زیبا یاری، شهروندخبرنگار
«غذای روزانه در سه وعده به ترتیب صبحانه، ناهار، شام و اغذیه لازم که دارای کالری و ویتامینهای کافی باشد، طبق برنامههای غذایی مصوب و متناسب با شرایط آب و هوا در محل با چای و آب آشامیدنی سالم در اختیار زندانیان گذارده میشود. در تهیه وسایل ضروری برای جلوگیری از فساد اولیه و خواروبار و در تنظیف ظروف و محوطه آشپزخانه از طرف مسئولان مربوطه اهتمام کافی و مستمر به عمل آید.»
[ماده ۸۹ آییننامه اجرایی سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور]
این قانون کاغذی است که سازمان زندانها و زندانبانها در آن مسئول حفظ سلامت زندانیان هستند؛ اما آنچه در عمل اتفاق میافتد، با آنچه روی کاغذ نوشته میشود، زمین تا آسمان متفاوت است. مثل تخصیص یک مرغ برای هجده زندانی.
در این گزارش به شهادت زندانیان در حبس، از خوراک آنها میگوییم که چرا بعد از رهایی، دچار مشکلات سلامت میشوند.
«روایتهای زندان»، مجموعهای از گزارشهایی است که راویان آنها زندانیان هستند؛ گاه از زندانهای معروف میگویند و گاه از زندانهایی که شاید نام آنان را هم نشنیده باشیم.
***
«محمد» تا چند هفته پیش در آشپزخانه زندان مشغول به کار بود. او از زندانیان مالی است که چهار سال اخیر را در انتظار موافقت با رای «اعسار» یا همان «ناتوانی مالی» در بندهای زندانیان مالی زندان تهران بزرگ [فشافویه] به سر برده است. یک سالی میشود که در آشپزخانه تیپ ۵ زندان مشغول به کار است. این بخش از آشپزخانه غذای دو تیپ ۴ و ۵ را تامین میکند؛ شغلی بدون دستمزد که به روایت خود زندانیان کارگر، بیشتر به نوعی بردهداری میماند که خودش هم برای خارج شدن از بند زندان، غنیمتی است. البته هفته پیش محمد را از آشپزخانه و بند آشپزها به بند عادی منتقل کردند.
«محمد» برای «ایرانوایر» گفت: «صبح مثل همیشه ساعت ۷ از بند خارج شدیم و به آشپزخانه رفتیم و شروع کردیم به خیس کردن برنج. دستگاههای آنجا صنعتی است و یکی از همین زندانیان مالی سنگین، سال پیش از کارخانه خودش آورده. میگویند در ازای یک سلول یک نفره و موافقت با مرخصیهایش دستگاه را اهدا کرده است. ولی بهداشت مهم است که رعایت نمیشود. فضله موش همه جا خصوصا در انبار بود. چند روز پیش هم خمیر نان با موش مرده له شده بیرون آمد که حالمان به هم خورد. خسته شدم از آنجا. هر کاری میکردیم بیهوده بود. برای همین درخواست دادم و بیرون آمدم.»
ساس، موش و مار کموبیش در همه بندهای زندان به چشم میخورد؛ اما انگار جولان موشها در آشپزخانه حکایت دیگری دارد. اما فقط آلودگی نیست که به تغذیه زندانیان مربوط است. همین غذایی که گاهی چنین آلوده است، از نظر کیفیت و حجم هم نازل است. به گفته محمد و تنی چند از زندانیان این زندان، یک وعده غذا به هیچوجه کفاف یک انسان بالغ نیست.
به اصطلاح زندانیان، کسی را که تنها با خوردن این غذا روزگار میگذراند «دولی خور» مینامند!
سوسیسها با بوی نامناسب، یک ملاقه عدسی با تکه سنگهای ریز و درشت، ۱۲ قاشق برنج با تعدادی لوبیای قورمهسبزی، یک عدد تخممرغ پخته و یک مرغ برای ۱۸ زندانی میتواند یک وعده غذا باشد.
برخلاف تبصره ۱ ماده ۸۹ سازمان زندانها، سالن غذاخوری وجود ندارد و غذا توسط زندانیان اجیر شده، بین زندانیان تقسیم میشود؛ رسیدن همین میزان غذایی که گفتیم به برخی زندانیان هم به شانسشان بستگی دارد. وقتی غذا تمام شده باشد، زندانیانی هستند که گرسنه میمانند.
«علی» زندانی شعبهای [سرقت] که یک سال در تیپ ۱ زندان فشافویه به سر میبرد، برای «ایرانوایر» روایت کرد: «باید آنجا باشی تا ببینی بچهها برای همین اضافه نانها لهله میزنند. ۵۰۰ نفر آمار داریم و برای همین هم جیرهبندی میشود. ببینید شرایط آنجا چطور است که سر همین غذا که جلوی حیوان بگذاری راهش را کج میکند، هر روز دعواست.»
وضعیت آب آشامیدنی از همه بدتر است. زندان تهران بزرگ با آمار ۱۸ هزار زندانی، آب آشامیدنی ندارد. آبی مخلوط با لجن، با بو و مزه بد در لولهها جاری است. برخی از زندانیان به ناچار از همین آب مینوشند و از فکر کردن به بیماریهای ناشی از شرب آب ناسالم میگذرند. در برخی بندهای مالی افراد صاحب سرمایه البته دستگاه تصفیه آب تهیه کردهاند. زندانیانی هم که از بیرون زندان حمایت مالی میشوند یا درآمدی در زندان دارند، آب آشامیدنی را از فروشگاه بند میخرند.
آب و غذا به تجارتی پر سود در زندان تبدیل شده است که منبع درآمدی برای سازمان زندانها به حساب میآید. مجموعه فروشگاههای بندهای زندان هر آنچه را که حق زندانی است و بنا به آییننامه سازمان زندانها باید توسط زندانبان به زندانیان تعلق بگیرد، با بهایی هنگفت به آنها میفروشد.
این مجموعه انحصار اغلب کالاهای بیکیفیت و اغلب اجناس توقیفی قوه قضاییه را برای فروش به زندانها میآورند. زندانی با منت برای خرید همان کالای نامرغوب باید صف بایستد. اگر ماده ۹۱ آییننامه سازمان زندانها، حداقل برنامه غذایی را برای زندانی «نان و پنیر و چای برای صبحانه و ناهار یا شام سبزیجات تازه یا خشک، برنج، سیبزمینی، پیاز، حبوبات، انواع لبنیات، تخممرغ، میوه فضل و حداقل سه وعده گوشت در هفته» تعیین کرده است، این اقلام نه تنها در برنامه غذایی زندانیان وجود ندارد؛ بلکه با هزینههای هنگفت در فروشگاه به فروش میرسد.
«مرتضی» و همسلولی او «شخصیخور» هستند؛ یعنی هر روز برای خودشان غذا درست میکنند. آنها هزینهها را برای «ایرانوایر» چنین تشریح کردند: «یک گوجه چیست که هر بار برای خرید آن ۵-۶ تومان بالای قیمت بیرون میخریم؟ در اتاق ما دست بچهها به دهانشان میرسد و تازه همه متهم هستیم و هنوز حکم نگرفتهایم. هفتهای یک تومان هرکسی کارتش را شارژ میکند و با هم خرید میکنیم. ماکارونی، مرغ و میوه هم یک هفته در میان به فروشگاه سفارش میدهیم. باقی بند هم بسته به شرایطشان میتوانند خرید کنند. مثلا سلول ۵ نفری هر هفته ۴۰۰ تومان میزنند. تازه یک وعده غذای شخصی میخورند. سلولهای پایینتر هم اغلب یک سفره ندارند و هر کس برای خودش است. هزینه همان یک تخممرغ هم کم نیست. آب هم که باکسی میگیریم. تازه آب آشامیدنی و نه آب معدنی که هر بطریاش ۶ تومان است.»
مرتضی با کلافگی ادامه میدهد: «خوب میشد اگر این آقایان قوه قضاییه که پرچم مبارزه با گرانفروشی و برخورد با کسبه متخلف در دست گرفتهاند، اول از همه از خودشان شروع کنند و آشغالهایشان را در پاچه زندانی نریزند.»
به جای وضعیت «نامناسب» باید بنویسیم شرایط «غیرانسانی» که در زندان تهران بزرگ جریان دارد. هر بار هم که زندانیان نسبت به تغذیه خود اطلاعرسانی یا اعتراض کردهاند، با برخورد خشونتبار زندانبان مواجه شدهاند. زندانیان بسیاری هستند که به خاطر همین اعتراضها حتی به سلول انفرادی منتقل شدهاند؛ زندان در ایران نه فقط حبس متهم بلکه کنترل کامل بدن، سلامت جسمانی و روانی او است که در بدترین شرایط ادامه دارد. باید از خود پرسید که بعد از آزادی زندانی، او با چه شرایط جسمی و روحی باید در خانواده و جامعه حاضر شود؟
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر