close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

پرونده علمی

۲۴ اسفند ۱۳۹۲
همایون خیری
خواندن در ۴ دقیقه
پرونده علمی
پرونده علمی

يک نوشته، يک عکس، يک قطعه موسيقی، يک گفت‌وگوی اداری يا حتی بوی بدن آدمی که کنارتان نشسته يا خوابيده می‌تواند باعث بروز تنش عصبی يا استرس در شما بشود. من البته با اسم تنش موافق‌تر از استرس هستم. موضوع اولین پرونده علمی اين است که با تنش چه کار می‌کنيد؟

شيوه رویارویی زنان و مردان با موضوع تنش، فرق‌های جدی دارد. دليل اصلی اين تفاوت در هورمون‌ها است و مهم‌ترين هورمون‌هايی که در تنش عصبی نقش اصلی را بازی می‌کنند، «کورتيزول» (cortisol)، «اپی‌نفرين» (epinephrine) و «اوکسی‌توسين» (oxytocin) هستند. وقتی تنش فرا می‌رسد، يعنی همان نوشته يا عکس را می‌بينيد يا بو به مشام‌تان می‌رسد، ترشح فراوان کورتيزول و اپی‌نفرين باعث زياد شدن فشار خون‌تان می‌شود. همين يک قلم که مقدار کورتيزول در خون‌تان بيش‌تر باشد، دستگاه ايمنی بدن‌تان را ضعيف‌تر می‌کند. وقتی کورتيزول و اپی‌نفرين وارد خون می‌شوند، آن وقت است که تفاوت‌ها فرا می‌رسند. در زنان، غده هيپوفيز فعال و اوکسی‌توسين وارد صحنه می‌شود و با کم کردن اثر آن دو تا هورمون قبلی، آرامش را به بدن برمی‌گرداند. اما مقدار اوکسی‌توسين در مردان کم‌تر است و در نتيجه دستگاه ايمنی بدن آن‌ها بعد از تنش، صدماه‌های جدی‌تری می‌بيند.      

اين از داستان ساده شده هورمون‌ها. حالا برسيم به نحوه خروج از وضعیت تنش. چند تايی از مشابهت‌ها و فرق‌ها را با آمار می‌نويسم که خودتان متوجه تفاوت‌ها بشوید و بعد آمار مربوط به راه‌های رویارویی را هم می‌نويسم.

اول از همه اين که اگر جمعيت زنان و مردان را 100 درصد در نظر بگيريد، 28 درصد از زنان از تنش‌های زندگی‌ خود شکايت می‌کنند و در عوض، 20 درصد از مردان درباره آن حرف می‌زنند؛ این یعنی حرف زدن از تنش، به کم شدن بار آن کمک می‌کند. نکته مهم اين است که هورمون اوکسی‌توسين در اجتماعی بودن آدم‌ها هم اثر می‌گذارد و چون میزان آن در زنان بیش‌تر است، معاشرتی‌تر از مردان هستند. حالا البته درباره استثناها حرف نمی‌زنيم.

برای اين که هیجان‌زده بشوید، این را هم بنويسم که به اوکسی‌توسين می‌گويند «هورمون عشق». حالا صبر کنید، بعد بيش‌تر درباره‌اش می‌نويسم. 

وقتی به عوامل تنش می‌رسيم، 79 درصد از زنان از نقش پول در ايجاد تنش گله دارند در حالی که 73 درصد از مردان به پول اشاره می‌کنند. اما عامل تنش هر چه که باشد، حرف زدن از نشانه‌های آن مثل شکایت از سردرد در زنان، به 41 درصد می‌رسد و اين در حالی ا‌ست که تنها 30 درصد از مردان درباره چنين علایمی حرف می‌زنند. برای اين که آقايان از آسمان بيايند زمين، خدمت‌تان عرض می‌کنم که از هر سه زن متاهل، يک نفرشان از تنش شکايت دارد در حالی که از هر 5 زن مجرد، فقط يک نفر با تنش دست و پنجه نرم می‌کند. حالا بفرماييد با هم قدم بزنيم.

در حال قدم زدن، اين آمار را هم بشنويد که برخلاف انتظار، زنان در مديريت روابط دوستانه خود با وسواس بيش‌تری عمل می‌کنند چون از جنبه آماری، 69 درصد از زنان می‌گويند روابط دوستانه بهتر منجر به بروز تنش کم‌تر در زندگی‌ آن‌ها می‌شود و در عوض، 62 درصد از مردان به کيفيت روابط دوستانه خود اعتنا می‌کنند. تفاوت جالب‌تر اين جا است که وقتی انتخاب ميان خانواده و دوستان باشد، 84 درصد از زنان به روابط خانوادگی رأی می‌دهند و اهميت روابط خانوادگی برای مردان به 74 درصد می‌رسد؛ یعنی برای مردان، دوستی مهم‌تر از خانواده است ولی در همان دوستی هم ولنگارند.

آقايان عزيز! شهروندان گرامی! تقصیر من نيست، اين‌جانب هم سوار همان قايق هستم.

حالا در بخش زيبايی‌های طبيعت، توجه شما را به اين نکته جلب می‌کنم که زنان و مردان به طور عملی برای مقابله با تنش چه کارها می‌کنند (البته انتظار نداشته باشيد همه کارها را بنويسم، حوصله‌تان سر می‌رود). خريد در صدر فهرست تفاوت‌ها است. خريد برای 21 درصد از زنان، راه‌ حل کاهش تنش است ولی 8 درصد از مردان فکر می‌کنند اگر به خريد بروند، آرام‌تر می‌شوند. پس مردان کجا از شر تنش خلاص می‌شوند؟ یکی از جاها، باشگاه ورزشی ا‌ست. 16 درصد از مردان به نقش ورزش در کاهش تنش اهمیت می‌دهند که نقش آن برای زنان فقط 4 درصد است.

بنابرداده‌های آماری، مطالعه برای 57 درصد از زنان راه خوبی برای مقابله با تنش است ولی 34 درصد از مردان به مطالعه اهميت می‌دهند. ناگفته پيداست که قلب آدم از اين تفاوت 23 درصدی به درد می‌آید چون به این معنی است که حفظ بازار کتاب و خواندنی‌های ديگر برای زنان مهم‌تر از مردان است. يک تفاوت ديگر هم هست؛ 15 درصد از زنان معتقدند که اگر ماساژ بشوند، تنش در آن‌ها کم می‌شود در حالی که اهميت ماساژ برای مردان تنها 7 درصد است. بفرماييد، این هم 8 درصد تفاوت.

اما اگر درباره همين موضوع می‌خواهيد بيش‌تر بخوانيد، سری بزنيد به نشريه علمی «روان‌شناسی کيفی» (Qualitative Psychology) به این نشانی Qualitative Psychology.

دفعه بعدی يک پرونده علمی ديگر را باز می‌کنم.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان خراسان جنوبی

ادامه امدادرسانی و انتقال سیل زدگان نهبندان به اماکن امن

۲۴ اسفند ۱۳۹۲
شهرام رفیع زاده
خواندن در ۱ دقیقه