close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

گرایش جنسی‌ام مانعی برای تحقق آرزوهایم شد

۲۸ آذر ۱۴۰۰
رنگین کمان ایران
خواندن در ۵ دقیقه
گرایش جنسی‌ام مانعی برای تحقق آرزوهایم شد

شایا گلدوست

خودش را «آرتا» معرفی کرد. گفت دیگر‌ نمی‌توانم این زندگی را تحمل کنم. هیچ کس در هیچ‌کجا صدای ما را نمی‌شنود. گفت گاهی فکر می‌کند که پایان این زندگی از ادامه آن برایش راحت‌تر است. 

«رویا‌یم هنر و بازیگری در تئاتر و سینما است. برایش تلاش کردم. موقعیتی خوبی پیش آمد. برای بازی در یک فیلم تست دادم و پذیرفته شدم. حتی برای تست گریم هم رفتم و فکر‌ می‌کردم دیگر‌ در یک قدمی آرزویم هستم. اما کارگردان در لحظات آخر مرا حذف کرد. بدون اینکه استعداد و‌ توانایی مرا در ایفای نقش در نظر بگیرد. نمی‌دانم شاید مرا از ظاهر‌ و بیان جنسیتی‌ و یا طرز رفتارم قضاوت کرد و متوجه گرایش جنسی‌ام شد و از‌ کار کنار گذاشت. حتی وقتی به رویم آورد، قبول نکردم که همجنسگرا هستم. این بدترین ضربه‌ای بود که می‌توانست به روح و روانم وارد شود.»

«آرتا» مرد همجنسگرای ساکن تهران است. ۲۱ سال دارد، اما گویی یک قرن را با رنج و درد پشت سر گذاشته است. او از اتباع افغانستان و متولد ایران است. خانواده او سال‌ها پیش به ایران مهاجرت کرده و او در همسایگی کشور خودش متولد شده است. او نه تنها به عنوان یک افغانستانی در ایران، بلکه به عنوان یک همجنسگرا تبعیض‌های مضاعفی را در زندگی تجربه می‌کند.

سرپرست خانواده مادرش است. پدرش به دلیل اعتیاد شدید به افغانستان بازگردانده شد و مادر هرطور که بود سعی کرد تا مخارج زندگی او و برادرها و خواهرهایش را تامین کند. وقتی که این‌ها را تعریف می‌کرد، بغض فروخورده‌اش صدایش را می‌لرزاند. وقتی که از روزهای کودکی حرف می‌زد، از روزهای مدرسه می‌گوید: 

«از سن پایین کار می‌کردم تا کمکی برای مادرم باشم. بعدها با یک اتفاق خوب توانستم به مدرسه بروم. در مدرسه تفاوت خودم و پسرهای همسن خود را احساس می‌کردم، تفاوتی که در نوع رفتار، سلایق، علایق و حتی بازی‌های مورد علاقه‌ام داشتم. سن من که بالاتر‌ رفت، گرایش و احساسات خود را نیز با پسرهای دیگر‌متفاوت می‌دیدم. در مدرسه نیز توجه‌ها بیشتر به من جلب شده بود و مشاور مدرسه سعی کرد تا با من صحبت کند. اما نمی‌توانستم قبول کنم که یک همجنسگرا هستم. فکر‌می‌کردم چون در جمع خواهرهایم بزرگ شده‌ام، رفتارهای متفاوتی با پسرهای دیگر دارم.

حدودا ۱۲ ساله بودم که خودم را شناختم. با این حال آن زمان هم نمی‌دانستم که همجنسگرا هستم. در جامعه از کلمه توهین‌آمیز دوجنسه برای افرادی که شبیه به من بودند، استفاده می‌شد و من هم پذیرفته بودم که به اصطلاح جامعه دوجنسه هستم. بعدها دور از چشم خانواده با مشاوری خارج از محیط مدرسه مشورت کردم و دوستی با فردی که برای مدتی با او‌ در رابطه بودم، در مسیر شناخت خودم و گرایش جنسی‌ام بسیار کمکم کرد. دوست داشتم ادامه تحصیل بدهم. اما مدرسه فضای ناامنی بود که توان مقاومت بیشتر را از من می‌گرفت. اذیت و آزار‌های بچه‌های مدرسه برایم غیر‌قابل تحمل بود. با وجودی که عاشق هنر هستم، اما رشته تجربی را انتخاب کرده بودم و نتوانستم آن را به پایان برسانم. هرچند اگر دبیرستان را نیز تمام می‌کردم، نمی‌توانستم به عنوان یک افغانستانی به راحتی به دانشگاه راه پیدا کنم. به این دلیل که اقامت ایران را ندارم.»

او توضیح می‌دهد که برای ورود به دانشگاه می‌بایست گذرنامه و کارت آمایش داشته باشد. کارت آمایش مدرکی است که سوی سازمان ملل متحد به اتباع افغانستان داده می‌شود، اما در حال حاضر به همه تعلق نمی‌گیرد، یا به موقع و‌ به صورت منظم تمدید نشده و مشکلات زیادی را برای افغان‌ها به وجود می‌آورد. «آرتا» نیز بدون داشتن این کارت و همین‌طور‌نداشتن گذرنامه امکان ورود به دانشگاه برایش ممکن نیست. او می‌گوید حتی سفارت افغانستان نیز در بسیاری از مواقع پاسخگوی آن‌ها نیست.

«به سفارت افغانستان در ایران مراجعه کردم. فکر‌می‌کردم‌ که سفارت هر کشور خانه دوم است، نمی‌دانستم که من آنجا هم هیچ جایگاهی ندارم. وقتی به سفارت مراجعه کردم، درخواست کردم که حتما باید با رییس صحبت کنم. آن‌قدر فشار روانی زیادی را تحمل می‌کردم که ناخودآگاه شروع به گریه کردم. گفتم من یک همجنسگرای افغان هستم، باید چه کار کنم؟ چرا هیچ‌ کس برایمان کاری انجام نمی‌دهد؟ تنها امیدم اینجاست، شاید شما بتوانید به من کمک کنید. دیگر طاقتم تمام شده، می‌خواهم خودم را بکشم. اما در جواب چیزی شنیدم که باور نمی‌کردم. گفتند که خودت را بکشی بهتر از این است که زندگی کنی. اگر یک بار دیگر به سفارت بیایی با برخورد دیگری روبه‌رو می‌شوی.»

اما ذوق و عشق او به هنر همچنان در وجودش زنده‌ است. مدرسه را که ترک کرد، دنبال علایق هنری‌اش رفت و حالا در موسسه‌ای با دوستان افغانستانی و ایرانی خود کار تئاتر انجام می‌دهد. می‌گوید که می‌بایست بیشتر از این‌ها موفق می‌شد، اما شرایط سخت مانع بزرگی بر سر راهش بوده. بسیاری از هم دوره‌ای‌های او با سرعت بیشتری پیشرفت کرده‌اند، اما او فکر‌می‌کند که در موارد زیادی به خاطر گرایش جنسی‌اش کنار گذاشته شده است. حتی نگران است که در نمایشی که در حال حاضر مشغول به فعالیت است و برای جشنواره فیلم فجر آماده می‌شود، به دلیل گرایش جنسی‌اش کنار گذاشته شود. 

با وجودی که در چند سال اخیر شرایط رنگین‌کمانی‌ها در افغانستان با تلاش‌های برخی از سیاستمداران و فعالان اجتماعی در مسیر رو به بهبودی در حرکت بود، اما با روی کار آمدن طالبان دیگر امیدی به بهبود شرایط وجود ندارد. اقلیت‌های جنسی و جنسیتی در افغانستان روز و شب بیم جان خود را دارند و برای همه نیز امکان خروج از‌کشور وجود ندارد. اما تجربه «آرتا» از زندگی در ایران نیز تجربه خوبی نیست. نداشتن هویت قانونی حتی به اندازه خرید یک سیم‌‌کارت تلفن همراه و نداشتن اجازه کار قانونی از یک سو و دیدگاه منفی جامعه ایران به اتباع افغانستانی از سوی دیگر زندگی را برای آن‌ها دشوار‌ کرده است. او شرایط جامعه رنگین‌کمانی ایران را با افغانستان متفاوت نمی‌بیند. او فکر‌می‌کند که شرایط رنگین‌کمانی‌های ایران و افغانستان بسیار شبیه به هم است. می‌گوید با هر کسی از گرایش جنسی‌ام حرف زدم، جای اینکه درکم کند، مرا ترک کرد. می‌گوید شاید در خیابان‌های ایران کمتر مورد تعرض و تجاوز قرار می‌گیریم، اما دیدگاه عمومی جامعه تفاوت چندانی با جامعه افغانستان ندارد. 

او این روزها از افسردگی و شرایط بسیار بد روحی رنج می‌برد و در این اندیشه است که آینده برای او چگونه رقم خواهد خورد؟ آیا روزی آرزوهایش را زندگی خواهد کرد یا اینکه همیشه برای آنچه که رویایش بود و به واقعیت تبدیل نشده، حسرت خواهد خورد؟

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

عکس

کریسمس در تهران

۲۸ آذر ۱۴۰۰
خواندن در ۱ دقیقه
کریسمس در تهران