واکسن تبعیض‌آمیز است

۱۰ شهریور ۱۴۰۰
امیرحسین میراسماعیلی
خواندن در ۸ دقیقه
تهدید جان روزنامه‌نگاران در همه‌گیری کرونا؛ تزریق واکسن تبعیض‌آمیز است