شورای نگهبان که با تغییرات قانونی با شروع رهبری «علی خامنهای» داوطلبان نامزدی در انتخابات مجلس شورای اسلامی را غربال و افرادی را که بخواهد اجازه نامزدی میدهد، نامزدهای انتخابات مجلس دوازدهم را اعلام کرده است. این نوشتار به موضوع تاریخیترین رد صلاحیت در انتخابات پارلمانی ایران یعنی مجلس هفتم و نقش خامنهای در آن میپردازد.
***
رد صلاحیت تعداد وسیعی از نمایندگان مجلس ششم که آن زمان از طرفداران «محمد خاتمی»، رییس جمهور وقت و اصطلاحا اصلاحطلب خوانده میشدند، منجر به تحصن تاریخی نمایندگان در مجلس و سپس کنارهگیری دسته جمعی آنها از نمایندگی شد.
در دوره تحصن شماری از سیاستمداران همسو با آنها هم از نمایندگان متحصن با حضور در مجلس، حمایت میکردند. دولت خاتمی تهدید کرد که با این رد صلاحیتها، انتخابات را برگزار نمیکند و برخی از فرمانداران و استانداران هم در اعتراض به رد صلاحیتها، از سمت خود اعلام کنارهگیری کردند.
کشور در زمستان ۱۳۸۲ در التهابی کمسابقه فرو رفته بود. دلیل رد صلاحیتها روشن بود. خامنهای از نمایندگان مجلس ششم رضایت نداشت و از اولین روزهای تشکیل آن، مدام به اقدامات آنها اعتراض میکرد. در روزهای اول، مجلس در حرکتی تاریخی، جلوی اصلاح قانون مطبوعات را گرفت. این قانون، بر خلاف قبل، دیگر مدیران نشریات را مسوول نوشتههای روزنامهنگاران نمیدانست و خود روزنامهنگاران را تحت تعقیب قرار میداد.
روایت «مهدی کروبی» در کتاب نامهها، از روزهای سرنوشتساز مجلس ششم و رد صلاحیت نمایندگان آن، بخش مهمی از تاریخ رهبری علی خامنهای و شیوه حکمرانی او را نشان میدهد. دومین رهبر جمهوری اسلامی که در ردیف معدود قدرتمندان ۱۰۰ سال اخیر است که طولانیترین دورههای حکومت را بر ایران داشته است. «اکبر هاشمی رفسنجانی» هم در خاطرات روزانه سال ۱۳۷۹ خود روایت مهمی از پشت پرده اقدامات خامنهای علیه مجلس ششم دارد.
نوشتههای کروبی و هاشمی رفسنجانی از حوادث اولین روزهای تشکیل مجلس ششم نشان میدهد ریشههای تشدید بیاعتمادی خامنهای به نمایندگان و رد صلاحیت آنها برای انتخابات مجلس هفتم در کجا است.
تنش بین نمایندگان مجلس ششم و خامنهای از همان روزهای اول شروع شده بود. اکبر هاشمی رفسنجانی در کتاب یادداشتهای روزانه خود در روز ۲۴ خرداد ۱۳۷۹ نوشته است که اعضای هیات موتلفه اسلامی (بعدا حزب شد) با خامنهای دیدار داشتند و رهبر به آنها گفته که با دیدن هیات رییسه «به مجلس بدبین شده» است. هنوز یک ماه از افتتاح دوره ششم نگذشته بود.
در حالی که به تعبیر کروبی هنوز کمیسیونی در روزهای آغاز مجلس ششم شکل نگرفته بود که بتواند طرحهای دوفوریتی را بررسی و آماده ارایه در صحن علنی کند، نمایندگان در پی اصلاح قانون مطبوعات برآمدند که چند هفته پیش از آن، مجلس محافظهکار پنجم آن را با هدف محدود کردن فعالیت رسانهها، تصویب کرده بود.
کروبی روایت میکند «در چنین شرایطی، آقای خامنهای پیام دادند و گفتند که با اصلاح قانون مطبوعات مخالف نیستند، اما باز زمان طرح آن در بدو شروع به کار مجلس مخالفند. حرفشان این بود که این قانون دو ماه قبل اصلاح شده بود، میگفتند وقتی مجلس شکل گرفت و قانون فعلی هم مدتی اجرا شد و در عمل عیوب آن را پیدا کردید، آنگاه به اصلاح آن اقدام کنید.»
به نقل از خبری که «علی لاریجانی»، رییس وقت صداوسیما بهطور خصوصی در سفر شمال داده بود، هاشمی رفسنجانی در خاطرات سال ۱۳۷۹ نوشته که خامنهای توسط «علیاصغر حجازی» به مهدی کروبی و «بهزاد نبوی» پیام داده بود که مجلس «نباید اصلاحیه قانون مطبوعات را مطرح کند چون بازی سیاسی است نه اصلاح قانون. آنها هم به ناچار متوقف کردند و نخواستهاند بگویند که رهبری جلوگیری کردند.»
خامنهای در هفتم تیرماه آن سال در دیدار هفتگی با هاشمی رفسنجانی درباره اصلاحیه احتمالی قانون مطبوعات به او گفته بوده «بعید است به صورت قانون دربیایید چون شورای نگهبان آن را رد می کند.» نشانهای واضح از دخالت خامنهای در امور شورای نگهبان.
فقط چند هفته پیش از این، زمانی که شورای نگهبان تصمیم به ابطال نتیجه انتخابات در تهران گرفته بود، خامنهای جلوی این کار را با نوشتن نامهای خطاب به اعضای شورا گرفته بود. اصلاحطلبان از این اقدام خرسند بودند، اما نمیدانستند رویه در حال تثبیت است که چهار سال بعد آنها را از شرکت در رقابت انتخاباتی باز میدارد.
شورای نگهبان شماری از صندوقهای تهران را بازشماری کرده و گفته بود که با آن وضع باید انتخابات در تهران باطل شود، اما خامنهای از شورای نگهبان خواسته بود نتیجه آن صندوقهای بازشماری شده هرچه هست، به عنوان نتیجه نهایی اعلام و انتخابات باطل نشود. با بازشماری آرا، هاشمی رفسنجانی از منتخب سیام تهران به رتبه بیستم رفت و «غلامعلی حدادعادل»، پدر زن «مجتبی خامنهای»، موفق به ورود به مجلس پنجم شد.
مهمترین مسوولیتی که نمایندگان مجلس ششم برای خود در مقابل رایدهندگان قائل بودند، اصلاح قانون مطبوعات بود. با وجود پیام خصوصی خامنهای به کروبی و نبوی، رییس و نایب رییس مجلس، نمایندگان مجلس ششم اما در همان زمان، اصلاح قانون مطبوعات را متوقف نکردند.
کار به حکم حکومتی خامنهای کشید و با فرمان علنی او ادامه کار از دستور کار مجلس خارج شد، اما تنشی در آغاز دوره مجلس ششم شروع شده بود که در چهار سال بعد کمابیش ادامه پیدا کرد و در روزهای آخر آن با تحصن نمایندگان و استعفای دسته جمعیشان به اوجی بیسابقه در تاریخ نظام جمهوری اسلامی رسید.
تحصن نمایندگان در اعتراض به رد صلاحیتهای گسترده داوطلبان نامزدی در انتخابات مجلس هفتم بود که در میان آنها شمار چشمگیری از نمایندگان مجلس ششم یعنی ۷۶ از آنها هم رد صلاحیت شده بودند. رقمی که تا آن زمان در جمهوری اسلامی بیسابقه بود.
«محمد خاتمی» و «مهدی کروبی»، روسای دولت و مجلس، در بیانیه مشترکی درباره رد صلاحیتها اعلام کردند که انتخابات در ۱۹۰ حوزه غیررقابتی است. تحصن نمایندگان رد صلاحیت شده و نمایندگان تایید صلاحیت شده معترض به وضعیت، در مجلس ادامه داشت و ثقل توجهات سیاسی کشور را به آنجا منتقل کرده بود.
«مصطفی تاجزاده»، معاون پیشین وزارت کشور که بر سر انتخابات مجلس ششم دادگاهی شده بود، با مشاهده تغییر نکردن شرایط در انتخابات دوره هفتم، گفته بود «یا انتخابات آزاد برگزار خواهد شد و یا اینکه مردم در انتخابات فرمایشی شرکت نمیکنند.»
«بهزاد نبوی» و «محمدرضا خاتمی»، نواب رییس مجلس هم اعلام کردند که شورای نگهبان با رد مصوبه سه فوریتی مجلس برای حل بحران رد صلاحیتها، هیچ راهحلی را برای مصالحه مجلس و نمایندگان باقی نگذاشته است.
مهدی کروبی در کتاب نامهها روایت کرده که همراه با محمد خاتمی، رییس جمهور وقت و اعضای شورای نگهبان، جلسهای با حضور خامنهای با هدف حل بحران برگزار کردند. طی آن دیدار «قرار شد با پایان تحصن نمایندگان، شورای نگهبان تجدیدنظری اساسی در رد صلاحیتهای نامزدها به عمل آورد به استثنای چند نفر که رهبری نسبت به حضور آنان در مجلس موضع صریحی داشتند، احراز صلاحیت الباقی رد شدگان اعلام شود.»
هاشمی در خاطرات سال ۱۳۷۹ نوشته که در یکی از دیدارهایش با خامنهای در اردیبهشت نکتهای میگوید که اثر آن را نزدیک به چهار سال بعد در رد صلاحیتها روشن میشود: «کسالت دارند و خستهاند. گفتند که بهزاد نبوی و محمدعلی نجفی آنجا بودند... و بد حرف زدند و ایشان هم برخورد تندی با آنها کردند و آنها جا خوردند.»
نبوی، نایب رییس مجلس ششم از کسانی بود که برای انتخابات مجلس هفتم رد صلاحیت شد و خامنهای با تایید او موافقت نکرد. خط قرمزش بود. در جریان سرکوبهای پس از انتخابات سال ۱۳۸۸، نبوی بازداشت و محاکمه و زندانی هم شد.
شرط خامنهای برای بازنگری شورای نگهبان در رد صلاحیتها، پایان تحصن بود. پس از جلسه تاریخی با خامنهای، مهدی کروبی رییس مجلس ششم، با پذیرش وعدههای رهبر، از جمع تحصنکنندگان خارج شد.
خاتمی که قبلا گفته بود حاضر به برگزاری انتخابات غیررقابتی نیست، پس از این دیدار اعلام کرد که دولت و وزارت کشور انتخابات را برگزار خواهند کرد. فرمانداران و استاندارانی که به پشتیبانی از خاتمی استعفا دادند، یکباره خود را در برابر نماینده ولیفقیه در استان و فرماندهان سپاه، یکه و تنها دیدند و چارهای جز همراهی با انتخابات نداشتند.
پس از جلسه مشترک با خامنهای، دولت به مذاکره با شورای نگهبان مشغول شد و تحصن نمایندگان پس از ۲۶ روز مطابق وعده داده شده به خامنهای، پایان یافت. مدتی بعد شورای نگهبان اطلاعیهای مبنی بر تایید ۱۱۶۰ داوطلب از مجموع ۳۶۱۰ داوطلب رد صلاحیت شده صادر کرد. همچنان ۲۴۵۰ داوطلب رد صلاحیت شده باقی ماندند که عمده آنها نمایندگان شاخص مجلس ششم بودند. در برابر چشمان بهتزده شهروندان، ۱۳۰ نماینده معترض به این وضعیت، استعفای خود را تقدیم کردند.
محمدرضا خاتمی، بهعنوان نایب رییس و سخنگوی نمایندگان متحصن گفته بود «هدف ما انتخابات آزاد بود که با تایید صلاحیت ۱۲۰۰ نفر از رد صلاحیتشدگان تا حدودی محقق شده است، اما این تایید صلاحیت ۱۲۰۰ نفر تغییری در روند انتخابات نمیدهد. لذا باید وارد مرحله دوم میشدیم یعنی استعفای نمایندگان که وسعت آن خارج از تصور ما بود و به حدود ۱۳۰ نفر رسید؛ زیرا فقط حدود ۷۰ نفر از ما در تحصن بودند، درحالیکه تعداد استعفاها بیشتر بود.»
خامنهای با دادن وعده بازنگری در رد صلاحیتها، اجماع بین مجلس و دولت برای برگزار نکردن انتخابات و تداوم تحصن را شکست و نهایتا شورای نگهبان صلاحیت ۱۲۰۰ نفر دیگر را تایید کرد که جزو نامزدهایی نبودند که رایدهندگان، اشتیاقی به آنها داشته باشند.
انتخابات اول اسفند ۱۳۸۲برگزار شد و مجلس هفتم با اکثریت سیاستمداران مورد تایید خامنهای در خرداد سال بعد شکل گرفت. ریاست مجلس هم به غلامعلی حداد عادل، پدرزن فرزند دوم رهبر رسید. فردی که با باطل کردن شماری از صندوقهای انتخابات مجلس ششم در تهران، چهار سال پیش توانسته بود ناباورانه، وارد خبرسازترین دوره پارلمانی دوره حکمرانی خامنهای شود.
افول اهمیت نهاد مجلس در تاریخ جمهوری اسلامی مربوط به پس از این دوره است. اینک در پایان دوره یازدهم مجلس، پارلمان جمهوری اسلامی عملا امکان ناچیزی برای استفاده از اختیارات قانونی خود دارد. نمایندگان نمیتوانند بدون رضایت کامل رهبر دست به اقدامی همچون استیضاح وزرا بزنند یا طرح مهمی به صحن بیاورند. سوال از رییس جمهور که اصلا مطرح نیست.
حتی مجلس یازدهم یک بار حق تصویب بودجه کل کشور را از صحن گرفت و به کمیسیون داخلی و چند نماینده برگزیده سپرد و همین کار را در ارتباط با لایحه عفاف و حجاب کرد که قرار است مجازات سرپیچی از حجاب اجباری را افزایش دهد. سالها پیش از این وضعیت، «علی مطهری»، نایب رییس دوره هشتم گفته بود که مجلس به شعبهای از بیت رهبری تبدیل شده است.
نمایندگان مخالف فساد ساختاری مجلس یازدهم رد صلاحیت و افراد مشهور به فساد و دارای پروندههای مالی، در فهرست نهایی شورای نگهبان برای حضور در انتخابات مجلس دوازدهم هستند. در راس اینها سرتیپ پاسدار «محمدباقر قالیباف»، رییس دوره یازدهم مجلس است که در افکار عمومی نمادی از سوءاستفاده مالی و فساد اقتصادی در جمهوری اسلامی است.
ارزیابیها نشان میدهد که انتخابات مجلس دوازدهم پس از سرکوبهای خونین و کشتار معترضان در سالهای اخیر، احتمالا یکی از پایینترین نرخهای مشارکت را خواهد داشت. مقامهای حکومتی از هم اکنون گفتهاند که «دشمن» میخواهد میزان مشارکت کمتر از ۶۰ درصد شود. زمزمهای که علامتی از عددسازی احتمالی تعبیر شده است.
جدالی کمفروغ و بیبنیه آغاز شده است. مجلس دیگر چندان اهمیتی برای هیچکس ندارد. نه نظام و نه شهروندان. حتی خامنهای هم بر خلاف سالهای پیش که از ماهها قبل از انتخابات، برای مشارکت تبلیغ میکرد، چندان اصراری بر رای دادن مردم نشان نمیدهد. شهروندان هم ظاهرا اهمیتی برای چنین انتخاباتی قائل نیستند که «حاتم قادری» از جامعهشناسان ایرانی مشارکت در آن را «کامبخشی به ولایت فقیه» خوانده است.
درباره نهاد پارلمان در دوره حکمرانی خامنهای بیشتر بخوانید:
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر