«شکوه و زیبایی ایستادگی»، عبارتی است که «منیره برادران»، فعال حقوق بشر در توصیف تصاویری میگوید که آسیبدیدگان چشمی در جنبش «زن، زندگی، آزادی» از خود منتشر کردند؛ تصاویری که اگر از سوی خود آنها منتشر نمیشدند، شاید وسعت جنایت جمهوری اسلامی لابهلای سیل خبرهایی که هر لحظه مخاطب را بمباران میکنند، گم میشدند. چشمها و جانهای از دست رفته اما هرگز به حاشیه نمیروند که خود اصلیترین متن این روایت هستند.«ایرانوایر» در گفتوگو با کارشناسان و تحلیلگران سعی دارد ابعاد ناگفته شلیک هدفمند سرکوبگران به چشمهای معترضان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ را بررسی کند.
این گزارش به تحلیل منیره برادران میپردازد که او نیز مثل بسیاری دیگر، در ابتدا باور نمیکرد جمهوری اسلامی به شکل سیستماتیک، معترضان را کور کرده باشد. اما شجاعت راویان آسیب دیده حقیقت، پرده از جنایتی هولناک برداشت.
****
منیره برادران، فعال حقوق بشر که در آلمان زندگی میکند، در ماههای اخیر با تعدادی از آسیبدیدگان چشمی که در این کشور اقامت بشردوستانه گرفتهاند، برخورد داشته است. برخورد مستقیم و بیواسطه با آسیبدیدگان و شاهد رنج آنها بودن، توانست این فعال حقوق بشر را به حقیقت شلیک هدفمند به چشمهای معترضان نزدیکتر کند. رنج و مقاومت، ملغمهای بود که به چشمهای این فعال حقوق بشر در مواجهه با آسیبدیدگان چشمی آمد. آنها حالا در جغرافیایی امن، به مبارزه خود ادامه میدهند.
کور کردن به مثابه اعدام عضوی از بدن
منیره برادران سالها است که در زمینه دادخواهی و مبارزه با شکنجه و اعدام فعالیتهای گستردهای داشته است. او معتقد است گرفتن عضو، مصداق شکنجه است و کور کردن چشمها، اعدام عضوی از بدن.
او با این توضیح، اقدام جمهوری اسلامی برای کور کردن معترضان را جنایت میداند: «در تعاریف بینالمللی، از جمله مواردی که در اساسنامه کنوانسیون رم درباره جنایت علیه بشریت آمده است، قطع عضو بدن نوعی شکنجه محسوب میشود. درست است که در مقوله گرفتن کل حیات فرد نیست اما بخشی از حیات آن انسان است. بنابراین این اتفاق در مبحث هم شکنجه و هم جنایت میگنجد.»
او در همین راستا حتی به بحث قصاص در اسلام هم اشاره میکند و میگوید: «قصدم مقایسه نیست که خود قصاص هم جنایت بزرگی است اما میخواهم بگویم حتی پس ذهن افراد همین حکومت هم که به قصاص اعتقاد دارند، ناقصسازی، جرم محسوب میشود. جرم بزرگی است و کاملا قابل پیگیری اما مهم است که هدفمند و سیستماتیک بودن آن ثابت شود.»
برادران درباره اثبات سیستماتیک بودن این اقدام به نامه پزشکان و گستردگی این اتفاق اشاره میکند: «من به یاد دارم که تعدادی از پزشکان در تایید شمار آسیبدیدگان چشمی در اعتراضات نامه نوشتند. شهادت خود این افراد موضوع مهم دیگری است که میتواند سیستماتیک بودن آن را اثبات کند؛ شهادتی که هر یک از آنها باعث احساس غرور مبارزان هستند و نشانه زیبایی ایستادگی. همینطور ممکن است تعدادی از نیروهای سرکوب به این موضوع اعتراف کنند. علاوه بر این وقتی این اتفاق در دورهای مشخص در شهرهای مختلف اتفاق افتاده، بیان کننده این است که این اقدام قابل پیگیری است.»
در آبان سال ۱۴۰۱، یعنی تنها دو ماه پس از شروع اعتراضات سراسری، جمعی از پزشکان در نامههای سرگشاده که در رسانههای بینالمللی هم منتشر شدند، نسبت به شلیک سرکوبگران با هدف چشمهای معترضان هشدار داده بودند. طبق این نامهها، تنها در سه بیمارستان تهران، دستکم ۵۰۰ نفر از ناحیه چشم آسیب دیده بودند. همان زمان، پزشکان در کردستان هم نامهای منتشر کردند که تعداد آسیبدیدگان چشمی را تنها در کردستان دستکم ۸۰ نفر برآورد کرده بودند.
اما تحقیقات «ایرانوایر» نشان میدهند که بسیاری از آسیبدیدگان، خصوصا در دیگر شهرهای ایران، در این آمار نیستند.
میخواستند چشمها در میان اخبار گم شوند
حتی همان زمان که نامههای پزشکان هم منتشر شدند، شاید بسیاری باور نمیکردند که جمهوری اسلامی معترضان را کور کرده است و به این کور کردن سیستماتیک ادامه میدهد. بحبوحه اعتراضات بود و جوانان معترض روزانه به قتل میرسیدند. در همان زمان معترضان به زندان افتاده بودند و سرکوب در ابعاد وسیعی ادامه داشت.
منیره برادران توضیح میدهد: «پاییز و زمستان سال گذشته ما با کوهی از اخبار مواجه بودیم؛ شور و حال مبارزه در اشکال مختلف، برداشتن روسریها و آتشزدن آنها، دستگیری هزاران نفر، قتلهای حکومتی، شلیک و کشتن مردم و مراسمی که برای آنها برگزار میشدند. ما همه این اخبار را با هم دریافت میکردیم و نمیتوانستیم به طور مشخص هر یک از آنها را لمس و هر کدام را به طور جداگانه حلاجی کنیم.»
اما حالا یک سال از آن روزها میگذرد: «الان که فاصله گرفتهایم و زمان کافی داریم که شهادتها را ببینیم، میتوانیم برای هر کدام از آنها جایگاه ویژهای در نظر بگیریم؛ به ویژه که خود آنها [آسیبدیدگان] هم به خوبی برای رساندن صدایشان فعالیت کردهاند. گرفتن عکس دستهجمعی با هم و انتشار آن یکی از فعالیتهای تاثیرگذار بود.»

پاسخ آسیبدیدگان چشمی به پیام روشن حکومت
منیره برادران در اقدام جمهوری اسلامی برای هدف قرار دادن چشمهای معترضان یک پیام روشن میبیند: «میخواهیم نبینی!»
او که چشمها را سمبل و واقعیتی به نام «دیدن» در ادبیات و هنر میداند، معتقد است: «وقتی حکومت چشم یک فرد را میگیرد، فقط بینایی آن فرد را نگرفته است، چون چشمهای او به نوعی بینایی ما هم به حساب میآیند.»
این سکه اما روی دیگری هم دارد که برادران آن را اینطور وصف میکند: «در مقابل اما ما شاهد شجاعت مثال زدنی این آسیبدیدگان هستیم که اگر جرات به خرج نمیدادند و این اتفاقات را روایت نمیکردند، ما متوجه نمیشدیم. همان سال گذشته، جوان ۲۰ سالهای به نام حصین عابدینی پستی در صفحه اجتماعی خود منتشر کرد که تاثیر زیادی بر من داشت. او در کنار عکس خود نوشته بود این چشم نابینا، حقیقت تاریک این جهان را خواهد دید. این جوان با پستی که منتشر کرد، باعث شد حقیقت تاریک نظام پوسیده جمهوری اسلامی را ببینیم.»
برادران با اشاره به اهمیت روایتگری آسیبدیدگان تاکید میکند: «این جوانها نشان دادند که برای دیدن حقیقت، فقط به چشم نیاز نیست، بدون چشم هم میشود باز دید.»

اگرچه کور کردن سیستماتیک معترضان توسط جمهوری اسلامی اهداف مشخصی داشت. همانطور که منیره برادران یادآور میشود، هدف «مجازات» و «ایجاد رعب در جامعه» بوده است: «هر عضوی از بدن، کارکردی دارد. برای کسی که چشمش را از دست داده است، همیشه این موضوع به عنوان یک درد باقی میماند و تاثیر هولناکی میگذارد. ضمن این که این موضوع جنبه ارعاب و مجازات دارد؛ به ویژه که میبینیم اغلب این افراد از مبارزان و معترضان فعال بودهاند و گرفتن چشم آنها در واقع با هدف گرفتن شور و انرژی مبارزه انجام شده است. این آسیب هم خود این فرد را از مبارزه بازمیدارد و هم باعث میشود که دیگران با دیدن او دچار ترس شوند.»
اما در مقابل اهدافی که جمهوری اسلامی در سر داشت، مقاومت آسیبدیدگان چشمی از نظر این فعال حقوق بشر باعث شد تا جمهوری اسلامی در این اهداف نیز با شکست مواجه شود: «یکی دیگر از این آسیبدیدگان چشمی نوشته بود من پشیمان نیستم از این که در اعتراضات شرکت کردم. بنابراین ارعابی که این رژیم تبهکار میخواست به واسطه کور کردن جوانها ایجاد کند، اثری نداشت. فضای ارعاب شکسته شد و این پیام به حکومت رسید که گرفتن چشمها نه تنها پیروزی نیست که شکستی مفتضحانه است.»
کور کردن معترضان باید به ادبیات و هنر راه پیدا کند
همانطور که منیره برادران یادآور میشود، در مقابل روایتگری آسیبدیدگان چشمی، دستگاه پروپاگاندای جمهوری اسلامی نیز بیکار ننشست. در کنار تهدیدهای مداوم و بازداشتها، احکام حبس و تعیین وثیقههای سنگین برای آسیبدیدگان، رسانههای جمهوری اسلامی شروع به «دروغگو» خواندن معترضان کردند.
در یکی از اقدامهای گسترده آنها، شهرداری تهران با نصب بنر در سطح شهر، شلیک هدفمند و سیستماتیک به چشمهای معترضان را دروغ خواند که البته این اقدام هم با کمپینی از سوی آسیبدیدگان مواجه شد.
منیره برادران توضیح میدهد: «جمهوری اسلامی حتی انکار یک جنایت را هم در اوج رذالت و وقاحت انجام میدهد و سعی دارد با شیوه انکارش هم به نوعی دیگر معترضان را مورد شکنجه قرار دهد. در واقع وقتی حکومت انکار را در این ابعاد میبرد، به شعور مخاطبش هم توهین میکند.»
به باور این فعال حقوق بشر در کنار مقابله با دستگاه پروپاگاندا، کور کردن سیستماتیک معترضان در ایران بایستی به هنر و ادبیات جهان راه پیدا کند: «وقتی آن جوان ۲۰ ساله مینویسد که این چشم نابینا حقیقت تاریک این جهان را خواهد دید یا وقتی آن دختر ورزشکار میگوید به رغم از دست دادن چشمش اما از مبارزه پشیمان نیست و احساس غرور میکند، در درجه اول اینها پروپاگاندا را خلع سلاح و بیاعتبار میکنند. اما در کنار همه این فعالیتهایی که انجام میشوند، ورود این بحث به هنر و ادبیات بسیار مهم است. در تظاهراتهایی که خارج از کشور داشتیم، گروه بزرگی از حاضران در حالی که به طور سمبلیک یک چشم خود را بسته بودند، اعتراض خود را بیان کردند. این موضوع باعث میشد که رهگذران هم این را ببینند و نسبت به این جنایت آگاه شوند و صدای این معترضان به مردم بیشتری برسد. همه اینها اشکالی هستند از بیاعتبار کردن پروپاگاندای جمهوری اسلامی که در نوع خود اهمیت بالایی دارند.»

از سوی دیگر، از نظر این فعال حقوق بشر، راه پیدا کردن روایتهای آسیبدیدگان چشمی به هنر و ادبیات میتواند با ایجاد روحیه مقاومت و سلحشوری، فضای ارعاب ایجاده شده از سوی پروپاگاندای جمهوری اسلامی را نیز شکست دهد.
ثبت نظر