close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

بهشت زورکی با شلاق حکومتی

۱۴ خرداد ۱۳۹۳
در بلاگستان
خواندن در ۷ دقیقه
بهشت زورکی با شلاق حکومتی

صفحه فیسبوکی «آزادی یواشکی» سبب شد بحث‎هایی که درباره حجاب و شبکه‎های اجتماعی شروع شده بود به مسئله وظیفه حکومت در قبال بهشت و جهنم مردم برسد.  دلواپسانِ حیاتِ اخرویِ مردم از دولت خواستند که با بی‌حجابی به‌شدت مقابله کند و به جای صحبت از آزاد کردن شبکه‌های اجتماعی، آنها را تعطیل، یا کاملا کنترل، کند.

روز شنبه سوم خرداد، حسن روحانی، رئیس جمهور، گفت: «به زور و با شلاق نمی‌شود مردم را به بهشت برد».  چند روز بعد، در خطبه‌های نماز جمعه مشهد، احمد علم‌الهدی در واکنش به روحانی گفت: «شلاق که سهل است با همه قدرت جلوی کسانی که مانع بهشت رفتن مردم شوند خواهیم ایستاد». او در ادامه افزود: «کار پیغمبر هم مبارزه با کسانی بود که قصد جلوگیری از رفتن مردم به بهشت را داشتند».  در همان روز، در واکنشی دیگر به حرف‌های رئیس‌جمهور، احمد خاتمی، امام جمعه تهران، گفت: «رسالت حکومت دینی همین است که جاده بهشت را صاف کند.»  یک روز بعد، شنبه دهم خرداد، حسن روحانی بدون اشاره به خطیبان جمعه، با بیان اینکه دولت دینی خوب است اما دین دولتی جای صحبت دارد، اضافه کرد: «دین را نباید دست دولت دهیم».

طبق معمول، عده‌ای از وبلاگ‌نویس‌ها طرف یکی را گرفته‌اند و دیگری را به آتش اتهام بسته‌اند. جالب اینکه عده‌ای نوشته‌اند این حرف‌ها در معنا تفاوتی با هم ندارد.

 

نویسندۀ وبلاگ دست‌نوشته‌های یک دانشجو در تفکیک میان دولت دینی و دین دولتی تناقضی می‌بیند: گرچه رییس جمهور بر تفکیک میان دولت دینی و دین دولتی اصرار دارد، اما واقعیت آن است که اصرار برای نشان دادن این تفکیک، در دل خود حاوی یک تناقض آشکار است چرا که یک دولت دینی که در عمل خود را موظف به حرکت در چارچوب های مشخص شریعت و احکام دینی می داند، نتیجه عملکردش جز دینی نخواهد بود که از طرف همان دولت اجرا شده است و طبیعی است که نام خروجی مجموعه اقدامات یک «دولت دینی» جز «دین دولتی» نخواهد بود. این نکته ای است که کمتر از 6 ماه قبل در تاریخ 19 آذر 92 رهبر معظم انقلاب در جمع اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی که از قضا رییس جمهور محترم نیز به عنوان رییس این شورا در آن جلسه حضور داشت، مورد اشاره قرار دادند.

در ادامه نویسندۀ وبلاگ دست‌نوشته‌های یک دانشجو می‌گوید: شاید [تمایز «دولت دینی» و «دین دولتی»] در کشورهایی  که دارای دولت های سکولار هستند و بخشهایی از مردم آن کشورها در نقطه مقابل با دولت هایشان به «اسلام اجتماعی» قائل هستند، صدق کند اما در یک نظام اسلامی که بنیان آن بر اساس «اسلام سیاسی- اجتماعی» آن هم توسط انقلابی کاملا «مردمی» بنا شده است به هیچ عنوان نمی توان چنین پیش فرضی را صحیح تلقی کرد، چرا که مردم ایران با انقلاب اسلامی در واقع خواستار حاکمیت اسلام آن هم در تمام ابعاد شده اند و طبیعتا وظیفه لبیک به این مطالبه مردم نیز برعهده نظام سیاسی و دولتی است که از دل مردم برخاسته است.

 

سید عبدالجواد موسوی در وبلاگش می‌پرسد: آیا در حکومتی دینی می توان موضوعی مثل بهشت و جهنم را نادیده گرفت؟ اصلا حکومتی می تواند دعوی دین داشته باشد و بعد بگوید من کاری به امور اخروی مردم ندارم و صرفا برای آباد کردن دنیای مردم آمده ام؟  آیا به حکم من لا معاش له لا معاد له، حکومت همین که امور معیشتی مردم را تسهیل کند خود به خود به آباد کردن خانه آخرت آن ها نپرداخته است؟ در هیچ کجای قرآن و قول رسول و احادیث ائمه اطهار نیامده است که فی المثل حجاب خانم ها اصل واساس دیانت را شکل می دهد اما نص صریح معصوم است که: العدل اساس الاحکام. آیا اگر به جای پرداختن به ظواهر، حکومت همه همت خودرا به کار بندد تا عدالت دائر مدار همه امور شود خود بخود راه بهشت برای مردم هموار نشده است؟ آیا اگر عدل در همه جا حاکم شود وضعیت حجاب نیز به سامان نخواهد شد؟آیا به حکم: اذا دخل الفقر من باب خرج الایمان من باب آخر(هرگاه فقر از دری وارد شود ایمان از در دیگری خارج خواهد شد)، در همین سال هایی که گذشت و مشکلات اقتصادی بسیاری برای مردم به دلیل بی توجهی و یا ناکارآمدی دولت به وجود آمد، می توان نتیجه گرفت که دولت در تضعیف ایمان مردم نقش ایفا می کرده؟ و یا به تعبیری مشغول صاف کردن جاده جهنم برای مردم بوده؟ گمان نکنم کسی باشد که از جهنم رفتن خوشحال شود و یا بهشت رفتن را دوست نداشته باشد اما فکر نمی کنید در هر صورت هیچ چیز اجباری حتی بهشت رفتن اجباری لطفی ندارد؟

در آخر سید عبدالجواد موسوی سؤالی اساسی‌تر می‌کند: مگر نمی گویند که رسول گرامی اسلام فرموده است: الناس علی دین ملوکهم. خب، بهتر نیست به جای این همه بحث و بگیر و ببند، آن ها که مسئولیتی بر عهده دارند در دیانت خود کوشا باشند و صادق؟ در آن صورت آن ها بهشتی می شوند و مردم هم که پیرو آن هایند به همان جایی می روند که ملوکانشان رفته اند. ببخشید، خیلی راه حل کودکانه ایست. خودم هم می دانم اما عقلم بیشتر از این قد نمی دهد.  

چه چیزی این بحث‌ها را پیش آورده است؟  به نظر مُمِدّ حیات: همونطور که همه مون داریم حس میکنیم، روحانی در عرصه اقتصادی دچار مشکلات شدیدی شده و در واقع به نوعی باعث سرخوردگی حامیانش شده. در دادن یارانه ها دچار مشکل شد. سبد کالاش اونطور به گل نشست و حتی هوادارانش به درخواستهاش برای انصراف از یارانه توجهی نکردند. از طرف دیگه، تمام تصورات دولت روحانی مبنی بر اینکه مذاکرات چاره مسائل اقتصادیه هم، با گره خوردن مذاکرات و درخواستهای عجیب و غریب طرف غربی، به یه سرخوردگی برای دولت روحانی تبدیل شد.  حالا تنها فضایی که می مونه برای اینکه هم این ناکارآمدی پشتش پنهان بشه و هم با شلوغ شدن فضای جامعه، اذهان مردم از قضیه اصلی منحرف بشه، اینه که روحانی در فضای فرهنگی، ژستهایی به اصطلاح آزادی طلبانه بگیره تا حداقل در این مسیر، همچنان حامیانش رو دور خودش نگه داره.... آقای روحانی به عنوان یک رئیس جمهور، ازش واقعاً بعیده که ندونه کارهایی مثل کار گروه هپی یا صفحه آزادیهای یواشکی، کارهای ساده و بی پشتوانه نیستند. بلکه کاملاً برنامه ریزی شده هستند تا هرچه بیشتر اختلافات و چالشهای فرهنگی در جامعه ایرانی ایجاد کنند. پس اگر حرکاتی از جانب یه قشر دلسوز صورت میگیره نه برای بردن زوری و با شلاق! ملت به بهشت، بلکه برای جلوگیری از کثافت زدن فرهنگ غربی به فرهنگ ایرانی هست که طی ماههای اخیر شاهد شمه هایی ازش بودیم و بزرگترهاش هم در آینده در راهه.

صاحب خبر نظر متفاوتی دارد.  او در وبلاگ خود می‌نویسد: سلسله حاکمیت دینی در انتها به "ولایت فقیه" می رسد و نقد آن، ماهیت حضور "ولی فقیه" را به چالش می کشد، به همین دلیل علاوه بر لشکری از روحانیون حکومتی، خود ولی فقیه هم در حال دفاع از "اجبار" شعائر دینی در سطح جامعه است که مبادا عقب نشینی از ذره ای از احکام اسلامی منجر به پی گیری خواسته های بعدی شده و این دومینو شروع شود! تاکید بر "بهشت اجباری" به این دلیل است که -حاکمیت- دانسته اند دیگر خواسته اکثریت مردم، حاکمیت دین، حداقل به شکل اجباری نیست.

اما هستند عده‌ای که این تمایز و اختلاف نظر را ظاهری می‌بینند.  محسن مهدیان در گوگل پلاس می گوید: برخی در ادامه مامویت دوگانه سازی رهبری و رئیس جمهور ماجرای بهشت اجباری را بهانه کردند.  ماجرا از سطح چند پیامک به تریبون نماز جمعه رسید. قصه چیه؛ آیا تقابلی وجود دارد؟ رهبری چه گفت: وظیفه اصلی حاکم اسلامی رساندن مردم به  سعادت واقعی است. روحانی چه گفت: به زور و شلاق نمی شود مردم را به بهشت برد. آیا این دو مقابل هم قرار دارند؟  سطحی ترین شناخت از مبانی دینی اسلام هم تائید می کند که بهشت اجباری نیست. خود رهبری نیز در ادامه می گویند بهشت فرستادن مردم به معنای تحمیل و زور نیست. حالا ائمه جمعه چه گفتند؟ آیا علیه روحانی موضع گرفتند؟  خیر. چطور؟ سید احمد خاتمی: مکتب ما مکتب منطق و استدلال است و مکتب شلاق نیست.  علم الهدی: شلاق که سهل است با همه قدرت جلوی کسانی که مانع بهشت رفتن مردم شوند خواهیم ایستاد.  اظهار نظر جناب علم الهدی نیز البته ارتباطی به این بحث ها ندارد. طبیعی است که باید با کسی که مانع بهشت رفتن مردم می شود مقابله کرد. استفاده از واژه شلاق هم فقط به خاطر تقریب به سخنان رئیس جمهور بوده است. ایشان فقیه است و می داند بهشت اجباری نداریم و حرف روحانی درست است. 

 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

بلاگ

موزیک الکترونیک تجربی‌ ایران ۱۰ - مروری بر آلبوم "Pacific Ocean" از...

۱۳ خرداد ۱۳۹۳
هادی باستانی
خواندن در ۱ دقیقه
موزیک الکترونیک تجربی‌ ایران ۱۰ - مروری بر آلبوم "Pacific Ocean" از نیما عقیانی