close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

چه کسانی از باخت ایران خوشحال می شوند؟

۴ تیر ۱۳۹۳
بلاگ میهمان
خواندن در ۴ دقیقه
چه کسانی از باخت ایران خوشحال می شوند؟
چه کسانی از باخت ایران خوشحال می شوند؟

بی تردید هیچ ورزشی و هیچ مسابقه ای همچون مسابقات جام جهانی فوتبال (مردانه) از چنین توجه و اهمیت گسترده بین المللی برخوردار نیست. رقابت سخت پرهیجان اما مسالمت آمیز و دوستانه ای بین ملت ها که  کارکرد تفريحي و ورزشی آن به تدریج به عرصه تاخت و تاز سوداگری های اقتصادی و تجاری، سوداگری جنسی، بهره برداری سیاسی دولت ها، حوزه افسون ملت ها و گاه جولانگاه ناسیونالیسم افراطی و نژادپرستی، خشونت و هولیگانیسم بدل شده است.

مسابقات جام جهانی فوتبال در عین حال فرصتی برای نهان ساختن دشواری های داخی از طریق نمایش اقتدار ملی و کسب منزلت جهانی توسط دولت ها است. در همین روزها برزیل همزمان شاهد تظاهرات و اعتراضات سیاسی گسترده ای در مخالفت با صرف هزینه هنگفت برگزاری این مسابقات بود که شکاف های طبقاتی و بردگی جنسی و آلودگی محیط زیست را افزایش می دهد. با این همه فوتبال و به ویژه مسابقات جام جهانی، بیش از هر ورزش دیگری موضوع مورد علاقه نیروهای گاه ناهمسان است. هم عامل تحرک طبقاتی پاره ای از محرومان، هم قدرت نمایی دولتی درسطح جهان و هم نمایش "همبستگی ملی" در ورای تنش های قومی و دینی و نژادی است این که تعدادی از محرومان از طریق فوتبال ثروت و شهرت بر هم زده اند، همذات پنداری با آن را در میان آنان گسترش داده و مسابقات فوتبال را همچون ورزشی "مردمی"، به نقطه امید همگانی برخوردار کرده است.

زمانی مارکس گفته بود دین افیون توده ها است. پرسش این جا است آیا امروزه، فوتبال خود به افیون توده ها بدل نشده است؟ صاحبان سرمایه اما این مسابقات را امیدی برای سرمایه گذاری و سودهای کلان و دولت ها آن  را امیدی برای افزایش منزلت بین المللی خویش می یابند. به ویژه دولت های دیکتاتور و توتالیتر به طور کلی به مسابقات جهانی ورزشی همچون ابزاری سیاسی برای کسب مشروعیت و منزلت بین المللی خویش و سرپوش گذاشتن بر نارضایتی های درونی سود می جویند. علاوه بر آن این واقعیتی است که معمولا مسابقات جام جهانی به لحاظ روانی فاصله دولت ها و ملت را کاسته و حس همبستگی ملی را افزایش می دهد. با این همه، همه دولت ها در برخورد به این پدیده رفتار یکسانی ندارند. برای نمونه در حالی که شوروی سابق و بلوک وابسته به آن سرمایه گذاری هنگفت و حساب شده ای برای مسابقات جهانی ورزش می کردند، جمهوری اسلامی ایران شاید به دلیل باورهای دینی اش، اهمیت چندانی به ورزش و حتی مسابقات بین المللی نمی دهد.

نگرانی حکومت از حضور زنان در استادیوم های ورزشی، نگرانی از جشن های شادی در صورت پیروزی که می تواند به چالشی علیه حکومت بدل شود، شاید در کنار ضعف مدیریت علت اصلی این امر باشد. نحوه آماده ساختن تیم ملی فوتبال ایران برای جام جهانی و برخورد با مربی پرتغالی آن که خیال دارد پس از مسابقات کناره گیری کند، تنها یک نمونه رفتار حکومت استبداد دینی در ایران است که مایل است از دستاوردهای تیم ملی فوتبال ایران بهره برداری سیاسی کرده اما حتی حاضر به پرداخت هزینه برای آن نیست!

با این همه به گمان من مردم ایران همچون یک ملت بیش از همه به مسابقات جام جهانی و پیروزی در آن چشم دوخته اند. اگر بپذیریم "هویت ملی" قبل از همه یک سازه ذهنی و "حس مشترک"  تعلق گروهی است، آن موقع باید پذیرفت مسابقات جام جهانی فوتبال - در کنار حمله خارجی و یا شاید بیش ازآن – مهمترین فرصتی است که همبستگی ملی را به رغم تفاوت ها و تنش های درونی  افزایش می دهد.  در مورد مردم ایران حاکمیت 35 ساله استبداد دینی در ایران چنان منزلت ایرانیان را در جهان خدشه دار کرده است که به نظر می رسد امید به پیروزی در جام جهانی، مهمترین  فرصتی است که "ایرانیان" همچون یک ملت منزلت خود را درجهان بالا ببرند و حس تحقیر ملی ناشی از برخورد حکومت یا در هم شکستن اعتماد به نفس ایرانیان  مهاجر در مواجهه با نژادپرستی در غرب را تسکین دهند. این همبستگی ملی تا آن جا که نشاط آفرین است، می تواند به دردسری برای حاکمان بدل شود. هم از این رو نیروهای انتظامی در کشور دستور عدم پخش برنامه فوتبال را در قهوه خانه ها صادر کرده اند.

اما این همبستگی ملی برای روان مردم ایران سخت انرژی زا و اعتماد آفرین است. در این میان دو گروه نسبت به این همبستگی ملی با بیم و هراس می نگرند. اسلام گرایان حکومتی که آن را تهدیدی علیه خود و "همبستگی دینی" که مبلغ آنند می بیند و گروه اندکی از افراط گرایان در گروه های اتنیکی تحت ستم که حتی  از باخت ایران در برابر آرژانتین خوشحال شدند. چرا که گسترش همبستگی ملی ایرانیان را ضربه ای بر تمایلات  واگرایانه و یا جدایی طلبانه قومی خود می دانند. در آن سوی این دو چالش، گروه ناسیونالیست های افراطی و هولیگان های کلامی هستند که از هیچ خشونت کلامی به مسی و داور مسابقه ایران و آرژانتین فروگذارنکردند و از آن بدتر پاره ای  نابخردانه تیم ملی ایران را "افتخار پارس" خواندند. هر سه این گروه ها به همبستگی ملی نشاط آفرین ایرانیان لطمه می زنند. در این میان واکنش مفسر ورزشی تلویزیون کردستان سخت تامل برانگیز است. او پس از صحنه ای که اشکان دژآگه موقعیت گل را از دست داد گفت "این اشکان نیست. این اژدها است. با این بازی اگه ایران ببازه باز هم باعث افتخاره!" به این جمله باید افزود شور گسترش همبستگی اجتماعی به دور از هر نوع تبعیضی سخت غرورآفرین است!        .

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

تصویری

هواداران تیم ملی فوتبال ایران قبل از بازی ایران - بوسنی

۴ تیر ۱۳۹۳
هواداران تیم ملی فوتبال ایران قبل از بازی ایران - بوسنی