close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

تاخت‌ و ‌تاز مداحان در عرصه موسیقی

۲۲ آذر ۱۳۹۶
ادبیات و شما
خواندن در ۱۰ دقیقه
تاخت‌ و ‌تاز مداحان در عرصه موسیقی

گفتوگو با حامد نیکپی
محمد تنگستانی
 
بخش اول
ما در
ایرانوایر بر این باور هستیم که هنر موسیقی در ایران بعد از انقلاب ۱۳۵۷ تا کنون با محدویتها و سانسورهای بیشماری  دست به گریبان بوده است. به عنوان مثال صدور مجوز حمل و نگهداری ساز در منزل که در اولین سالهای انقلاب اسلامی از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صادر میشد و یا عدم نمایش ساز و نواختن نوازندگان در تصاویری که از صداوسیمای جمهوری اسلامی پخش میشود، نمونه های کوچکی از این موارد استدر مورد محدودیتها، سانسور و لغو مجوز کنسرتهای موسیقی تا کنون گزارشها و گفتوگوهای متعددی برای شما تهیه و منتشر کردهایم. در آن گفتوگوها اغلب به سراغ خوانندگان و یا نوازندگانی رفتیم که از طرف سیستمهای نظارتی و امنیتی در ایران محدود و سانسور میشوند.
اما در
کنار سانسور‌‌های دولتی، خودسانسوریهای فرهنگی نیز سهمی بهسزا در عدم انتشار و ماندگاری بخشی از موسیقی ایران دارد. به عنوان مثال برخی از مقامها و تصنیفهای بومی و محلی به دلایل گوناگونی بازخوانی نمیشوند و درنهایت منجر به نابودی آنها خواهد شد، این اتفاق میتواند ریشه در عدم تعهد تکتک ما و برخی از هنرمندان بومی و یا ریشه در تعصبات مذهبی و ايدئولوژیک حکومت ایران داشته باشد که تلاش در اسلامی کردن فرهنگ و هنر دارد.در این بخش از گفتوگوهایی که برای شما تهیه کردهایم، به سراغ تعدادی از نوازندگان و خوانندگان موسیقی محلی و سنتی ایران خواهیم رفت.
در ادامه گفتوگوی ایرانوایر با «حامد نیکپی» را میخوانید.
این نوازنده،
خواننده و آهنگساز چهل ساله زاده تهران، تا کنون چهار آلبومموسیقی با نامهای «گذر»، «آسوده»، «یوانه تر» و «وصل تو» را تهیه و عرضه کرده استدر کارنامه این خواننده شناخته شده موسیقی تلفیقی و تک آهنگ «مالک این خاک منم»، که در واکنش به گفتههای محمود احمدینژاد در سال ۱۳۸۸ بود، سابقه همکاری با خوانندگان و نوازندگان نامداری  در موسیقی جهان مانند «یاسمین لِوی» وجود دارد
یاسمین لِوی
خواننده شناخته شده در ژانر موسیقی تلفیقی، زاده اسپانیا و بزرگ شده اسرائیل است  که در یک دهه گذشته به دلیل بازخوانی آهنگ « سوغاتی» هایده، در ایران محبوبیت زیادی داشته است

امامجمعه مشهد، احمد علمالهدی،  یکی از مخالفان قدرتمند و سرسخت کنسرتهای موسیقی در ایران است. مخالفت امامجمعه شهر مشهد با برگزاری کنسرتهای موسیقی  در حالی است که سالیانه در حرم امام هشتم شیعیان به مناسبتهای مختلف طبل و شیپور نواخته میشودساختمان نقارهخانه، واقع در  یکی از ارتفاعات این بنای مذهبی در قسمت شرقی صحن عتیق قرار دارد. ارتفاع بنا و تسلط این ضلع بر قسمتهای مختلف آرامگاه علی بن موسیالرضا سبب میشود که صدای ساز و دهل در این بنا و اطراف آن شنیده شود. از اواسط قرن نهم هجری نقاره نوازی در این مکان  توسط «میرزا ابوالقاسم بابر» نوه گوهرشاد خاتون مرسوم شده و تاریخ و سند مشخص و معتبر دیگری که  علت نواختن ساز و دهل  در این مکان مذهبی را بازگو کند، در دست نیست. اما نواختن ساز و دهل در این بنای مذهبی در کتابهای تاریخی نشان از اهمیت موسیقی در فرهنگ مذهبی این استان دارد.
 
آیا نواختن ساز در حرم امام هشتم شیعیان، موسیقی محسوب میشود یا نه؟ چرا نوازندگی در حرم امام هشتم،  شرعی و قانونی است و اما وقتی موضوع برگزاری کنسرتمطرح میشود، موسیقی حرام تعریف میشود؟
ـ از چند زوایه باید به این موضوع نگاه کرد و قبل از رسیدن به آن زاویه‌ها، نباید سلطه تفکرات مذهبی بر هنر موسیقی  در آن کشور نادیده گرفت. با این پیش‌فرض که همه نسبت به حضور قدرتمند مذهبیون بر هنر و مخصوصا موسیقی آگاهی دارند، پاسخ می‌دهم. این قوانین بر مبنای حکم فقهی و نظری امام‌های جمعه و مجتهدینی که مورد تایید دولت ایران هستند، صادر می‌شود. اما با گذشت زمان آن قوانین و دستورات مذهبی به دلیل نیازهای بازرگانی و عمومیت موسیقی تعدادی تبصره‌ گرفته وگرنه در اسلام مشخصا بنا به گفته مجتهدین موسیقی حرام است. ما وقتی با مقوله هنر رو در رو می‌شویم بدون تردید نمی‌توانیم مکان و زمان اثر و خالق اثر را در برسی و آسیب‌شناسی نادیده بگیریم. نقاره نوازی در حرم امام هشتم شیعیان، در خراسان قطعا از مقام‌نوازی و موسیقی محلی آن استان تاثیر پذیرفته است. از آنجایی که بومیان هر منطقه براساس اداب و خصوصیات قومی خود، موسیقی و فرهنگ خود را داشته‌اند از سازهای تعریف شده با توجه به وضعیت‌ جغرافیایی و محیطی آن بخش استفاده کرده‌اند. حالا باید نگاه کنیم فرهنگ و موسیقی به چه میزان با باورهای مذهبی در استان خراسان درگیر بوده است. به باور من هرچه از دیدگاه غرب زده و تزریق شده دنیای مدرن فاصله بگیریم و  به سمت فضای خالص و باورهای ساده بومیان یک منطقه نزدیک‌تر شویم بیشتر به واقعیت رسیده‌ایم. در خراسان علاوه بر شاعران نامداری مانند فردوسی و الخ نوازندگان چیره دستی مانند «حاج قربان سلیمانی» و مقام‌های نابی وجود دارد که همه ریشه در مذهب و نگاه‌های عرفانی مردم آن منطقه دارند. خراسان فقط مشهد نیست، مشهد در تقسیمات جغرافیایی مرکز استان است. نباید این را فراموش کنیم که فرهنگ هر قوم و یا ملت از خرده‌فرهنگ‌های آن تشکیل می‌شود. موسیقی در خراسان از پدر به پسر به شیوه سینه‌به‌سینه به ارث رسیده و در هر بخشی از جامعه  با توجه به هر اتفاقی می‌توان از هنر استفاده کرد. اینجا موضوع ما موسیقی است، در نتیجه افراد در باورهای فکری خود از هنر موسیقی استفاده کرده و می‌کند. اگر موضوع حرام بودن موسیقی محوریت باشد و بگوییم خوب نفس موسیقی حرام است، پس نباید در حرم امام هشتم شیعیان که علمدار دین و دینداری است افراد مرتکب فعلی حرام بشوند. اما مذهبی‌ها بر این باور هستند که کسانی که به حرم می‌آیند عاشقان امام هستند و در راستای عشق به امام و دین است پس این بخش مستلزم تبصره‌ای می‌شود.
در طول تاریخ، در موسیقی ملل، تلفیق سازهای بادی و کوبه‌ای علاوه بر اینکه در جشن‌ها و پایکوبی‌ها استفاده شده در غم و ناراحتی‌ها هم مورد توجه بوده است. استفاده از ساز و دهل در حرم این امام بار مذهبی و هویتی دارد، در نتیجه استفاده می‌کنند و آن را حرام نمی‌دانند. استفاده از ساز در حرم امام هشتم شیعیان همان نقش و کارکردی را دارد که ناقوس‌ها و شیپورها در ادیان دیگر دارند. با این تفاوت که مثلا در کلیسا به موسیقی استعداد و فضای پیشرفت بخشیده می‌شود و در مسجد نه. همان ساز و ریتمی که در حرم نواخته می‌شود اگر چند خیابان آن طرف‌تر در شکل یک کنسرت اجرا شود به دلیل عوض شدن زاویه نگاه و تفکر، حرام معنی می‌شود. 


بخشی از موسیقی کلاسیک جهان ریشه در کلیسا و کنیسه دارد و وقتی به اسلام میرسیم باز در تلاوت قرآن، ما با دستگاههای آوازی رو در رو هستیم. در نتیجه، گمان میکنید موسیقی در مشهد، به نفع مذهب و در راستای ترویج باورهای مذهبی مصادره شده است؟ 
ـ صد درصد نه، بخش عظیمی از این اتفاق ربطی به دولت جمهوری اسلامی و باروهای مذهبی ندارد. مثالی عینی می‌زنم، شما به مقبره و گنبد و گلدسته‌های حرم امام هشتم شیعیان نگاه کنید، آیا از همان  معماری استفاده شده است که مثلا فلان مسجد در یزد دارد؟ نواختن ساز در صحن عتیق، بیشتر باری فرهنگی دارد و به این دلیل که علمای مشهد و قم با فرهنگ اسلامی و اتفاقاتی که زیر علم اسلام باشد مشکلی ندارد تا کنون به آن گیر نداده‌اند. اگر نقاره نوازی  مثلا در طوس و در محوطه قبر ابوالقاسم فرودسی، روزانه و یا سالیانه نواخته می‌شد مطمئن باشید شما به سراغ این موضوع نمی‌آمدید و حتما توسط امام‌جمعه مشهد هم حرام اعلام می‌شد. در یک دوره تاریخی در ایران، بخشی از موسیقی با موضوعات مذهبی هم‌آمیخته و در بخش‌هایی به شدت درآمیخته می‌شود. تاریخ و فرهنگ و وضعیت‌ها اقلیمی را در بررسی‌های جامعه شناختی هنر نمی‌توانیم نادیده بگیریم. 
 

هنر موسیقی یکی از مهجورترین هنرها در چهار دهه گذشته بوده است. اوائل انقلاب اسلامی در ایران، برای حمل و نگهداری آلات موسیقی، افراد مجبور به اخذ مجوز بودند. در دهههای گذشته حکومت جمهوری اسلامی تلاش کردهاست، با حذف و سانسور، فرهنگ و تفکرات ایدئولوژیک خود را در جامعه عمومی کند. گمان میکنید، سیستم فکری حکومت ایران، در هدایت سلیقه مخاطب، موفق بوده است؟ 
ـ با این پیش‌فرض که موسیقی تهیه شده، مجوز گرفته و منتشر شده در ایران امروز،  بیشتر به مداحی شباهت دارد به سراغ پاسخ دادن به این پرسش می‌روم. باید ببینیم مداحی و آواهای اندوه‌ناک چقدر در فرهنگ ما ریشه دارد. مردم ما به‌طور طبیعی، به دلایل تاریخی و سیاسی، همیشه با اندوه رابطه خوبی داشته‌اند. به هر انقلابی در جهان که نگاه کنید بدون تردید مشاهده خواهید کرد که دولت برسرکار آمده از آن انقلاب، در ابتدا محدودیت‌هایی را به وجود آورده است. التماس از طرف مردم برای انجام برخی از کارهای عادی در تاریخ تمام انقلاب‌ها وجود دارد و با تداوم و ثابت شدن حکومت حاکم، اندک‌اندک محدودیت‌ها کمتر شده است. در دهه شصت شمسی، محدویت موسیقی پاپ و راک و هر چیزی که بوی غرب را می‌داد زیاد بود. در کل این موسیقی‌ها ممنوع بود، چند سال اول که هیچ، اما بعد کم‌کم فضا به نفع هنرمندان موسیقی سنتی بازتر شد. یعنی عده‌ای به دلیل محدودیت شروع به خلاقیت کردند. هنر موسیقی و هنرمندان این عرصه بعد از انقلاب سرنوشت‌های متعدد و دراماتیکی داشتند. قبل از انقلاب افرادی مانند «گلپا»، «یاحقی» و «ایرج» در دهه رادیو آنقدر همه جا کنار مردم بودند و جا بازکرده بودند که نمی‌شد موسیقی و هنرشان را از مردم گرفت اما به واسطه انقلابی که صورت گرفته بود از صدا و سیما حذف شده بودند. تعدادی هم مانند «ابی»، «داریوش»، «حمیرا» و الخ که مهاجرت کردند و تعدادی هم گوشه نشین شده بودند. تنها هنرمندانی که فعال بودند هنرمندان موسیقی سنتی بودند. آنها چند وظیفه همزمان داشتند باید برای زنده نگاه داشتن هنر موسیقی تلاش و جامعه را سیراب می‌کردند. برای همین ما شاهد رشد موسیقی سنتی در بعد از انقلاب هستیم. در دوران صفویه هم به همین روال بوده است. اوج هنر تعزیه‌خوانی بعد از صفویه است که شکل می‌گیرد. در تعزیه‌خوانی از آوازهای اندوه‌ناک استفاده می‌شود و ربطی هم به سیاست پادشاهان صفوی ندارد. چرا که بنا به اتفاقات سیاسی آن زمان نیاز جامعه بوده است. بعد از انقلاب ایران هم همین بود بخشی از محدودیت‌ها از طرف حکومت شکل گرفت و بخشی از سانسورها نیاز جامعه بود. انقلابی شکل گرفته بود و مردم شور انقلابی داشتند. از بلند‌گوهای مساجد برای ملت انقلابی اذان و سرودهای مذهبی پخش می‌شد و در آن شور انقلابی، مردم با آن صدا‌ها سرخوش و راضی بودند. کم‌کم فضای جامعه را کمی باز کردند. به تعدادی از اساتید اجازه کار داده شد که در مثلا چهارمضراب، اشعار حافظ را بخوانند و الخ. 
جامعه با همان اندوه و حزن جلو رفت تا دوره اصلاحات. در دوره اصلاحات، خوانندگانی ظهور کردند که اصل نبودند و تقلید می‌کردند. مثلا خوانندگانی  که صدای‌شان مانند «ابی»، «ویگن» و «فرهاد»‌ها بود. اصل آن صداها در جامعه سانسور شده بود و اجازه فعالیت نداشتند اما این کپی‌ها با مجوز رسمی و حمایت‌های دولتی می‌توانستند، کالای تقلبی خود را عرضه کنند. (در این جا حکومت سیاسی در مرحله پشت‌سر نهادن تثبیت خود است و لازمه حکومت‌ داری، باز کردن اندک فضای اجتماعی است). در آن زمان، مردم به دلیل شباهت صدای فلانی به ابی یا داریوش و عدم مشکل از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای گوش دادن به آن صداها به سمت خوانندگان غیراصلی گرایش پیدا کردند. (البته افرادی هم مانند «علی‌رضا عصار» ظهور کردند که صدایی متفاوت داشتند و متفاوت می‌خواندند). بعد موسیقی فیلم و سریال‌ها نقش مهمی پیدا کردند. گروهی مانند «آرین» شکل گرفت و جامعه کمی احساس تنفس کرد، موسیقی رشد کرد  تا سال هشتاد و هشت  که جامعه مجدد دچار یک خفقان دهه شصتی شد. تا به اینجا هنر موسیقی علاوه بر تکامل کم، به خواست حکومت به ملال‌آور و حزن‌ناک بودن برای بقای خود، تن داده است. از سال ۱۳۸۸ به بعد، شبکه‌های اجتماعی متولد شدند و صداهایی غیر از صداهای دولتی و حکومتی به گوش مردم رسید. موسیقی زیرزمینی فضایی برای عرضه پیدا کرده بود و خودنمایی می‌کرد، اما مهمترین اتفاق در چند دهه گذشته به واسطه خفقان، سلطه و سانسور شکل گرفته بود. سلیقه مخاطب سوار بر موسیقی شد و سبک مداحی وارد موسیقی پاپ و غیر شد. 
نسلی  که در سانسور و خفقان و اندوه اجتماعی و سیاسی رشد کند، نسلی کم‌حوصله و کم‌مطالعه خواهد بود، در نتیجه حوصله شنیدن درآمد و چهارمضراب و اوج و فرود را ندارد ( این نسل علاوه بر اینکه موسیقی واقعی در اختیارش نبود، به شکلی درست سلیقه و فکرش آموزش ندیده بود) موسیقی سنتی و واقعی ما مجدد کم‌رنگ و یا بهتر است بگویم حذف شد. آموزش در ترویج هنر اهمیت و نقش زیادی دارد. نمی‌شود بدون آموزش درست و اصولی انتظاری غیر از این از جامعه داشت.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

بلاگ

کریمی پس از جلسه با رئیس فدراسیون؛ با تاج بهشت هم نمی...

۲۲ آذر ۱۳۹۶
گفتگوی ورزشی
خواندن در ۳ دقیقه
کریمی پس از جلسه با رئیس فدراسیون؛ با تاج بهشت هم نمی روم