close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

نماینده ایرانی پارلمان کانادا: تیرگان مرز بین حکومت و مردم را پررنگ می‌کند

۱۸ مرداد ۱۳۹۶
شیما شهرابی
خواندن در ۹ دقیقه
عکس از  پويا ميري
عکس از پويا ميري

«رضا مریدی» سال 2007 توانست با دست آوردن اکثریت آرا راهی مجلس نمایندگان اُنتاریو شود و بسیاری را غافل‌گیر کند. بسیاری از رسانه‌های کانادایی پیروزی او را یک دست‎آورد بزرگ توصیف کردند. او نخستین نماینده ایرانی است که وارد پارلمان کانادا شده و 10 سال است به عنوان نماینده «ریچموند هیل» در مجلس انتاریو حضور دارد و وزارت پژوهش و فن آوری این استان برعهده او است.

رضا مریدی در ایران به دنیا آمده، از دانشگاه تهران در رشته فیزیک لیسانس و فوق لیسانس گرفته و برای تحصیل در رشته دکترا به انگلستان رفته است. او بعد از گرفتن دکترا هم به ایران برمی‌گردد و مدتی را به تدریس و پژوهش می‌گذراند اما 27 سال پیش به کانادا مهاجرت می‌کند.مریدی در این 27 سال همیشه تلاش کرده است صدای جامعه ایرانی ها را به گوش غیر ایرانیان مقیم کانادا برساند؛ کاری که هنوز هم آن را مصرانه پی گیری می‌کند. او در پارلمان جشن نوروز و مهرگان برگزار می‌کند، دو سال ریاست افتخاری جشنواره «تیرگان» را برعهده داشته است و در فستیوال‌های ایرانی حضور پررنگی دارد.او امسال هم در مراسم افتتاحیه جشنواره تیرگان که به معرفی فرهنگ و هنر جامعه ایرانی می‌پردازد، سخن‎رانی کرد و در کنفرانس «زنان در رهبری» این جشنواره، همراه نخست‌ وزیر انتاریو حضور داشت. می‌گوید: «تیرگان شناسنامه ایرانی‌ها در کانادا است. ما ایرانی‌های دور از وطن به این فستیوال‌ها نیاز داریم چون باید به مردم دنیا بگوییم ایران آن حکومت ایزوله‌ای نیست که داخل‌ آن آدم‌ها را به خاطر دین و عقیده اعدام و سنگسار می‌کنند. ایران واقعی را باید با هنر و فرهنگ و آداب و رسوم مان نشان دهیم.»«ایران‎وایر» از او درباره جشنواره تیرگان که هر دو سال یک بار برگزار می شود و تلاش‌ جامعه ایرانی برای معرفی و شناساندن فرهنگ خود به شهروندان کانادا پرسیده است:

برگزاری جشنواره‌هایی مثل تیرگان چه کمکی به جامعه ایرانی برای جا افتادن در کشور میزبان می‌کند؟

  • جامعه ایرانی ها در کانادا جامعه نوپایی است. ما کم تر از 40 سال در این جامعه سابقه داریم، بنابراین باید خودمان را در این جامعه تثبیت کنیم و بگوییم ما هم هستیم. درست است که خیلی از افراد جامعه ایرانی در کاری که انجام می‌دهند، موفق هستند و در کسوت استاد دانشگاه، دکتر، مهندس و تاجر فالیت می کنند اما این موفقیت‌ها فردی هستند و خود فرد و خانواده‌اش می‌توانند به این موفقیت‌ها افتخار کنند. البته جامعه ایرانی ها هم به این افراد افتخار می کند اما برای این‌که بتوانیم خودمان را به عنوان یک جامعه در این مملکت جا بیاندازیم و بگوییم که ما هم هستیم، باید یک کار دسته‌جمعی و گروهی انجام دهیم. یکی از این کارها، برگزاری فستیوال‌هایی مثل فستیوال تیرگان است.

    آیا این گونه جشنواره‌ها تاثیری در بالابردن آگاهی عمومی نسبت به جامعه ایرانی داشته اند؟ در هر صورت، یک تصویر منفی از ایران در رسانه های غربی ارایه می شود.

  • این فستیوال‌ها یک عده غیر ایرانی هم به خودشان جذب می‌کنند و طبیعتا آن‌ها هم درباره ایران و جامعه ایرانی می‌توانند یاد بگیرند. این یکی از حرکات بسیار مثبتی است که به کشور کانادا هم کمک می‌کند. در کانادا سیاستِ چند فرهنگی وجود دارد. البته این به آن معنا نیست که هر ملیتی فرهنگ خودش را داشته باشد و هر کدام فقط سرگرم فرهنگ خودشان باشند بلکه اگر این فرهنگ‌ها به یک‎دیگر مرتبط نشوند، می‌تواند در آینده برای کانادا مساله ساز شود. بنابراین، یکی از هدف‌های فستیوال تیرگان و فستیوال‌های مشابه این است که بتوانند ملیت‌های دیگری را که در کانادا زندگی می‌کنند، نسبت به فرهنگ، آداب و رسوم و رفتار یک‎دیگر آشنا کنند. به نظر من، فستیوال تیرگان و فستیوال‌های مانند آن که طی 10تا 12 سال اخیر برگزار شده اند، نه تنها درباره بالابردن وجهه جامعه ایرانی در کانادا بلکه حتی در مورد تصویری که از کل مملکت ما وجود دارد هم تاثیر به سزایی داشته اند. الان کانادایی‌ها ایران را بهتر از 30 سال پیش می‌شناسند. اما هنوز وقتی صحبت از ایران می‌شود، بعضی‌ها آن را با رژیم جمهوری اسلامی یکی می‌گیرند چون طرف‎داران رژیم به جای نام بردن از جمهوری اسلامی، نام ایران را می‌برند. الان دنیا متوجه تفاوت‌ حکومت با مردم ایران شده است. فستیوال‌هایی مثل تیرگان کمک می‌کنند خط مرزی‌ آن ها بین حکومت و مردم ایران پررنگ تر شود و متوجه شوند آن چه در مورد ایران می‌شنوند، در واقع به مردم ایران ارتباطی ندارد.

    این آگاهی و نشان دادن خط و مرز بین مردم و حکومت ایران تاثیری هم در رفتار جامعه کانادا با ایرانی‌های مهاجر دارد؟

  • من 27 سال است که در کانادا زندگی می‌کنم. در این ‌سال‌ها هم همیشه در منطقه ریچموندهیل زندگی کرده‌ام. زمانی که ما ساکن این منطقه شدیم، شاید تعداد ایرانی ها 10یا 12 خانوار بیش تر نبود. ایرانی‌ها آن زمان حتی خودشان هم از خودشان دوری می‌کردند. انگار از محیط خشن بیرون آمده بودند و هنوز اضطراب آن محیط را داشتند. کانادایی‌ها هم درباره ایران آن چیزی را می‌شناختند و می‌دانستند که از عملکرد رژیم ایران در رسانه‌ها می نوشتند و حرف می‌زدند و ما را با آن چه در اخبار می‌شنیدند، مقایسه می‌کردند. البته این خیلی هم عادی است چون مردم کشورهای دیگر نسبت به ملت آن مملکت برمبنای عملکرد حکومتش قضاوت می‌کنند. اما بعد از مراسمی مثل فستیوال تیرگان که آداب و فرهنگ ایرانی را هم به فرزندان خودمان آموزش می‌دهیم وهم به دیگران، وضعیت فرق کرده و سطح دانش مردم نسبت به ایران بالاتر رفته و این مسلما در رفتار با جامعه ایرانی مهاجر هم تغییر ایجاد کرده است.

    آیا این تاثیرات را به طور مصداقی هم دیده اید؟ مثلا تا به حال پیش آمده است که نماینده های پارلمان از شما درباره فرهنگ و تاریخ ایران سوال کنند؟

  • یک هفته قبل از تیرگان ما جشنی در پارلمان انتاریو برای 150 سالگی کانادا ترتیب دادیم. دراین جشن، ابتکاری که به خرج دادیم، این بود که یک نسخه از استوانه منشور آزادی کورش را که 26 قرن پیش تدوین شده است، از طرف جامعه ایرانی به رییس پارلمان انتاریوهدیه دادیم. در واقع، این یک سمبلی بود که بگوییم اعلامیه حقوق بشری که امروز در کانادا وجود دارد، 2600 سال پیش هم در ایران وجود داشته و کورش همه ملیت‌ها، فرهنگ‌ها، زبان‌ها، نژادها و... را آزاد اعلام کرده است. من در سخن‎رانی خود در این جشن به همین نکته اشاره کردم که بین کانادای امروز و ایران باستان در این زمینه ارتباط وجود دارد. در ایران باستان همه آزاد بودند، همان طور که در کانادای امروز همه آزاد هستند. وقتی ما در این مراسم شرکت می‌کنیم و از ایران باستان حرف می‌زنیم، از فرهنگ‌مان می‌گوییم؛ فرهنگی که ربطی به حکومت فعلی که مردم را به خاطر داشتن دین بهایی می‌کُشد و در سابقه قضایی آن احکامی چون سنگسار دارد، وجود ندارد. در این 10 سال که نمانیده پارلمان هستم، هر سال عید نوروز را در پارلمان جشن گرفته‌ام. در جشن نوروز، تمام وزرا، نخست وزیر و نماینده‌های پارلمان شرکت می‌کنند و می‌بینند ما چه رسوماتی داریم، فرهنگ، ریشه و تاریخ‌مان چیست و با هم در این باره گفت وگو می‌کنند. 
     

    به عنوان اولین ایرانی که وارد پارلمان کانادا شده است، چه کارهایی برای بهتر شناخته شدن جامعه ایرانی انجام داده اید؟

  • یکی از آرزوهای من این بود که عید نوروز را در کانادا رسمی کنم. در سال 2008، عید نوروز را در انتاریو و در سال 2009 آن را در پارلمان فدرال رسمی کردم.این حرکت خیلی مهمی بود که ما توانستیم فرهنگ مان را بشناسانیم. روزی که من لایحه عید نوروز را به پارلمان ارایه دادم، 400 نفر ایرانی در بالکن تماشاچیان پارلمان نشستند و من بلند شدم و باصدایی که می‌لرزید، گفتم امروز نوروز است و بعد درباره نوروز حرف زدم و از آن به بعد هر سال آغاز سال نو را جشن ‌گرفتیم. بعد از نوروز، سراغ جشن مهرگان رفتم و هرسال برای جشن مهرگان بسیاری از نماینده‌های انجمن‌های شهر را دعوت ‌کرده ایم. غیر ایرانی‌های زیادی هم در این مراسم شرکت می‌کنند. همراه این برنامه، هر سال یک چهره ایرانی رابه عنوان میهمان افتخاری دعوت می‌‌کردم. خانم «انوشه انصاری»، خانم «شهره آغداشلو»، پروفسور «توفیق موسیوند»(استاد دانشگاه اتاوا)، پروفسور «بدخشان» و پرفسور «فضل الله رضا» را  در این برنامه‌ها دعوت کردم تا بگویم نماینده جامعه ایرانی، این افراد متخصص و برجسته هستند نه آن رژیمی که در ایران شکنجه می‌دهد و زندانی می‌کند و... درباره جشن تیرگان هم هر کمکی از دستم برمی آمده، در این سال ها انجام داده ام.

    احتمالا ایرانی‌های زیادی به شما مراجعه می‌کنند و درخواست‌هایی دارند...

  • دقیقا از همان روزهایی که من در پارلمان انتخاب شدم، 70 درصد مراجعان به دفتر من ایرانی‌ها هستند. در ریچموند هیل جمعیت ایرانی‌ها 10 درصد بیش تر نیست و خیلی از مراجعان من ساکن مناطق دیگر بزرگ‎شهر تورنتو هستند. اما غیر از این‌ها، خیلی از ایرانی‌ها از ایران یا کشورهای دیگر به من ایمیل می‌زنند و من سعی می‌کنم کارشان را راه بیاندازم. یک آقای ایرانی در «ساسکا چوان» به یک جرمی در زندان بود و از زندان برای من نامه می‌نوشت. به طور مرتب، سه چهار صفحه نامه می‌نوشت و من هم هر بار جواب نامه‌هایش را مفصل می‌نوشتم چون فکر می‌کردم من امید او هستم. یادم می‌آید چند ماه بعد از انتخابم، یکی از کارمندان من که یک خانم از کارمندهای قدیمی حزب لیبرال بود، به من گفت قبل از این ‌که شما نماینده بشوی، این ایرانی‌ها کجا می‌رفتند؟ گفتم جایی نداشتند بروند. من اصلا نماینده شدم که این‌ها جایی داشته باشند، بروند. هنوز هم همین را می‌گویم.

    شما در افتتاحیه سمینار زنان در رهبری که در جشنواره تیرگان برگزار شد، همراه نخست وزیر انتاریو شرکت کردید؛ چه طور شد که خانم نخست وزیر در این سمینار شرکت کرد؟

  • به نظر من سمینار مهمی بود، به خاطر همین از خانم نخست وزیر انتاریو خواهش کردم بیاید و در این سمینار شرکت کند. ایشان هم با همه مشغله‌ای که داشتند، قبول کردند و در مراسم افتتاحیه هم سخن رانی کردند. به هر حال، این حرکات بسیار مهم است چون هم اعتماد به نفس خود ما بالا می‌رود و هم به دیگران این اعتماد به نفس را نشان می‌دهیم. فقط خانم نخست وزیر نیست که می آید و صحبت می‌کند، تمام مجموعه نخست وزیری می‌دانستند که چنین سمیناری است و درباره آن جست وجو می‌کردند. آن ها روی متن سخن‎رانی خانم «کاترین ویلن» کار می‌کردند و درباره میهمان‌ها از من سوال می‌پرسیدند. همه این گفت وگوها تبلیغ است؛ تبلیغ در بالاترین سطوح مدیریت استان انتاریو. این اتفاق‌های خوب مرا هیجان زده می‌کند. چند وقت پیش برای شرکت در جلسه یک شرکت بزرگ که در 70 کشور دنیا شعبه دارد، به سن دیه گو رفتم. قبل از شروع جلسه به من کاغذی دادند که اسامی مدیران شرکت که در جلسه حاضر بودند، نوشته شده بود. درمیان آن‌ها من نام «سوسن طوسی» را دیدم و فکر کردم احتمالا ایرانی است. وقتی جلسه شروع شد، از چهره ایشان متوجه شدم حدسم درست است. بلافاصله گفتم شما ایرانی هستید؟ ایشان هم گفتند بله. پرسیدم می‌توانید فارسی حرف بزنید؟ همه سر میزها کانادایی و امریکایی بودند و در حالی که گوش می‌دادند، ما چند دقیقه‌ای فارسی حرف زدیم. خود این یک تبلیغ است؛ این که ببینید یک خانم ایرانی در بالاترین سطح مدیریتی یک شرکت امریکایی قرار دارد. پس ایران چیزی نیست که شما از حکومتش می‌بینید، ایران را با مردمش بشناسید؛ با انوشه انصاری‌ها و دکتر رضاها و ...

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

گزارش

بررسی ۱۰۰ عملیات انتحاری در دولت داعش

۱۸ مرداد ۱۳۹۶
خواندن در ۱۲ دقیقه
بررسی ۱۰۰ عملیات انتحاری در دولت داعش