اعترافات اجباری همزاد جمهوری اسلامی بوده است. اعترافاتی که از مقامات حکومت سابق آغاز شد، با نزدیکان اولین رئیس جمهور ایران و گروههای مخالف ادامه یافت، نصیب یک مرجع تقلید هم شد و در سالهای اخیر به رقصندههای اینستاگرامی نیز رسیده است. این گزارش نگاهی دارد به پدیدهای که با انقلاب بهمن ۵۷ ابداع شد و هنوز هم یکی از ابزار جمهوری اسلامی است.
***
در سالهای اخیر برخی از اعترافات اجباری از جمله بازداشت شدگان سال ۸۸ ، «سپیده رشنو» و «نوید افکاری»، «علی یونسی» و «امیرحسین مرادی» و فعالان کارگری با واکنش جدیتری نسبت به گذشته مواجه شده، اما حکومت همچنان راه خود را میرود.
اخیرا نیز علاوه بر پخش گسترده اعترافات اجباری بازداشتشدگان اعترافات اجباری دو شهروند فرانسوی زندانی در ایران پخش شده است.
اعترافات نزدیکان بنی صدر و اعضای سازمان مجاهدین خلق
اعترافات اجباری نیز مانند بسیاری از دیگر اقدامات جمهوری اسلامی از همان روزهای ابتدایی پیروزی انقلاب شروع شد و یکی از اولین اتفاقات برگزاری جلسه شبیه بازجویی «نعمتالله نصیری» (رییس پیشین ساواک) و سپهبد «مهدی رحیمی» (فرماندار نظامی تهران) توسط «ابراهیم یزدی» و با حضور تعدادی از خبرنگاران بود.
پس از حذف «ابوالحسن بنیصدر»، تعدادی از نزدیکان او از جمله «سودابه سديفى»، مشاور او و «احمد غضنفرپور»، نماینده مجلس و از افراد نزدیک به او بازداشت شدند و اعترافات غضنفرپور روز دوشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۶۰ از سيماى جمهورى اسلامى پخش شد.
پس از آن نیز به مناسبتهای مختلف اعترافات اجباری اعضای سازمان مجاهدین خلق و گروههای سیاسی یا مسلح دیگر از تلویزیون پخش میشد و گرفتن اعترافات و توابسازی به یکی از روندها علیه زندانیان بدل شد.
اعترافات اجباری مرجع تقلید و رقیب آیتالله خمینی
آیتالله «کاظم شریعتمداری» جزو مراجع تقلیدی بود که با مرجع تقلید خواندن آیتالله خمینی از محاکمه او جلوگیری کرد و پس از انقلاب به نوعی رقیب آیتالله خمینی محسوب میشد. در ۲۷ فروردین ۶۱ این مرجع تقلید به اتهام نقش داشتن در کودتای «صادق قطبزاده» حصر شد.
آیتالله منتظری در خاطرات خود نوشت: «روزی آقای حاج احمد آقا در قم به منزل ما آمد و در حالی که آقای حاج سید هادی نیز حضور داشت به نحو تهدید آمیز گفت: «امشب قطبزاده در تلویزیون مطالبی را راجع به آقای شریعتمداری میگوید، شما مواظب باشید حرفی نزنید و چیزی نگویید!» بعد شب مصاحبه آقای قطبزاده از تلویزیون پخش شد و در این راستا بود که به سراغ آقای شریعتمداری رفتند و من از صحت و سقم قضایا بیاطلاع بوده و هستم.»
انتشار اعترافات صادق قطبزاده از تلویزیون، زمینه برخورد با آیتالله شریعتمداری را فراهم کرد و خود او نیز حصر و به اعترافات اجباری مجبور شد. این مرجع تقلید از روی کاغذی که در دست داشت، نسبت به «قصور و یا تقصیر» خود به درگاه خداوند استغفار میکرد و همچنین ملتزم می شد که «در آینده امثال این امور تکرار نشود.»
اعترافات سران حزب توده
دهم اردیبهشت ۶۲ اعترافات حزب توده از تلویزیون جمهوریاسلامی پخش شد. در این اعترافات «نورالدین کیانوری» به عنوان دبیر اول حزب و دیگر اعضای رده بالای حزب شرکت کردند و به جاسوسی خود برای شوروی و خیانت به مردم و جمهوریاسلامی اعتراف و از گذشته خود ابراز پشیمانی کردند.
اعترافات اجباری برادر داماد قائم مقام رهبری
یکی از پروژههای اصلی برای حذف آیتالله منتظری از سمت قائم مقام رهبری بازداشت «مهدی هاشمی»، برادر داماد او بود.
پس از بازداشت مهدی هاشمی، اعترافات اجباری او نیز پخش شد که در آن اتهاماتی را نیز متوجه آیتالله منتظری میکرد. بعدها نزدیکان آیتالله منتظری اعلام کردند که «محمد محمدی ریشهری»، وزیر اطلاعات او را فریفته و گفته که این فیلم تنها قرار است برای خود آیتالله خمینی پخش شود.
اعتراف اجباری نویسندگان نامه ۹۰ امضایی
سال ۶۹ تعدادی از نویسندگان نامه ۹۰ امضایی به «اکبر هاشمی رفسنجانی»، رئیس جمهور وقت در سال ۶۹ بازداشت شدند و تعدادی از آنها از جمله «فرهاد بهبهانی»، از موسسان «جمعیت آزادی»، مجبور به اعترافات اجباری مبنی بر ارتباط با آمریکا شدند. برخی دیگر از جمله «عزتالله سحابی» نیز مجبور به اعتراف شدند و بخشی از این اعترافها بعدها در برنامه هویت استفاده شد.
سعیدی سیرجانی؛ مرگ و اعترافات اجباری پس از نامه به خامنهای
«علیاکبر سعید سیرجانی»، نویسنده و پژوهشگر برجسته در تاریخ و ادبیات، پس از نامههایش به خامنهای و در ۲۴اسفند ۷۲ هنگامی که در چاپخانه مشغول وارسی فرم چاپی یکی از کتابهایش بود، بازداشت و به خانه امن منتقل شد.
در طول بازداشت سعیدی سیرجانی اعترافات اجباری او منتشر شد که از جمله آنها نامه خطاب به بازجو در روزنامه اطلاعات در ۱۲خرداد۱۳۷۳ نامه به «کیهانیهای عزیز» در ۵تیر۱۳۷۳ و گزارش بازدید از مناطق جنگی در روزنامه اطلاعات در ۱۲آبان۱۳۷۳ بود و سعیدی سیرجانی علیه نوشتههای سابق خود سخن گفت و از جمله اعلام کرد: «صحبتی که با من شد و یک تلنگر سفتی به روح من میخورد و آن مسئله نوشتهها و کتابهای من بعد از انقلاب است.»
چهار شخصیت مستند اعترافات اجباری
مستند «اعترافات اجباری» ساخته «مازیار بهاری» داستان چهار شخصیت ایرانی است که تحت شکنجه و فشار قرار گرفتند تا به آنچه نکرده بودند اعتراف کنند. مازیار بهاری در این فیلم نگاهی انداخته بر تاثیر اعترافات اجباری بر این افراد، خانوادههایشان و همینطور جامعه ایران.
«فرج سرکوهی» یکی از چهار شخصیتی است که در مستند اعترافات اجباری ساخته مازیار بهاری اتفاقات رخ داده برای خود را روایت کرده است. «سیامک پورزند»، روزنامهنگار و فعال فرهنگی ایرانی و «رامین جهانبگلو» نیز وضعیت مشابهی دارند و بیشتر به دلیل دگراندیش بودن خود بازداشت و مجبور به اعترافات اجباری شدند تا اقدامات سیاسی. فرج سرکوهی و رامین جهانبگلو در این مستند میگویند که جمهوری اسلامی اساسا با وجود آنان مشکل داشت.
روایت رامین جهانبگلو از نقش ویژه کیهان
«رامین جهانبگلو»، محقق و استاد فلسفه، به «براندازی نرم» متهم شده بود و میگوید اولین بار از شنیدن این عبارت تعجب کرده است. او تاکید میکند که بخش عمدهای از اتهاماتش همان نوشتههای کیهان درباره او بوده است. اعترافات رامین جهانبگلو، «هاله اسفندیاری»، «کیان تاجبخش»، در فیلمی با نام «برای دموکراسی» از تلویزیون ایران پخش شد و در این فیلم صحنههایی از فروپاشی حکومتهای استبدادی در اروپای شرقی به نمایش درآمد.
فرج سرکوهی؛ اعترافات اجباری خود و برادر
فرج سرکوهی، منتقد ادبی و عضو کانون نویسندگان، مدتی پس از ماجرای اتوبوس ارمنستان برای دیدار خانواده خود در آلمان قصد سفر به آنجا را داشت که در فرودگاه مهرآباد توسط ماموران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران ربوده شد.
خانواده او مدتها بیخبر از وضعیتش بودند و مقامات ایرانی در مقابل اخبار دستگیری او مدعی شدند که او دستگیر نشده و در اروپا به سر میبرد، اما سرکوهی ۴۸ روز در زندان مخفی وزارت اطلاعات به سر برد و پس از شکنجه، در یک کنفرانس مطبوعاتی مجبور به اقرار دروغین شد که در اروپا بوده و اکنون به ایران بازگشته است.چند هفته بعد، او دوباره به اتهام «فرار غیرقانونی از کشور» دستگیر شد. سرکوهی در مدت کوتاه میان این دو دستگیری، نامهای به همسر خود در آلمان نوشت و اتفاقات رخ داده برای خود را شرح داد.
۱۸ بهمن ۱۳۷۵ اسماعیل سرکوهی برادر فرج سرکوهی نیز در یک برنامه اعترافات اجباری در هتل لاله تهران شرکت کرد و گفت که برادرش پس از بازگشت از آلمان و ترکمنستان به ایران هیچگاه در بازداشت و یا زندان نبوده است.
«سیامک پورزند»، خودکشی پس از اعترافات
«سیامک پورزند»، روزنامهنگار و فعال فرهنگی ایرانی دیگر چهرهای است که سرگذشتش در مستند اعترافات اجباری روایت شده است. او سال ۸۰ بازداشت و اعترافاتش در روزنامه کیهان منتشر شد.
سیامک پورزند دوباره در اسفند سال ۱۳۸۲ همراه با شماری از نویسندگان و منتقدان سینمایی بازداشت و روانه زندان شد. او چندین ماه بعدتر به دلیل وضعیت جسمیاش از زندان آزاد شد، اما در خانهاش زیر نظر ماموران امنیتی نگهداری میشد و ممنوعالخروج نیز شده بود.
سال ۹۰ خبر فوت سیامک پورزند منتشر شد و «لیلی پورزند»، دخترش گفت که پدرش خود را از طبقه ششم ساختمان محل سکونت خود در تهران به پایین پرت کرده و «در کمال قدرت و اراده» به زندگی خود پایان داده است.
علی افشاری؛ بازخوانی مقاله کیهان به عنوان اعترافات
«علی افشاری»، عضو شورای مرکزی «دفتر تحکیم وحدت»، در مستند اعترافات اجباری ساخته مازیار بهاری گفته که مطلب روزنامه کیهان نوشته «مرتضی قمری وفا»، خبرنگار روزنامه کیهان را جلوی او گذاشته و گفتهاند که اعترافات اجباری باید بر همان اساس باشد.
بعدها علی افشاری در نامهای افشا کرد که ابتدا بازجو از او مصاحبه اجباری گرفته و سپس «مصاحبهکننده صداوسیما (اسماعیل فلاح) بر روی صندلی نشست و در چارچوب متن از پیش تعیین شده سوالاتی را مطرح کرد و من نیز پاسخهای مدنظر بازجویان را ارائه کردم.»
به گفته افشاری، در نهایت فیلمی «با مونتاژ فیلم پرشده در حضور بازجو و فیلم مصاحبه با خبرنگار صداوسیما در بخشهای خبری صداوسیما پخش شد». علی افشاری از «رضا سراج» به عنوان سربازجوی خود نام برده بود. فردی که در سالهای گذشته در قامت یک استراتژیست کارهای امنیتی را در سطح رسانه و سیاست به صورت علنی دنبال میکند.
عزت الله سحابی؛ آرزوی مرگ
عزتالله سحابی نیز از جمله دیگر شرکتکنندگان در کنفرانس برلین بود که بازداشت و مجبور به اعترافات اجباری شد.
او در این اعترافات از مراجعه فرزندانش به «مهدی کروبی» رییس مجلس ششم انتقاد کرد و نوشت: « اقداماتی که از چند سال پیش در جهت براندازی آرام حکومت دینی و تبدیل به حکومت متدینین، حکومت غیردینی، صورت میگرفته است. من که خود انکار نمیکنم که مجموعه اقدامات مطبوعاتی و سیاسی من طی سالهای گذشته، متوجه به بیاعتبار شدن حکومت دینی، برای تبدیل آن به حکومت غیر دینی بوده است، شما چگونه میخواهید این اقاربر را ناديده تلقی کنید؟»
پایان این نامه اما شبیه آرزوی مرگ بود و او نوشت: «من باید هر چه زودتر این جهان را به سوی دیار باقی ترک کنم و لذا ضروریترین و حیاتیترین وظیفه برای تدارک اندک توشهای برای آخرت است پاک کردن گوشهای از تخریبهای گذشته در میان جامعه، نمونهای از این توشه است که العاقبه المتقين.»
سحابی پس از آن نیز نوشت که آرزوی اعدامش را داشته و به بازجویان گفته که «هرچه مبخواهيد بنويسيد و من هم مینويسم و امضا میكنم تا مگر با اعدامم از شرايط بازجويی بینظير در تاريخ پنجاه ساله اخير رها شوم.»
اعترافات اجباری دانشجویان
اعترافات اجباری از دانشجویان پس از علی افشاری نیز ادامه یافت و در سال ۸۰ تعدادی از دانشجویان بازداشت شده از جمله «سعید قاسمینژاد» و «پیمان عارف» مجبور به اعترافات اجباری شدند. این دانشجویان همچنین مجبور شدند در حضور «محمد حسن ابوترابی»، نماینده اصولگرا و «محسن صفایی فراهانی» نماینده اصلاحطلب مجلس این اعترافات اجباری را تکرار کنند.
مصاحبه اجباری دست اندرکاران نظرسنجی رابطه با آمریکا
پس از انتشار نظرسنجی درباره تمایل اکثر مردم ایران به رابطه با آمریکا، «عباس عبدی» و «حسين قاضيان» که مؤسسهای پژوهشی با عنوان «آينده» را اداره می کردند و «بهروز گرانپایه»، مدیر مرکز ملی پژوهش افکار عمومی بازداشت شدند و وادار به مصاحبه مطبوعاتی و اعترافات اجباری شدند.
عباس عبدی در روایت این مصاحبه نوشته است: «در آنجا حرفم را هم زدم كه به معنای حصول توافق با دادگاه بود كه به سوی آقای مرتضوی اشاره كردم، در نتيجه وی فردای آن روز به زندان آمد و گفت از آن جمله تو برداشت كردهاند كه توافقی صورت گرفته است كه طبعاً برداشت درستی بود.»
اعترافات اجباری وبلاگنویسان
«امید معماریان»، «روزبه میرابراهیمی»، «شهرام رفیع زاده» و «جواد غلام تمیمی»، چهار روزنامهنگاری بودند که در پرونده موسوم به وبلاگنویسان بازداشت و مجبور به اعترافات اجباری شدند.
اميد معماريان و روزبه ميرابراهيمی، بعدا اعلام کردند که در مدت بازداشت به مدت طولانی در زندان انفرادی به سر بردهاند، کتک خوردهاند، در مورد ارتباط جنسی ادعايی، به خصوص با همکاران مطبوعاتیشان، بازجوییهای طولانی شده و مجبور شدهاند در مورد حدود چهل نفر از چهرههای مشهور و غيرمشهور اصلاحطلب به تکنويسی بپردازند.
اعترافات اجباری سالنی در سال ۸۸
تفاوت اعترافات اجباری در سال ۸۸ با دیگر سالها اعترافات در سالن دادگاه و تکرار آن در رسانهها بود. بعدها «عزتالله ضرغامی» گفت که اعترافات اجباری تعدادی از چهرههای سیاسی بازداشت شده در ارتباط با اعتراضها به انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۸، با دستور شورای عالی امنیت ملی در تلویزیون پخش شده و از نظر شورای عالی امنیت ملی «پخش آن دادگاهها و اعترافات» به «مدیریت» اعتراضهای سال ۸۸ کمک میکرد.
«عبدالله مومنی»، سخنگوی ادوار تحکیم وحدت و «حمزه کرمی»، از افراد نزدیک به «مهدی هاشمی»، از جمله افرادی بودند که اعلام کردند که این اعترافات پس از شکنجههایی چون «نگهداشتن سر در کاسه توالت» و «تهدید به تجاوز» و «تهدید به استعمال بطری» اخذ شده است. «محمدعلی ابطحی» نیز گفت که «سعید مرتضوی» حکم اعدام را به او ابلاغ کرده است.
سکینه محمدی آشتیانی؛ بازتاب گسترده جهانی
همزمان با اعتراضات سال ۸۸ محکومیت «سکینه محمدی آشتیانی» بازتاب گستردهای در جهان داشت و در واکنش به این بازتابها، تلویزیون ایران اعترافات اجباری او را پخش کرد که در آن، او به ارتکاب زنای محصنه و قتل همسرش اعتراف کرده و در عین حال، وکیل مدافع خود را نیز به سوءاستفاده متهم ساخته است.
مازیار ابراهیمی و «کلوپ ترور»
یکی از برنامههای ثابت در صدا و سیما و به خصوص شبکه «پرس تیوی» پخش اعترافات اجباری افرادی است که به اتهام اقدامات نظامی علیه جمهوری اسلامی بازداشت میشوند.
یکی از جنجالیترین پرونده ها مربوط به «مازیار ابراهیمی»، و دیگر افرادی بود که مجبور شدند به ترور دانشمندان هستهای اعتراف کنند، بدون آنکه نقشی در آن داشته باشند.
از اکثر زندانیان کرد اعدام شده به اتهام اقدامات مسلحانه نیز اعترافات اجباری گرفته شده که از جمله آنها «لقمان» و «زانیار مرادی» بودند که برای اعتراف به عضویت در «کومله» و کشتن سه نفر از جمله پسر امام جمعه مریوان شکنجه شدند.
مستند «طراحی سوخته»
یکی از اتفاقات سالهای اخیر پخش مستند علیه فعالان کارگری و صنفی بوده است. از جمله این اعترافات مستند «طراحی سوخته» شامل اعترافات اجباری «اسماعیل بخشی»، نماینده کارگران نیشکر «هفت تپه» و «سپیده قلیان»، فعال مدنی و تعداد دیگری از فعالان کارگری بود. آنان بعد از آزادی هر دو در صفحات مجازی از این که در زمان بازداشت تحت شکنجه قرار گرفته بودند، خبر دادند. مسئولان البته این موضوع را تکذیب کردند و بعد فیلم اعترافات اجباریشان از رسانه ملی پخش شد و پس از پخش فیلم مجدد هر دو بازداشت شدند.
اعترافات اجباری «لیدرهای» اعتراضات ۹۶ و ۹۸
در سال های ۹۶ و ۹۸ نیز اعترافات بسیاری از معترضان پخش شد با این تفاوت که در این سالها اعترافات افرادی پخش میشد که مقامات امنیتی آنان را «لیدرهای اعتراضات» در خیابان می خواندند. از جمله اعترافات «فاطمه دادوند»، زنی که بالای خودرو ایستاده بود یکی از نمادهای اعتراضات آبانماه بود.
روحالله زم؛ مصاحبه با بازجو خبرنگار
مصاحبه «روحالله زم» با «علی رضوانی» یکی از بازجوخبرنگاران صدا و سیما بود. روحالله زم در مقابل سوال این خبرنگار که اعتراضات دیماه ۱۳۹۶ را اغتشاش خواند، گفت «شما میگویید اغتشاش، اما ما به آن اعتراض میگوییم.»
پس از آن نیز اعترافاتی از زم پخش شد که بعدها خانواده او افشا کردند به او گفته شده این اعترافات برای پخش شدن نیست و ماموران آن را تنها برای خود ضبط میکنند.
دو تابعیتیها
یکی از برنامههای روتین درباره شهروندان خارجی یا دوتابعیتی بازداشت شده در ایران پخش اعترافات اجباری آنان است که آخرین مورد آن پخش اعترافات «سسیل کولر»، عضو فدراسیون آموزش و فرهنگ سندیکای نیروی کار فرانسه، و همسرش «ژاک پری» بود.
«نازنین زاغری» و «سعید ملکپور» نیز از جمله شهروندان دوتابعیتی بودند که اعترافات اجباری آنان پخش شد.
اعترافات اجباری رقصنده های اینستاگرامی
دامنه اعترافات اجباری در سال های اخیر از موضوعات سیاسی به موضوعات اجتماعی نیز تسری یافته و در سال ۹۷ اعترافات اجباری «مائده هژبری» در قالب مستندی به نام «بیراهه» از صدا و سیمای جمهوری اسلامی واکنش گستردهای را به دنبال داشت.
«مائده هژبری»، نوجوان متولد سال ۱۳۸۰، که ویدیوهای رقصیدن خود را در صفحه اینستاگرام خود منتشر میکرد و بالغ بر ۶۰۰ هزار دنبالکننده داشت، از سوی پلیس فتای جمهوری اسلامی بازداشت شد.
ثبت نظر