«ایرانوایر»، اولین جلد از کتاب «زنان تاثیرگذار ایران» را منتشر کرد. این کتاب، روایت صد زنی است که بر پیرامون خود، جامعه، علم، هنر، سیاست، فرهنگ، ورزش، اقتصاد و تکنولوژی تاثیر گذاشتهاند، از موانع نظام نابرابر جنسیتی نهراسیدهاند و مسیری را برای رشد و دستیابی زنان ایران به حق برابر انسانی خویش هموار کردهاند. انتخابکنندگان این فهرست، مخاطبانی هستند که باور دارند از این زنان تاثیر گرفتهاند.
ما در جلدهای بعدی، به خدمات دیگر زنان ایرانی که در این مبارزه سهم داشتهاند هم میپردازیم. شما هم میتوانید در این انتخاب سهیم شوید، نظرات خود را برای ما بفرستید و اگر اطلاعات بیشتر و دقیقتری دارید، با ما در میان بگذارید. این نسخه دیجیتال است و تاثیر نظرات و پیشنهادات خود را میتوانید در نسخه چاپی که در ماه آبان منتشر خواهد شد، ببینید.
بهعلاوه، جلد دوم کتاب با نامهایی بیشتر در دست تهیه است. اگر نام زنی که بهنظر شما تاثیرگذار بوده است را در این فهرست نمیبینید، نام و دلیل آنکه او را تاثیرگذار میدانید را برای ما به ایمیل [email protected] بفرستید.
فراموش نکنید که مجموعه کتابهای «زنان تاثیرگذار ایران»، برپایه انتخابهای شما گردآوری میشوند و منتخبانتان میتوانند در هر عرصهای، از فرهنگ، علم، آموزش، پژوهش و کنشگری گرفته تا هنر، ورزش، فعالیتهای خیریه، سیاست، تکنولوژی، کارآفرینی، نوآوری، اقتصاد و ادبیات، گامهای موثری برداشته باشند.
«کتاب زنان تاثیرگذار ایران را میتوانید از این لینک دانلود کنید»
***
«از چندین سال پیش، پادشاه دریا ملکه خود را از دست داده بود. مادر پیر او دربار را اداره میکرد و کار تربیت شش دختر کوچکش را که شاهزاده خانمهای دریا بودند، با دقت فراوان انجام میداد. همه آنها کودکان زیبائی بودند اما دختر کوچکتر خیلی دلفریب بود. پوستش مانند گل، نرم و چشمهایش مانند آب اقیانوس، آبی بود. ولی او هم مانند خواهرانش پا نداشت و بدن ظریفش به یک دم ماهی منتهی میشد. مادربزرگ پیر هر چه از کشتیها و شهرها میدانست، برای او حکایت میکرد. روز ۱۵ سالگی شاهزاده خانم کوچک فرا رسید.»
بسیاری از کودکان دهه ۴۰ خورشیدی در ایران این جملات را خواندهاند و تصاویر رنگی زیبایی که کنار سطور این داستان آمده است را به یاد دارند و بیدرنگ با شنیدن این قصه خواهند گفت که این داستان «پری دریایی» است. در اولین صفحه این کتاب کودک با عنوان «دخترک دریا»، پیامی به «نونهالان» ایران نوشته شده بود که نویسنده دانمارکی این قصه، یعنی «هانس کریستین اندرسن» را معرفی میکرد. در انتهای این پیام کوتاه اما بیتکلف، سطری مهم آمده بود که تاریخ نشر کتاب برای کودکان در ایران را تغییر داد. مترجم نوشته بود: «امیدوارم این داستان را بپسندید و برای شما مفید باشد و شوق شما را به خواندن داستانهای خوب دنیا از ایرانی و غیر آن زیاد کند.»
بعد مترجم امضا کرده بود: «فرح پهلوی».
دخترک دریا با ترجمه و تصویرگری فرح دیبا، که دیگر در آن نیمهی سال ۱۳۴۵ شهبانو فرح پهلوی و ملکه بود، تنها چند ماه پس از تأسیس یکی از تأثیرگذارترین کانونهای تاریخ فرهنگی ایران، یعنی «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان»، منتشر شد، کانونی که با حمایت شخص فرح پهلوی و به همت «لیلی امیرارجمند»، دوست قدیمیاش، بنیان گذاشته شد تا امکان کتابخوانی و رشد فکری و علمی کودکان را در اقصینقاط ایران برای هر کودکی از هر طبقه فراهم کند.
در انتهای این کتاب، زیر نشان کانون پرورش فکری نوشته شده بود عواید فروش این کتاب به کانون بهمنظور تأسیس کتابخانههای کودکان در شهرها و روستاها اعطا شده است.
گرچه این داستان کریستین اندرسن سالها مورد انتقادات فعالان برابری جنسیتی قرار گرفته است کتاب دخترک دریا در زمان خود تصویری از دغدغههای دخترانی را ترسیم میکرد که در دوران گذار ایران از جامعهای سنتی به مدرن نیازمند الگویی برای ارادهمندی بودند. این که ملکهای در آن روزگار به این دغدغه پاسخ داد خود میتواند حدیثی از نقشآفرینی او در رشد مناسباتی نو در جامعهی ایران باشد.
فرح دیبا بیتردید یکی از تأثیرگذارترین زنان تاریخ ایران است که نمودهای نقشآفرینی او در فرهنگ، معماری، هنر، شهرسازی و علماندوزی در جایجای ایران به روشنی پیدا است.
او ۲۱ سال پیش از ازدواج با «محمدرضاشاه پهلوی» در خانوادهای پیشرو متولد شد و با مفاهیم جهان مدرن رشد و پرورش یافت. «سهراب دیبا» فرزند «شعاعالدوله» و از خانوادهی متنفذ عصر قاجار و «فریده قطبی»، فرزند «باقر امجدالسلطان»، از نوادگان «قطبالدین شریف لاهیجی»، در روز ۲۲ مهر ۱۳۱۷ در تهران تولد تنها فرزندشان را جشن گرفتند و بر او نام فرح نهادند.
پدر و مادر فرح هر دو تحصیلکرده بودند. پدرش نوهی «نظامالعلمای تبریز»، معلم «ناصرالدین میرزا» ولیعهد (ناصرالدین شاه پیش از سلطنت)، از خاندان سرشناس تبریز بود، در دانشکدهی افسری «سنپترزبورگ» تحصیل کرده و دیپلم خود را از فرانسه گرفته بود. او در رشتهی حقوق در همان جا مشغول به تحصیل شد و پس از پایان تحصیلاتش در مدرسهی نظامی «سنسیر»، به ایران آمد و افسر ارتش شاهنشاهی شد. مادرش که از نوادگان «صوفی» و مفسر بنام قرآن، یعنی «قطبالدین شریف»، بود در لاهیجان دیده به جهان گشود، به مدرسهی «ژاندارک» تهران رفت و تنها ۱۰ سال پس از ازدواج به سوگ همسر نشست. اما با عزمی مثالزدنی به پرورش دختری قوی و بااراده همچون خود پرداخت.
او فرح را به مدرسهی ایتالیاییها، مدرسهی ژاندارک و سپس دبیرستان «رازی» تهران که به مدرنیسم و سکولاریسم شهرت داشت فرستاد.
فرح در دوران آموزش ابتدایی و متوسطه در بسیاری از رشتهها از جمله ورزش میدرخشید؛ کاپیتان تیم بسکتبال مدرسهی ژاندارک بود و سه بار این تیم را به قهرمانی تهران رساند. قهرمان پرش ارتفاع، طول و دو و میدانی تهران شد و به عنوان سرپرست گروه پیشاهنگان به فرانسه رفت. در مدرسهی رازی نیز دانشآموز نمونه بود و توانست از مدرسهی اختصاصی معماری پاریس پذیرش بگیرد، گرچه برای بورسیهی تحصیلی انتخاب نشده بود.
فرح دیبا با اندوختههای ارزنده از تربیتی پیشرو به فرانسه رفت و در مسیر آموزش با تعلیمات دموکراتیک فرانسه و هنرمندان و اندیشمندان مطرح غرب آشنا شد. پاریس، با فرهنگ ریشهدار در انقلابها و تحولات بزرگ، خلاقیتها و آرمانهایی بزرگ را در فرح پروراند. او با «لیلی امیرارجمند» که خود نیز گرایشاتی ترقیخواهانه داشت رفاقتی نزدیک یافت و در بین روشنفکران آن زمان رفت و آمد میکرد.
نبوغ، تلاش، بلندنظری و بلندپروازی او از همان جوانی چنان عیان بود که یکی از قدرتمندترین شخصیتهای سیاسی آن دوران را به خود جذب کرد. در سال ۱۳۳۸، زمانی که هنوز فرح دانشجو بود، محمدرضا پهلوی برای دیدار رسمی با ژنرال «شارل دوگل» به پاریس رفته بود که فرح را در میهمانی دانشجویان ایرانی مقیم پاریس در سفارت ایران از نزدیک دید. مکالمهی فرح و شاه بسیار کوتاه بود اما تاریخی را نه تنها در زندگی فرح جوان تغییر داد بلکه شرایطی را برای او فراهم کرد که بتواند تأثیر عمیقی در تاریخ ایران بگذارد. از آن دیدار کوتاه تا دیدار دوبارهی او با شاه در منزل «شهناز پهلوی»، بزرگترین فرزند محمدرضا پهلوی، تا روزی که شاه تصمیم گرفت با او ازدواج کند زمان بسیار کوتاهی گذشت. شرح آن دیدار و ازدواج از زبان بسیارانی ذکر شده است؛ از «اردشیر زاهدی» گرفته تا خود فرح در کتابهایی از خاطراتش.
فرح دیبا اکنون به استقبال لقب علیاحضرت شهبانو فرح پهلوی، ملکهی ایران و بعدتر نایب سلطنت میرفت و بالاترین مقام رسمی میشد که زنی در آن روزگار میتوانست به دست آورد.
جوانی پر استعداد و پیشرو حال به درباری ورود میکرد که پیش از او دو زن قدرتمند دیگر، «فوزیه» و «ثریا»، را به خود دیده و آنها را بدرقه نیز کرده بود. فرح خیلی زود اولین فرزندش، «رضا»، را به دنیا آورد و موجبات شادی فراوان شاه را که انتظار تولد پسری برای ولیعهدی داشت فراهم آورد. فرح جوان سپس «فرحناز» را در سال ۱۳۴۱، «علیرضا» را در سال ۱۳۴۵ و «لیلا» را در سال ۱۳۴۹ به دنیا آورد، فرزندانی که از جان دوستشان داشت.
فرح اما شخصیتی مستقل داشت. او که شیفتهی هنر، ادبیات، فرهنگ و البته معماری بود، خیلی زود مجال یافت تغییراتی را به سوی مدرنیته انجام دهد. اولین اقداماتش هنوز در دیدرس مردمی قرار دارند که به مجموعهکاخهای «سعدآباد» میروند و در این کاخ سفید از راهنماهای تور میشنوند دکوراسیون مدرنی که به کاخ و بهویژه دفتر فرح آورده شد، طرح و به دستور خود او بود.
اما تأثیرگذاری فرح بسی فراتر از اینها است و آنچنان در دیدرس هر ایرانی قرار دارد که یاد و نامش را زنده نگه میدارد؛ از «برج شهیاد» (آزادی) که آغوش تهران را به مسافران پایتخت میگشاید تا طرحریزی تأسیس دستکم ۹ موزه که تاریخ ایران را حفظ میکنند.
این موزهها اغلب، علاوه بر ارزش تاریخی و باستانی، گنجینههای هنری نیز هستند؛ از جمله موزهی فرش، موزهی رضا عباسی و از همه شاخصتر، موزهی هنرهای معاصر.
فرح دیبا تمرکزی خاص بر هنر داشت که در بین همتایانش در دیگر کشورها کمنظیر بود. طرحهای لباسهای او خاص، چشمگیر و منحصربهفرد بودند، زیرا طراحان بزرگ لباس و مد جهان، از جمله «ایو سنلورن»، سلیقهی او را برای تلفیق هنر ایرانی با هنر مدرن با تجملی بیرقیب در میآمیختند. بسیاری از لباسها و جواهرات فرح پهلوی که هر یک اثری هنری هستند امروزه در کاخموزههای پایتخت به نمایش درآمدهاند یا نگهداری میشوند، زیرا روزی که مجبور به ترک ایران شد این لباسها را برای مردمی گذاشت که خود را به آنها متعلق میدانست.
تعلق خاطر او به فرهنگ و هنر و مردمی که امکان دسترسی کمتری به محصولات فرهنگی و رفاه موجود در شهرهای بزرگ داشتند در انجام مسئولیتهایی که به عنوان ملکه و همچنین نایبالسلطنه به او واگذار شده بودند نمود مییافت. دفترش مشخصاً بر چهار حوزه تمرکز داشت: آموزش و پرورش، بهداشت و درمان، رفاه اجتماعی و البته فرهنگ و هنر. حاصل تمرکز گستردهی فرح پهلوی بر این بخشها تأسیس مؤسسههایی بود که برخی برای اولین بار در ایران راهاندازی شدند و نامش را ورای جایگاه سیاسی او در داخل و حتی خارج از ایران محبوب کردند. از جمله میتوان به نقش کلیدی او در تأسیس دستکم ۲۴ سازمان فرهنگی، آموزشی و بهداشتی اشاره کرد؛ مؤسسههایی مانند «بنیاد فرهنگی ایران»، «دانشگاه فرح پهلوی» (الزهرای امروزی)، «دانشگاه علوم»، «انستیتو تحقیقات روستایی»، «انجمن سلطنتی فلسفه»، «شورای عالی تحصیل»، «مدرسهی نابینایان رضا پهلوی»، «سازمان ملی حمایت از کودکان»، «سازمان ملی مبارزه با سرطان»، «کنگرهی پزشکی تهران»، «سازمان ملی انتقال خون ایران»، «انجمن یاری برای قربانیان سوختگی»، «انجمن یاری برای جذامیان»، «سازمان حمایت مادران و نوزادان»، «شورای عالی تحقیقات علمی»، «شورای عالی بهداشت»، «انجمن فیلارمونیک تهران» و «شورای عالی معماری و توسعهی شهری».
شماری از کارشناسان معتقدند شهرسازی نوین تهران که المانهای پاریسی و البته نیویورکی دارند مرهون این تمرکز فرح پهلوی بر معماری و توسعهی شهری و حمایت او از معماران برجسته است. تعداد ساختمانهایی که معمارهای بزرگ و نامدار در دهههای ۴۰ و ۵۰ خورشیدی در تهران و برخی دیگر از شهرها بنا کردند و هر یک تبدیل به نمادی شهری شدند آنقدر زیاد است که شاید هرگز در هیچ شرایطی نتوان اثرگذاری فرح پهلوی را از دیدرس هر کسی که پای در ایران میگذارد یا در آن کشور به دنیا میآید و زندگی میکند پاک کرد.
یکی از مهمترین مؤسسههایی که شخص او در تأسیس آن نقش داشت و بر رشد و تربیت شش نسل تا به امروز اثر گذاشت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود. کانون اولین و تا به امروز بزرگترین و البته تأثیرگذارترین بنیاد فرهنگی کودکان و نوجوانان در ایران است که علاوه بر نشر کتاب کودک، که پیش از آن تنها بخشی از ادبیات شفاهی بود، اقدام به ساخت فیلم، مستند، انجام پژوهش، نمایشنامهنویسی و تولیدات هنری و علمی برای گروههای سنی مختلف، از پیش از دبستان تا پایان دبیرستان میکند.
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان علاوه بر این که بنیانی محکم برای رشد فرهنگی و علمی نسلهای متعددی از کودکان بود، به محیطی برای جذب و فعالیت جوانان هنرمند و اندیشهورز روشنفکر و متجددی بدل شد که از میان آنها نسلهایی درخشان از نامآورترینهای عرصهی هنر و ادبیات و دانشاندوزی برخاستند.
به شهادت یکی از اعضای کانون که از نزدیک در کنار لیلیامیرارجمند به کار مشغول بود، فعالیتهای کانون هرگز در آن روزها نه سانسور شدند و نه در تنگنای انجام پروژههای دستوری قرار گرفتند بلکه محیطی دموکراتیک با رعایت کامل آزادی بیان وجود داشت. بسیاری از روشنفکران و هنرمندانی که در دوران اعتراضات به نظام پادشاهی خود را در معرض بازداشت یا ممنوعیت از کار میدیدند، بعدها گفتند بر این باورند که شخص شهبانو فرح، با پایبندی به اصول دموکراتیک و البته علاقهاش به هنر و فرهنگ، پادرمیانی میکرد.
فرح پهلوی توجه خاصی به مردمی داشت که در روزگاران پیش از او هرگز تصور هم نمیکردند بتوانند از نزدیک مقامی از دربار را ببینند، چه رسد به اینکه با ملکه گفتوگو کنند. او به مناطق روستایی، دورافتاده و فقیرنشین و بیمارستانها میرفت و از نزدیک به مطالبات آنها گوش میکرد. حاصل این دیدارهای از نزدیک با مردم در دفتر کار او رقم میخورد، وقتی که او از جایگاه خود برای تغییراتی بنیادین در راستای بهبود زندگی مردم استفاده میکرد. شهرتی جهانی که او کسب کرده بود نیز به همین سبب بود.
با تمام اینها، همهی مردم ایران نگاه و نظر یکسانی نسبت به او نداشتند. گروهی زندگی او را به دو بخش تقسیم میکنند؛ یکی زنی تأثیرگذار و فرهنگدوست به نام فرح دیبا که جشنهای هنر شیراز را ترتیب داد و دیگری ملکهای همگام و همراه با محمدرضا شاه به نام شهبانو فرح پهلوی که میزبان سران کشورهای دنیا در جشنهای دوهزار و پانصدسالهی شاهنشاهی بود.
برخی از مخالفان سلطنت برای شخصیت او به عنوان فرح دیبا جدا از جایگاهش احترام قائلند و برخی از موافقان نظام پادشاهی او را در جایگاه شهبانو فرح پهلوی، ملکه، نایبالسلطنه و مادر ولیعهد ارج مینهند. اما تعریف خود او از خویش به ویژه پس از ترک ایران و درگذشت محمدرضاشاه، فرحی است که شخصیتی مستقل و تأثیرگذار داشته و همزمان همسر محمدرضا شاه و مادر شاهزادگانی است که به آنها عشق و مباهات ورزیده است.
فرح پهلوی، پس از دی ۱۳۵۷، درد دوری از وطن، مهاجرت، فقدان همسر در غربت و سوگ دو فرزند جوانش را تجربه کرده و هنوز نیز از یاد آن ایام نکاسته است.
او چندین کتاب از زندگی خود وآنچه حکومت اسلامی عزم کرده تحریفش کند و ممکن است از دست برود، به رشتهی تحریر درآورده است. چند آکادمی معتبر غرب، از جمله «هاروارد»، از فرح پهلوی تقدیر کرده و به او به پاس خدمات بشردوستانه دکترای افتخاری دادهاند. مستندهای متعددی نیز در شرح دقیق زندگی او ساخته شده است. فرح دیبا یا فرح پهلوی که تصویرش در یکی از آثار ماندگار «اندیوارهول»، هنرمند آوانگارد شهیر امریکایی، در حافظهی فرهنگی جهان ماندگار خواهد ماند همچنان نامی است که در ذهن هر ایرانی به کرات تکرار میشود.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر