سطح دستورات رییسجمهور در ایران به تعیین محل جدید برای دفن زباله رسیده، اما آن هم بهدلیل انباشت مسائل و بحرانهای حل نشده در ایران، بیفایده است. در فهرست طولانی مسائل حل نشده و بحرانهای جمهوری اسلامی ایران خصوصا در زمینه محیطزیست، موضوع دفن زباله را باید جدی گرفت. این گزارش، به این بحران میپردازد.
***
یک مهلت دیگر از سوی «ابراهیم رئیسی»، رییسجمهور ایران، توجه رسانهها و فعالان محیطزیست را به بحران دفن زباله در دو استان مازندران و گیلان جلب کرده است.
رییسجمهوری ایران وقتی متوجه شد که پروژه ساخت سد «هراز» در استان مازندران متوقف مانده و دلیل آن وجود مرکز بزرگ دپو زباله «عمارت» در نزدیکی آن است، دستور داد تا پایان یک ضربالاجل ۱۵ روزه، یک محل تازه برای دپو زباله آمل و چند شهر دیگر مازندران جانمایی شود، وزارت نیرو محل دفع فعلی زباله را پاکسازی و ایزوله کند و عملیات اجرایی سد هراز را آغاز کند.
همه این اقدامات باید طی این چند هفته تصمیمگیری، و اجرای آن خیلی سریع آغاز شود، چراکه پای ساخت یک سد در میان است. پای پروژههایی در میان است که مسوولان جمهوری اسلامی علاقه زیادی به اجرا و بریدن روبان افتتاح آنها را دارند، وگرنه زبالههای مازندران و گیلان دهههاست در جنگلهای زیبای این مناطق روی هم دپو میشوند و آسیب زیستمحیطی و بهداشتی این وضعیت به منطقه و مردمانش وارد میشود، بدون اینکه دولت و مسوولان حکومتی، صدای زنگ خطر آن را شنیده باشند.
چشمههای زلال به شیرابههای مرگبار آلوده میشوند
روایت دفن و دپو غیراصولی و غیربهداشتی زباله در مناطق مختلف ایران طی دهههای گذشته مشابه هم بودهاند، اما آنچه که گیلان و مازندران را از دیگر نقاط ایران متفاوت میکند، آسیب شدیدتر این نوع دفن زباله به سلامت مردم و محیطزیست منحصربهفرد این دو استان است.
گزارشهای رسانهای و پیامهای طرفداران محیطزیست در شبکههای اجتماعی، حاکی از آن است که دفع غیربهداشتی زباله طی چند دهه، موجب ورود شیرابههای زباله به آبهای زیرزمینی و سطحی این استانها است.
از رودخانه ماشالک در بابلسر گرفته تا منابع آب پاییندست سراوان گیلان، همگی به با ورود شیرابههای ناشی از کوه زباله و شیرابههای صنعتی آلوده شده و در نهایت، سلامت ساکنان این مناطق را با خطر مواجه میکنند.
گزارشهای فعالان محیطزیست حاکی است که این آلودگی در نهایت از طریق ورود به آب شرب مناطق مختلف و آب و خاک کشاورزی، به سفره مردم وارد میشود. یکی دیگر از آسیبهای شیرابهها، ورود آنها به آب رودخانهها و در نهایت دریای خزر است که موجب آلودگی ماهیان شده و از این طریق، آسیب بهداشتی دیگری به کسانی که از این ماهیان تغذیه میکنند وارد میشود.
کارشناسان و فعالان محیطزیست در گزارشی که یک سال و نیم پیش روزنامه همشهری تهیه کرد، اعلام کردند که این شیرابهها با ورود به خاک و آب، موجب افزایش بیماریهای گوارشی در میان ساکنان گیلان و مازندران شده و میزان ابتلا به سرطان دستگاه گوارشی را در میان آنها افزایش داده است.
«نیک آهنگ کوثر»، روزنامهنگار و تحلیلگر حوزه آب و محیطزیست درباره آسیب بهداشتی این نوع دفع زباله به «ایرانوایر» گفت که نشریه «نیچر»، پیشتر در گزارشی نوشته بود بخشی از آبهای زیرزمینی دنیا با شیرابههای مکانهای دفن زباله آلوده میشوند. به گفته او، تاثیر این آلودگیهای شیمیایی و میکروبی روی انسانها و محیطزیست گاه چنان زیاد است که امکان جبران خسارت بسیار دشوار میشود.
این کارشناس حوزه آب و محیطزیست توضیح داد که در برخی از مناطق ایران دیده شده که در مسیل یا در کنار رودخانه محل دفن زباله درست کردهاند، یعنی جایی که محل جابهجایی ثقلی آب هم هست.
او اما به نکته دیگری هم اشاره کرد و گفت: «نکتهای که باید بیشتر به آن پرداخت، مساله بیعدالتی محیطزیستی است که بسیاری از مردم روستایی این مناطق یا حاشیهنشینان قربانی آن شدهاند. در واقع زیان کارخانهها و صنایع تولید کننده مواد شیمیایی متوجه این گروه است، اما سود آن متوجه گروه محدودی در نقاط دیگری میشود.»
ناتوانی در ساماندهی دفع زباله و هشدارهایی که شنیده نشد
گزارشهایی که درباره وضعیت وخیم دفن زباله در استانهای شمالی کشور منتشر شده است، نشان میدهد که کارشناسان و برخی مسوولان محلی، از حدود ۲۰ سال پیش در مورد آلودگیهای خطرناک این نوع دفع زباله هشدار داده بودند.
مسوولان محلی در بخش خرمآباد تنکابن هم ۷ سال پیش از آسیب جدی شیرابههای دپو زباله در «پردسر» به سلامت مردم گفته بودند و هشدار داده بودند که آبهای سطحی و زیرزمینی این منطقه، بهشدت آلوده شده است.
اما نه آن چند دهه و نه امروز، راهکارهای علمی به سرانجام نرسیده است. خبر نگرانکنندهتر اینکه زبالههای بیمارستانی که اصولا باید بهشکل جداگانه و با روش کاملا بهداشتی دفع شود نیز، در همین محلهای دپو زباله بههمراه زبالههای خانگی روی هم انباشته میشود و آلودگی شدیدتری را وارد آب و خاک میکند.
همه اینها درحالی اتفاق میافتد که تجربههای جهانی ساماندهی و دفع اصولی و بهداشتی زباله میتوانست این مشکلی که به نوشته خبرگزاری رسمی دولت به «اَبَرتهدید» تبدیل شده است را، در همان دو دهه گذشته رفع کند؛ تجربههایی که تفکیک زبالههای تر و خشک از مبدا، بازیافت، استفاده از زبالهسوز و تولید کمپوست را توصیه میکند تا دفن و دپو زباله، به حداقل برسد.
نیک آهنگ کوثر دراینباره گفت که در صورت وجود طرحی جامع برای مدیریت منابع و پساب و زباله متناسب با شرایط زیستمحیطی اجتماعی و اقتصادی هر منطقه، میتوان تلاش کرد که میزان آلودگی به حداقل برسد، اما نبود مقررات سخت گیرانه و نبود ضمانت اجرایی و همچنین تزیینی قلمداد شدن محیطزیست از سوی بسیاری از مسوولان و حتی بخشی از مردم، امکان پاسخگو کردن آلودهسازان را به حداقل میرساند.
این تحلیلگر حوزه آب و محیطزیست اضافه کرد: «نهادهای حکومتی با دور زدن قانون و نادیده گرفتن اصل ۵۰ قانون اساسی، خود نقشی بزرگ در نابودی محیطزیست ایران و گسترش آلودگیها داشتهاند و اگر سازوکاری برای محاسبه نقش این نهادها در بیمار کردن مردم ایجاد میشد، میتوانستیم به درک بهتری از عملکرد قاتلان سلامتی برسیم.»
در واقع مسوولان جمهوری اسلامی حتی علیرغم آگاهی به راهکارهای اصولی و برداشتن گامهای اولیه، عزم کافی برای حل معضل زباله در مناطق مختلف ایران، بهویژه استانهای گیلان و مازندران را از خود نشان ندادند و در نتیجه، تهدیدهای بهداشتی همچنان باقی مانده است.
اجرای پروژه زبالهسوز رشت از ۱۰ سال پیش تنها ۱۵ درصد پیشرفت داشته و ساماندهی مرکز دفع زباله سراوان هنوز به نتیجه نرسیده است و حتی اگر ضربالاجل ابراهیم رئیسی برای تغییر وضعیت محل دپو زباله در «عمارت» آمل از سوی مسوولان جدی گرفته شود، جابهجایی زباله از آن منطقه، ۱۱ سال طول میکشد.
از همین روست که کاربران شبکههای اجتماعی با انتشار تصاویر زبالههای بیمارستانی در مراکز دپو زباله، ضربالاجلهای تعیین شده را به شوخی گرفته مینویسند «معلوم نیست چرا زبالهها به این دستورات گوش نمیدهند.»
ثبت نظر