«وکلیش درست گفته بود٬ سعید خادمی ترسیده بود٬ از چند روز قبل استرس داشت و در جلسه دادگاه٬ زمانی که چشمش به جلدهای قطور پرونده افتاد، استرسش بیشتر شده و در نهایت سکته کرد٬ اما تا امروز کسی در رابطه چرایی ترسیدن او حرفی نزده است».
خانواده٬ دوستان و نزدیکان «سعید خادمی»، توسط نهادهای امنیتی تهدید شدهاند تا در رابطه با او اطلاعرسانی نکنند؛ بااینحال یکی از نزدیکان او در گفتوگو با «ایرانوایر»، دلیل «ترس در حد مرگ» مردی را افشا کرد که در شصت و یک سالگی٬ روز شنبه ۱۳آبان۱۴۰۲، در جریان برگزاری جلسه دادگاهش سکته کرد و جان باخت.
***
شکنجه٬ تهدید٬ توهین در طی دوران بازداشت
سعید خادم٬ یوگا کار میکرد، نوعی از یوگا که با عنوان «ساهاجا یوگا» مشهور است. ساهاجا شاخهای از یوگا است که بنابر خبر منتشر شده در خبرگزاری «فارس»، از سال ۱۳۹۱ در ایران با این ادعا که بنیانگذار آن «خود را خدای بزرگ و مادر همه انبیا» میداند٬ «فرقهای انحرافی» اعلام شد و علاقمندان به آن، بازداشت شدند. اتهام این دستگیرشدگان اما برخلاف آقای خادمی، «تبلیغ علیه اسلام» نبود.
از بهمن۱۳۹۹ اما عنوان «فعالیت تبلیغی علیه اسلام» به قانون مجازات اسلامی اضافه شد. براساس ماده ۵۰۰ قانون مجازات اسلامی، «هرکس در قالب فرقه، گروه، جمعیت یا مانند آن و استفاده از شیوههای کنترل ذهن و القائات روانی در فضای واقعی یا مجازی مرتکب فعالیت آموزشی و یا تبلیغی انحرافی مغایر و یا مخل به شرع مقدس اسلام از طرقی مانند طرح ادعاهای واهی و کذب در حوزههای دینی و مذهبی از قبیل ادعای الوهیت، نبوت یا امامت و یا ارتباط با پیامبران یا ائمه اطهار» شود، مجرم محسوب شده و به حبس از دو تا پنج سال،، یا جزای نقدی درجه ۵ محکوم خواهد شد.
یکی از نزدیکان آقای خادمی در گفتوگو با ایرانوایر ضمن تاکید براینکه «سعید کسی نبود از ترس پنج سال حبس در دادگاه سکته کند٬ توضیح داد: «سعید هم معترض بود٬ معترض به خیلی از نواقص و ناکارآمدیها. او در جریان بازداشت یک ماههاش در سال ۱۴۰۱ اما چنان مورد شکنجه روحی و آزار کلامی قرار گفته بود که پس از آزادی، دیگر آن فرد سابق نشد. همچنین در جریان بازداشت شاهد شکنجههای شدید جسمی دیگر بازداشتیها نیز بود و همین باعث ترس و وحشت بیشتر او شده بود».
این فرد مطلع ادامه داد: «ما هرگز نفهمیدیم سعید چرا بازداشت شد٬ تنها میدانیم که بازداشت او ارتباطی با یوگا نداشت؛ درجریان بازجوییها و تفتیش از خانهاش اما بازجوها متوجه شده بودند که او یوگا میکند و پس از آن بود که او تحت فشارهای مضاعفی قرار گرفت».
او به این سوال ایرانوایر که آیا بازداشت یک ماهه سعید خادمی در سال ۱۴۰۱ مربوط به اعتراضات «زن٬ زندگی ٬آزادی» بوده است یا خیر؛ پاسخ داد: «همانطور که گفتم سعید همچون هر شهروند دغدغهمند دیگری از اتفاقات سال گذشته خشمگینبود، اما علت بازداشت او همچنان برای ما مشخص نیست. ممکن است مربوط به کارش باشد».
به گفته این فرد مطلع، آقای خادمی در طول بازجویی بارها به مرگ تهدید شده بود و حتی بازجویان به او گفته بودند که او را دوبار اعدام خواهند کرد؛ یک اعدام برای خودش و یک اعدام بهجای «محمدعلی طاهری»، بنیانگذار عرفان حلقه.
سعید خادمی همچنین در دوران بازجویی، با جان اعضای خانوادهاش نیز تهدید شده بود تا بپذیرد ارتباط تشکیلاتی با «ساهاجا یوگا» در هند دارد. آقای خادمی مجبور به تحمل ساعتهای طولانی بازجویی بهصورت ایستاده٬ محرومیت از حق هواخوری و تماس با خانواده و عدم دسترسی به وکیل نیز شده بود. در نتیجه این بازجویهای غیر قانونی، او پس از آزادی موقت٬ دچار بیخوابی٬ استرس و اضطراب شده بود، اما به تایید وکیل و نزدیکانش، هیچ مشکل جسمی که بتواند منجر به سکته قلبی او در طی جلسه دادگاه بشود٬ نداشت.
این فرد مطلع در طی این گفتوگو، از بردن نام محل کار سابق آقای خادمی خودداری کرد٬ اما نام «سعید خادمی» تا صبح روز ۱۵آبان۱۴۰۲، در لیست «پژوهشکده علوم کامپیوتر» پژوهشگاه دانشهای بنیادی دیده میشد. اگرچه ممکن است این موضوع تنها یک «مشابهت اسمی» ساده باشد، اما از روز ۱۶آبان۱۴۰۲، نام سعید خادمی از این لیست حذف شد.
از سوی دیگر، ایرانوایر مطلع شده است که آقای خادمی ازجمله افرادی بوده که از ابتدای دهه هفتاد، مقدمات متصل شدن ایران به شبکه جهانی اینترنت را فراهم کرده است.
انتساب یک اتهام غیر قانونی
درحالی سعید خادمی متهم به «فعالیت تبلیغی علیه اسلام» شده است، که به شهادت وکیل سعید خادمی، فعالیت او در زمینه یوگا مربوط به سالهای پیش از ۱۴۰۰ بوده است.
اجرای ماده ۵۰۰ قانون مجازات اسلامی فعلی٬ ناظر به این عنوان اتهامی٬ اما از سال ۱۴۰۰ به بعد اجرایی شده است. یعنی انتساب این عنوان مجرمانه به سعید خادمی، مصداق «عطف به ماسبق» شدن قانون است و علاوهبر آنکه بهشدت با اصول حقوقی در تضاد است، با قوانین داخلی موضوعه نیز تعارض دارد.
از سوی دیگر، حساب کاربری «دادبان» که مرکز حقوق مشاوره حقوق ویژه کنشگران است٬ در این رابطه نوشته: «احقاق جرم موضوع ماده ۵۰۰ مکرر، نیازمند اقدام عملی مشخص علیه مبانی دین اسلام یا اصول شرعی است و اساسا انجام حرکات ورزشی یوگا و حتی آموزش آنها، مصداقی از تبلیغ علیه اسلام محسوب نمیشود.»
«حسین عسکریراد»، وکیل سعید خادمی٬ در رابطه با انتساب اتهام «فعالیت تبلیغی علیه اسلام» به موکلش، به روزنامه شرق گفته است: «سعید خادمی یوگا کار میکرد، نوعی از یوگا که با عنوان "ساهاجا یوگا" مشهور است. ضابط، اقدامات آنان را علیه تبلیغ علیه اسلام شناسایی کرده، درحالی که کتابی تحت این عنوان در ایران منتشر شده و از قرار معلوم به چاپ سوم رسیده است. بااینحال، این نهاد، اقدامات آنان را تبلیغ علیه اسلام در نظر گرفته بود و به همین واسطه هم مرحوم تحت فشار و استرس روانی بسیار زیادی قرار داشت».
این یک روند است
قضات دادگاههای انقلاب عموما در جریان برگزاری جلسه داده دادگاه٬ از توهین به متهم و تهدید او کوتاهی نمیکنند.
قاضی «محمد مقیسه» ازجمله قضاتی بود که تا پیش از ارتقا شغلی و رفتن به دادگاه عالی، شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب را اداره میکرد.
کنشگرانی که توسط او محاکمه شدند، شهادت دادند که توسط او و حتی در حضور نماینده دادستان و وکیل تهدید شدهاند.
مقیسه در جریان محاکمه یکی از روزنامهنگاران زن، به او توهینهای جنسی کرده و او را «بدکاره» خوانده بود. این روزنامهنگار به ایرانوایر گفت: «درحالی که پدر٬ مادر و نامزدم پشت در دادگاه بودند٬ به علت همپرونده بودن با یکی از همکاران مردم٬ "بدکاره" خطاب شدم». این روزنامه نگار اضافه کرد: «مقیسه تهدیدم کرد که با اتهام زنا نیز باید محاکمه شوم و خودش من را شلاق خواهد زد».
«قاضی عموزاد»، جانشین مقیسه نیز شاگرد خلف اوست. او پرونده روزنامهنگاری که هیچ سابقه بازداشتی نداشت را، در جلسه دادگاه با پرونده روحالله زم مقایسه کرده او را تهدید به اعدام کرده بود.
محمدرضا عموزاده در جلسه محاکمه یک فعال سیاسی زن٬ حتی به همسر او نیز توهین کرده و او را «بیغیرت و دیوث» خوانده بود و گفته بود که باید همسرش را طلاق بدهد.
«ابوالقاسم صلواتی»٬ رییس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب نیز، مشهور است که عموما در ابتدای جلسات دادگاه٬ بدون توجه به اتهامهای وارد شده به متهم٬ عنوان میکند که حکم او اعدام است.
یکی از افرادی که توسط صلواتی محاکمه شده است٬ به ایرانوایر گفت: «اتهامهای من تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت کشور بود. جمع محکومیت این دو اتهام در نهایت دوازده سال حبس دارد٬ صلواتی اما در جلسه دادگاه مدعی شد که اتهامهای صادره اهمیتی ندارد و از نظر او، من باید اعدام شوم».
او ادامه داد: «صلواتی که اجازه ورود وکیلم به دادگاه را هم نداده بود٬ تهدید میکرد که دستور میدهد تا پیش از سپیده صبح فردا حکم اعدام را اجرا کنند».
این فرد که پیشاز آن هم سابقه بارها بازداشت و محاکمه در دادگاههای انقلاب را داشت٬ اضافه کرد: «صلواتی را میشناختم. میدانستم که آنچه که میگوید نشدنی است، غیر قانونی است، اما اینجا ایران است. اگر واقعا اعدامم میکرد چه؟ مگر پیشتر چنین حکمهای صادر و اجرا نشده بودند؟ هنوز هم رد عرق سرد را بر پیشانیام در آن جلسه دادگاه احساس میکنم. فضای دادگاه به شکلی بود که وقتی حکم هفت سال زندان برایم آمد، از خوشحالی حاضر به درخواست تجدید نظر نبودم».
فشارهای دوران بازجویی٬ توهین و تهدیدهای قضات دادگاه انقلاب و انتشار روزانه اخبار زندانیانی که بر اثر اهمال٬ بدرفتاری و …، در دوران حبس جان خود را از دست میدهند، کافی است تا هر روان سالمی از هم بپاشد و هر قلبی از ضربان باز بماند. در کنار همه اینها، نهادهای امنیتی و قضایی، متهمان را با معیشتشان نیز تهدید میکنند؛ اخراج از محل کار٬ حذف سوابق بیمه و …، همهوهمه تنها گوشهای از ناملایماتیاست که بهرغم تصریح اصل ۳۸ قانونی اساسی مبنیبر ممنوعیت «هرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار یا کسب اطلاع»، بر سر متهمانی میآید که «ضابطان» قضایی قصد «اعتراف» گرفتن از آنها، یا تنبیه آنان را دارند.
ثبت نظر