«در حالی که وزیر ورزش و جوانان باید تحت هر شرایطی از من، تیمم و همه همکارانم حمایت می کرد، هیچ گاه این زحمت را به خود نداد. بعد از پیام تشکر رهبر انقلاب پس از جام جهانی، وزارت ورزش کاملاً علیه من شد.»
این مهم ترین بخش از کلام سرمربی تیم ملی ایران پیش از آغاز تمرین پنجشنبه بود. «کارلوس کیروش» پس از صعود تیمش به مرحله حذفی، تقریبا به تمامی ارکان فوتبال ملی ایران تاخت. «مهدی تاج»، رییس فدراسیون فوتبال ایران را به صورت غیرمستقیم فردی غیرمتعهد و فاقد توانایی مدیریتی معرفی کرد و مدعی شد وزیر ورزش خواهان کنار رفتن او پس از جام ملتهای امارات است.
او مدعی شد پس از آنکه رهبر ایران از عملکرد او تقدیر کرده است، بدنه دولت دیگر خواهان بقایش نیست.
شاید کارلوس کیروش قاعده بازی را آموخته باشد اما باید در چگونگی بقایش طی هشت سال گذشته ریشهیابی کرد.
او نخستین سرمربی تاریخ فوتبال ملی ایران بود که قرارداد خود را نه در فدراسیون فوتبال و با رییس آن که در دفتر «علی سعیدلو»، رییس وقت سازمان تربیت بدنی امضا کرد. «علی کفاشیان» که آن روزها ریاست فدراسیون فوتبال ایران را برعهده داشت، در مورد چرایی عقد قرارداد کیروش در ساختمان سازمان تربیت بدنی به خبرنگاران گفته بود: «آقای رییس جمهور (احمدینژاد) به صورت شخصی پی گیر قرارداد و حضور ایشان بودند. همین طور بخش عمدهای از پول قرارداد ایشان را هم دفتر ریاست جمهوری تقبل کردند.»
سرمربی پرتغالی به صورت محسوسی خواهان یک رابطه عمیق با اجزای بالاتر از فدراسیون فوتبال بوده است؛ برای نمونه، روز ۲۳ مهرماه سال ۱۳۹۱، وقتی «محمود احمدینژاد» به صورت سر زده وارد کمپ تیمهای ملی شد تا از تمرین ملیپوشان دیدن کند، به بازیکنان گفت: «من سر زده این جا نیامده ام. مربی شما (کیروش) از من خواست به محل تمرین بیایم و تمرین شما را ببینم.»
در همان جلسه تمرینی، احمدینژاد خطاب به سرمربی تیم ملی میگوید: «آقای کیروش! چرا تیم ما گل زن ندارد؟»
کیروش با لبخندی پاسخ میدهد: «با حمایتهای شما، حتما گل زن های خوبی هم تربیت خواهیم کرد.»
کمی بعد اما با نخستین وزیر دولت احمدینژاد وارد چالش شد. دلیل آن، مقاومت «محمد عباسی» برای بالا بردن سالیانه ۲۰ درصد قرارداد کیروش و دستیارانش بود. سرمربی تیم ملی مدعی بود روند آمادهسازی تیم ملی از سوی وزیر ورزش دچار اختلال شده است.
عباسی سال ۱۳۹۵ در گفتوگو با «تسنیم»، حضور کی روش در فوتبال ایران را اشتباه استراتژیک وقت ورزش ایران خوانده و گفته بود: «به کفاشیان گفتم کیروش را اداره کن تا حدش را بداند.»
اما روزگار کیروش در دوران ریاست جمهوری «حسن روحانی» فرق کرد. او این فرصت را یافت که با تمام قدرت به بدنه دولت ایران نزدیک شود.
مردادماه سال ۱۳۹۴، وقتی بحث بر سر آخرین بقا یا رفتن کی روش بود، علی کفاشیان در گفتوگو با «ایسنا»، از تمایلات سیاسی (در درجاتی بالاتر از وزارت ورزش) برای بقای کارلوس کیروش اینگونه گفته بود: «البته هم پسر و هم برادر آقای روحانی به کارلوس علاقه دارند. با او حرف زدند، عکس گرفتند و از این مربی حمایت میکنند. خب، اینیک فرصت برای ما است که از این دو برای امضای قرارداد استفاده کنیم. فدراسیون به تنهایی نمیتواند همه هزینههای قرارداد را بدهد.»
اعتراف مستقیم و روشن کفاشیان به تمایل خانواده رییس جمهوری به حضور و بقای کارلوس کیروش در ایران، فقط فرصتی برای گرفتن بخشی از حقوق این مربی نبود؛ کفاشیان به نوعی نشان داد کیروش از سوی دولت نه تنها حمایت که حتی به فدراسیون تحمیل میشود. مهم ترین حامی او هم «مجید روحانی»، فرزند حسن روحانی است.
مجید روحانی، دانشجوی «دانشگاه صنعتی شریف»، ادارهکننده سایهنشین شرکتهای ریز و درشت فنآوری اطلاعاتی ایران است و هوادار فوتبال؛ پسری که در زمان بازی ایران و نیجریه در جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل، از پدر با پیراهن تیم ملی ایران عکس انداخت و در صفحات مجازی منتشر کرد. مجید مهمترین مشاور ورزشی پدری شد که نه در ورزش سررشتهای دارد و نه به آن علاقهای. اما تابع تصمیمات پسری است که گاهی هم در احساسات خود غرق میشود.
مجید برای پدر، صاحب نفوذ است. شاید به این دلیل که حسن روحانی هنوز داغ پسر رشیدش را در سینه دارد. روحانیِ پدر هرگز اجازه نداده است که فرزندانش (بعد از خودکشی اولین پسرش) موردتوجه رسانهها قرار بگیرند. فرزند اول حسن روحانی، «محمد روحانی» بود که در آستانه ورود به ۲۰ سالگی از دنیا رفت.
کیروش در حقیقت قاعده بازی و روش بقا در ایران را آموخته است. او میدانست در بهترین زمان ممکن باید به دولت محمود احمدینژاد متصل شود و حتی او را به اردوی تیمش دعوت کند و کمی بعد یار نزدیک پسر حسن روحانی شود یا با برادرش، «حسین فریدون» در ساختمان «الهیه» دیدار کند.
فروردین ماه سال ۱۳۹۴، وقتی کیروش از ایران به اتریش رفت و برای فدراسیون فوتبال پیغام فرستاد که دیگر حاضر به بازگشت به ایران و تمدید قراردادش نیست، با ارسال دسته گلی بزرگ به مجلس ختم مادر حسن روحانی، با او ابراز هم دردی کرد.
بارزترین نمونه نزدیک شدن کیروش به دولتمردان را هم میتوان در سخن رانی او پیش از مراسم قرعهکشی جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه دید. سرمربی تیم ملی ایران به خبرنگاران ایرانی گفت: «آقای تاج به دیدن من میآید و از من میخواهد که از معاون رییسجمهوری ایران یا از مسوول دفتر رییسجمهوری تقاضای کمک مالی داشته باشم. آیا من میتوانم این مساله را به شما بگویم یا نه؟»
مهدی تاج از کارلوس کی روش خواسته بود از «اسحاق جهانگیری» معاون اول و «محمود واعظی» رییس دفتر رییسجمهوری برای آمادهسازی تیم ملی و همین طور پرداخت بخشی از حقوقش تقاضای کمک مالی داشته باشد. این یعنی کارلوس کیروش بیش از مهدی تاج موفق شده است به اتاقهای دولت ایران نفوذ کند.
این که او چه گونه پس از جام جهانی روسیه در ایران ماند هم در نوع خود یک معادله سیاسی است؛ اردیبهشت ماه امسال کیروش حاضر به سفر به امارات و شرکت در مراسم قرعهکشی جام ملتهای آسیا نشد. او در توجیه بیمیلی خود برای حضور در این مراسم گفته بود: «وقتی قرار نیست من سرمربی تیم ملی ایران باشم، چرا باید به مراسم قرعهکشی بروم؟»
بعد هم کدهای مشخصی از جانشین خود داد. نمونه همین کدها را دقیقا پیش از آغاز جام ملتهای آسیا هم داده بود.
اما احساسیترین تصمیم تاریخ یک وزیر در وزارت ورزش، باعث قطعی شدن بقای کیروش در تیم ملی ایران شد. روز بعد از بازی ایران و مراکش، «مسعود سلطانیفر»، وزیر ورزش و جوانان ایران گفت: «دولت و وزارت ورزش خواهان تمدید قراداد کیروش است.»
حذف از مرحله گروهی، تغییری در فضای هیجان زده برای بقای کیروش نداشت. مهدی تاج، رییس فدراسیون فوتبال ایران در همین فضا روز ششم تیرماه با این خبر که قرارداد کیروش تمدید شده است، سعی در نشان دادن یک پیروزی و موفقیت ویژه داشت.
کیروش با قراردادی به ارزش دو میلیون و ۲۰۰ هزار یورو (با متمم موفقیت در امارات)، به عنوان پنجمین مربی گرانقیمت فوتبال ملی جهان باز هم روی نیمکت ایران نشست. نه «علی دایی» و نه «برانکو ایوانکوویچ» که او از آن ها به عنوان جانشینهای آینده خود نام میبرد، نتوانسته بودند به جایگاه محکم او، چه از نظر سیاسی و چه از نظر ورزشی نزدیک شوند.
او حالا اما در آستانه پایان قراردادش، احتمال رفتن خود را به دولت و همین طور وزارت ورزش مرتبط کرده است با این شعار: «پس از پیام تشکر رهبر ایران از من، وزارت ورزش خواهان کنار رفتنم شده است.»
کیروش فضای دو قطبی سیاسی داخل ایران را هم خوب میشناسد. سالها مراوده با دولتمردان دو دولت احمدینژاد و روحانی، از او یک خبره سیاسی ساخته است. ولی پیام تشکری که کیروش از آن صحبت میکند، دقیقا چیست؟ روز اول تیرماه امسال، «علی خامنهای»، رهبر جمهوری اسلامی در تماس تلفنی با وزیر ورزش و جوانان گفته بود: «بازی دیشب شما عالی بود؛ خدا قوت.»
همین و بس. بار دیگر روز سوم مردادماه در دیدار با هیات وزیران، از عملکرد «علیرضا بیرانوند» تقدیر کرده و او را «شجاع» نامیده بود.
اما کارلوس کیروش پیام دو جملهای رهبر ایران را مصادره کرده و آن را خطاب به شخص خود دانسته است. مهرماه امسال پیش از آغاز تمرین تیم ملی، کارلوس کیروش در جمع خبرنگاران گفت: «همان طور که مطلع هستید، مقام معظم رهبری در سخنانشان از تیم ملی قدردانی کردند که این صحبتها برای من و بازیکنان باعث افتخار و قوت قلب بود. مطمئنا فرمایشهای ایشان برای ما الهام بخش خواهد بود و از صمیم قلب از طرف خودم و تک تک بازیکنان از ایشان تشکر میکنم.»
او هم چنین اظهار تاسف کرد که هنوز موفق نشده است به دیدار رهبر ایران برود و شخصا از او بابت اظهاراتش در مورد عملکرد تیم ملی ایران در جام جهانی تشکر کند: «اما با این وجود میخواستم همینجا مراتب تشکرم را به ایشان ابلاغ کنم.»
او هم چنان بازی میکند. در روزهایی که تیم ملی به اندیشه کیروش برای صعود از سادهترین قرعه و مسیر ممکن نیاز دارد، سرمربی ایران در دنیای سیاست دو قطبی ایران به دنبال راهی برای بقا میگردد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر