close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

باید فکری برای تقویت مایه‌ اخلاقی ملت بشود

۲ خرداد ۱۳۹۷
ادبیات و شما
خواندن در ۶ دقیقه
باید فکری برای تقویت مایه‌ اخلاقی ملت بشود

گفتوگو با محمود صباحی بخش دوم

محمد تنگستانی 
سومین نمایشگاه کتاب ناشران مستقل فارسیزبان در اروپا و آمریکا همزمان با نمایشگاهکتابهای سانسور شده در ایران، از پنج می ماه سال جاری در شانزده کشور با حضور بیش از ۱۵ ناشر ایرانی در حال برگزاری است. در بیانیهای که از سوی ناشران مستقل خارج از کشور نوشته و منتشر شده، آمده است: « این نمایشگاه، رویدادی موازی با نمایشگاه کتاب تهران است و همزمان با آن در شهرهای مختلف اروپا و امریکا برگزار میشود. ما نمایشگاه کتاب تهرانمان را خارج از مرز ایران برگزار میکنیم تا فرصتی برابر در اختیار کتابها و ناشرانی قرار دهیم که به دلیل سانسور جایی در نمایشگاه کتاب تهران ندارند؛ و از این دریچه، خوانندهی فارسیزبان از خواندن کتاب فارسی بدون سانسور محروم نماند. هدف ما، تکثیر صداها و تکثر عقاید و تفکر است، تا تکصدایی در ادبیات و دنیای تفکر بر زبان فارسی غلبه نکند».  ما در ایرانوایر با دستاندرکاران سومین نمایشگاه کتاب تهران بدون سانسور به شهرها و کشورهای مختلف سفر کردهایم تا با نویسندگان و ناشران شرکت کننده در این رویداد هنری گفتوگوهایی داشته باشیماز ناشرانی که در سومین نمایشگاه کتاب ناشران مستقل حضور دارند میتوان به انتشارات «فروغ»، «اچ اند اس مدیا»، «ناکجا» و «گردون» اشاره کردمحمود صباحی چهل و نه سال پیش زاده شد و تا کنون کتاب‌‌هایی مانند «هملت به روایت تارکوفسکی» و «خوشا فراز پستان هایش» را منتشر و عرضه کرده است. آقای صباحی یکی از نویسندگان شرکت کننده در سومین نمایشگاه کتاب «تهران بدون سانسور» است.
نویسندگان مستقل باید بتوانند در کشور مادر، کتاب‌هایشان را منتشر و عرضه کنند. این ابتدایی‌ترین اصل آزادی بیان است اما در ایران طی چهل سال گذشته نویسندگان مستقل از این حق محروم بوده‌اند. ارسال کتاب‌های منتشر شده  توسط ناشران خارج از ایران به دست مخاطب ساکن ایران ناممکن و یا محدود است، اغلب کتاب‌ها را به صورت الکترونیکی عرضه می‌کنند. به عنوان یک نویسنده ترجیح می‌دهید کتاب‌تان را مخاطب به صورت الکترونیک مطالعه کند یا کاغذی؟ و چه راه‌کاری به ناشران مستقل برای عرضه آثار منتشر شده به ایران پیشنهاد می‌دهید؟ 

 

در ادامه  دومین بخش از گفتوگوی ایرانوایر با محمود صباحی را میخوانید:

 

ـ کتاب الکترونیک می‌تواند مرزهای محدودیت و سانسور را دربنوردد و این بزرگ‌ترین مزیت آن است. کتاب الکترونیک برخلاف خواستِ نظام‌هایِ بسته‌ سیاسی، آزادی بیان نویسنده را تا حد زیادی تأمین می‌کند و از کنار چنین منفذ و مجالی ــــ که راهی به آزادی بیان می‌گشاید ــــ نمی‌توان به سادگی گذشت و تنها چشم به کتاب کاغذی داشت.

وقتی یک رابطه‌ طبیعی امکان‌پذیر نباشد، و احتمال خطر و بیماری وجود داشته باشد، آن  پوششِ کش‌سانِ نازک هم کارآمدیِ خود را پیدا می‌کند: آزادی از نگرانی و آزادی برای بیان و برآوردن نیازهای فکری و عاطفی همانا بنیادی‌ترینِ آزادی‌هاست که باید به هر طریق و در هر شرایط سیاسی برای انسان امکان‌پذیر شود.

به گمان من انتشار هم‌زمان کتاب به روی کاغذ و به شکل الکترونیک می‌تواند تا حد زیادی این آزادی بیانِ ربوده‌شده را به ما بازگرداند. بنابر این، پیش‌نهاد من به ناشران کتاب در خارج از ایران این است که هر کتابی را که به روی کاغذ منتشر می‌کنند، هم‌زمان امکان نشر اینترنتی همان کتاب را فراهم آورند تا به دست خواننده‌ ساکن در ایران هم برسد.

نکته‌ دیگری که درباره‌ چاپ و نشر کتاب در خارج از ایران باید بگویم این است که متأسفانه برخی از ناشران ایرانیِ خارج از کشور توانِ برکشیدنِ مسئولیتی را ندارند که بر دوش گرفته‌اند و بدتر از این، آن که همان مناسبات ناروا و ناهموار را با خود به این‌جا آورده‌اند؛ مقصودم همان مناسباتی است که در جامعه‌ ایران امروز بین نویسنده و ناشر حاکم است یعنی ناشران به جز استثنائاتی، هم با کم ‌گذاشتن در امور فنی و هم با نپرداختن سهم مؤلفان برای خود کاسبی نان و آب‌داری راه‌انداخته‌اند.

حقوق و حرمت نویسنده اغلب چندان که باید رعایت نمی‌شود و بیش‌ترِ اوقات کتاب با بدترین کیفیت ممکن روانه‌ بازار می‌شود تنها با این دلیل بسیار ابتدایی که بازار کتاب خراب است و هزینه‌ها باز نمی‌گردند: آقا کی کتاب می‌خواند؟ ـــ کی کتاب شعر می‌خرد؟ ـــ کی برای کتاب علمی پول می‌دهد؟ ـــ ایرانی‌ها که کتاب نمی‌خوانند! اما این استدلالات چندان واقعی نیستند (چون اگر بودند برج و باروهای ناشران مدام بالا و بالاتر نمی‌رفت) و اغلب تمهیداتی‌اند برای طفره رفتن از پرداخت حقوق نویسنده یا مترجم؛ و این همان شیادی و گوش‌بُریِ آزارنده‌ و آزمندانه‌ای است که در بساط نشر ایران حاکم است. درست است که سرانه‌ مطالعه در میان ایرانیان پایین است اما به همین‌سان تولید ادبی و علمی هم چندان بالا نیست و اصلاً این موضوع چه ربطی به زیاده‌خواهی و طماعیِ ناشران دارد؟!

کسی یا کسان دیگری زحمت می‌کشند اما بهره‌اش نصیب ناشری می‌شود که هرگز به سهم خود قانع نیست و تمام راه‌های دست‌یابی نویسنده به حقوق‌اش را می‌بندد. البته، این منش اجتماعی هم برآیند نواقص و نارسایی‌هایِ حقوقی در جامعه‌ی ایران است، و هم نتیجه‌ فقدانِ آن فهم و تشخیص اجتماعی‌ که از نویسنده در مقام یک کنشگر و بهگر و بهسازِ اجتماعی حمایت کند و بدین‌وسیله، در توسعه‌ انسانی و اجتماعی آیند‌گان دستی و سهمی داشته باشد.

سرراست‌تر بگویم: دشواره‌ بزرگ‌ و بنیادی‌ همانا ذهن زیاده «پولکیِ» افراد در جامعه‌ ایرانی است و به زبان محمد‌علی فروغی در جلد دوم مقالاتش: «مردم ایران مطلقاً یک منظور و مطلوب دارند و آن پول است...»! ــــ و برای همین تأکید می‌کند که «باید فکری برای تقویت مایه‌ اخلاقی ملت بشود!».

کوتاه آن که این گونه رفتارهای سود‌جویانه‌‌ در صنعت نشر، اعتبار برترین کتاب‌ها را نیز از بین می‌برند یعنی خواننده وقتی که یک کتاب خوب را با حروف‌چینی و طرح جلد و صفحه‌آرایی بد به‌ دست بگیرد، دیگر آن رغبت را از دست می‌دهد که به محتوای کتاب بپردازد چرا که یک کتاب بی‌کیفیت که آکنده از اشتباهات لپی و تایپی و بی‌سلیقگی در طراحی و چاپ است، در خواننده این احساس آزارنده را به وجود می‌آورد که به او بی‌توجهی و بیش از همه، توهین شده است. چنین سودجوییِ ناسنجیده‌ای بی‌تردید خلافِ منافعِ ناشران در دراز مدت نیز هست اما به هررو، آن‌ها فرآورده‌ این جامعه‌ کلنگی مایند: جامعه‌ای که استادِ منفعت‌شناسیِ کوتاه‌مدت، و بی‌بهره از دانشِ منفعت‌شناسیِ درازمدت است و از این رو، بیش از آن در فکرِ شکارِ خودِ خرس باشد، سرگرمِ کندنِ چند تارِ مویِ بیش‌تر از این خرس است! 

در کنارِ این دشواره‌ها، این دشواره را هم نباید فراموش کرد که نویسندگی (و به ویژه شاعری) هنوز در ایران به عنوان «کار» به رسمیت شناخته نمی‌شود؛ در ناخودآگاه‌ جمعیِ این جامعه هنوز کار کردن با بیل و کلنگ‌زدن یا مغازه داشتن یکی انگاشته می‌شود. چنان‌که مادر بزرگ مرحومه‌ام اغلب به من می‌گفت: پس کی کار می‌کنی پسرم؟ ــــ تو که مدام یا کتاب در دست داری، یا با کاغذ و قلم بازی می‌کنی! ــــ چنین تصوری سبب می‌شود تا ناشر ایرانی در آن لایه‌هایِ زیرینِ ناخودآگاه‌اش با خود بگوید: نویسنده که کاری نکرده! عرقی نریخته که بخواهد مزدی دریافت کند. دریغ از آن که مُخ به وقت چیدن کلمات در کنار هم، بیش از (برای مثال) دست‌ها به وقت چیدن خشت‌ها به روی هم، نیرو یا همان کار‌مایه مصرف می‌کند.

 

اولین بخش این گفتوگو را  اینجا بخوانید

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

ویدیو

کودک زنده به گورشده‌ایی که مصمم بود زنده بماند

۲ خرداد ۱۳۹۷
خواندن در ۱ دقیقه
کودک زنده به گورشده‌ایی که مصمم بود زنده بماند