بازار تهران به اسقبال عید می رود

هدیه مطهری، شهروند خبرنگار

اسفند جدا از این که آخرین ماه سال خورشیدی است، معنای مهم آن برای ایرانیان، ماه آماده شدن برای آغاز سال جدید است. براساس آیین ها و سنت های ایرانی، در آستانه سال جدید مردم با لباس های نو در خانه هایی که غبار از آن شسته شده است، سر سفره «هفت سین» می نشینند. برای رسیدن به این لحظه، خرید لباس و وسایل نو و خوراکی هایی که برای پذیرایی از میهمانان نوروزی در نظر گرفته می شود، یکی از کارهایی است که از آغاز اسفند در شهرهای مختللف آغاز می شود.

این روزها بازار تهران بیش تراز همیشه شلوغ است. کارمندان با جیب هایی که با عیدی و پاداش های سالیانه پر شده است، خودشان را به خیابان 15 خرداد و بازار تاریخی تهران می رسانند تا آن چه لازم دارند را از چارسوق های مختلف تهیه کنند. از ایستگاه مترو، جمعیت زیادی به سمت ورودی های بازار می روند. در میان آن ها کسانی هم هستند که از شهرهای نزدیک تهران خودشان را به این نقطه از شهر رسانده اند. در ورودی بازار هم گروه زیادی با دستان خالی به داخل می روند و با دستان پر برمی گردند.

تا چند ماه پیش بساطی ها و دست‎فروش های زیادی در محوطه بازار بساط می کردند اما حالا خبری از بساطی ها نیست. بازار آن قدر پر از رفت و آمد است که جایی هم برای بساطی ها نگذاشته است.

مغازه ها از چند روز مانده به اسفند، تازه ترین اجناس خود را در ویترین ها می چینند و سعی می کنند برای هر سلیقه ای، با هر بنیه اقتصادی، چیزی برای عرضه کردن داشته باشند. هرچند با رکود اقتصادی که این روزها در ایران نه تنها طبقات پایین درآمدی، که دامن اقشار طبقه متوسط را هم گرفته است، کم تر کسی می تواند در میان خریدهای مربوط به عید، به فکر نو کردن وسایل خانه باشد. اما باز هم سر بلور فروشان و لوازم خانگی فروش های «تیمچه حاجب الدوله» شلوغ است.

«لیلا» که برای خرید جهیزیه به بازار آمده است، می گوید:«قیمت های بازار بهتر از جاهای دیگر تهران است و تنوع زیادی دارد.»

او یک میلیون و 500 هزار تومان برای خرید یک سرویس 48 پارچه ظرف دم دستی خارجی پرداخته است و از خریدش راضی است. اما نصف این مبلغ هم برای «نازنین» که عید مراسم عروسی خود را جشن می گیرد، زیاد است. می گوید تلاش می کند که ظرف ها را انتخاب کند تا یک سرویس بخرد.

 رونق اصلی اما در لباس فروشی ها و مواد غذایی است. بازار طلا فروش ها هم به خاطر مراسم های مربوط به نوروز رونق پیدا کرده است. بیرون از بازار هم مثل همیشه دلال های طلا جمع شده اند و طلا معامله می کنند. کسانی با تلفن لحظه به لحظه قیمت ها را چک می کنند. این طلاها از این دست به آن دست معامله می شوند و به فروشگاه های پر زرق و برق می روند.

کسانی که برای  خرید لباس به این خیابان می آیند، به سمت «بازار رضا» و لباس فروشی های آن محدوده می روند و کسانی که مقصدشان داخل بازار بزرگ است، بیش تر سراغ بازار پارچه فروش ها می روند. 
«مهین» خانم برای خرید چند قواره چادری آمده است. می گوید سال ها است از یکی ازهمین فروشگاه ها خرید می کند. یک قواره پارچه چادری ژاپنی یک میلیون تومان قیمت دارد. می گوید یک قواره چادر مجلسی دیده است که 700 هزار تومان از آب در می آید. سر خودش یک چادر براق مشکی با طرحی زیبا است. می پرسم این را هم از این جا خریده اید؟ می گوید:«نه؛ این چادر را از یک شوی چادر خریدم.» 500 هزار تومان تمام شده و به قول او برای دم دستی خوب است. یک طرح خاص را از فروشنده می پرسد و فروشنده می گوید که تمام کرده است اما اگر حاج خانم بخواهد، برایش بعد از عید می آورد. بقیه مکالمه آن ها در گذر از بازار گم می شود.

از بازار کیلویی فروشی ها به سمت «بین الحرمین» می روم تا به بازار خارجی فروشی ها برسم. از مقابل لباس زیر فروشی ها و وسایل خرازی که می گذرم، به طرف مسجد جامع می روم و می رسم مقابل خشکبار فروشی ها. گونی های بزرگ آجیل شب عید را در مغازه ها گذاشته اند. جلوی در بعضی از مغازه ها صف هایی تشکیل شده که به پاکت های پر و صندوق ها منتهی می شوند. آجیل یکی از مهم ترین بخش های پذیرایی عید است. آن قدر سر آجیل فروشی ها شلوغ است که نمی شود درباره قیمت ها پرسید.

در «گذر نوروزخان»، کنار اسباب بازی ها و انواع شمع ها، اسباب هفت سین شمعی آورده اند. این جا صدای ترقه و فروشندگان لوازم چهارشنبه سوری هم گوش را پر می کند. همین طور که به شمع های شبیه میمون که به خاطر شروع سال میمون آماده شده است، نگاه می کنم، می شنوم که پسر جوان درباره مدل های مختلف فشفشه توضیح می دهد. فشفشه های چند مرحله ای تا نارنجک های پر سر و صدا در کنار بادبادک های رنگی و عروسک هایی که قرار است دل کودکانی را شاد کنند.

بیرون بازار هر کسی به سمتی می رود. گروهی جلوی «مسلم» و «شمشیری»، رستوران های بزرگ این بازار ایستاده اند و منتظر ورود هستند. بعضی ها هم میان خرید عید، هوس سوار شدن به درشکه یا ماشین دودی کرده اند. این جا بازار تهران، در نزدیکی عید است. بعضی ها لبخند به لب دارند، بعضی ها نگرانند و عده ای غمگین. عید در راه است و همه می خواهند شاد و بانشاط سال را شروع کنند.