«قرنطینه خانگی»؛ حالا این واژه به دایره لغات روزمره مردم دنیا اضافه شدهاست. ماندن در خانه برای مبارزه با ویروس کشنده کرونا در بسیاری از شهرها و کشورها اجباری شده است. تا همین چند ماه پیش که اسم کرونا سر زبانها نبود، بسیاری دنبال فرصتی برای انجام کارهای عقبمانده بودند، زمانی برای استراحت، تماشای فیلم و سریال، مطالعه و یا حتی فرصتی برای مرتب کردن یکی از اتاقهای خانه بودند. حالا اما اغلب آنها از هیچکدام از این کارها راضی نیستند، لذت نمیبرند و دوست دارند هرچه زودتر به وضعیت عادی برگردند.
اجبار به خانهنشینی و مشخص نبودن زمان پایان این توفیق اجباری بسیاری را یاد زندانیان انداخته، عدهای از افسردگی و ناامیدی حرف میزنند و برخی هم پا را یک گام فراتر گذاشتهاند و قرنطینه خانگی را با سلول انفرادی مقایسه کردهاند. ایرانوایر سراغ آنهایی که زندگی در سلول انفرادی را تجربه کردهاند رفته و از آنها درباره شباهتها و تفاوتهای روزهای قرنطینه خانگی و سلول انفرادی پرسیده است. اغلب افرادی که زندان و سلول انفرادی را تجربه کردهاند، آن را قابلمقایسه با روزهای قرنطینه خانگی نمیدانند اما راهکارهایی که آنها برای حفظ روحیه و گذراندن آن روزهای سخت به کار گرفتهاند، احتمالا برای افرادی که در قرنطینه خانگی دچار سرگردانی و ناامیدی شدهاند، راهگشا است.
***
احمد باطبی حالا چهل و دو ساله است و چند سالی است که ساکن آمریکاست. او حدود بیست و یک سال پیش زمانی که فقط بیست سال داشت به خاطر فعایتهای دانشجویی به زندان افتاد، حدود نه سال زندان بود و در این مدت بارها سلول انفرادی را تجربه کرد. از نظر او زندان و سلول انفرادی در زندان با قرنطینه انفرادی قابل مقایسه نیست: «در قرنطینه خانگی شما خودخواسته در شرایط ایزوله قرار میگیرید و با محیط بیرون در ارتباط هستید و اطلاعات و آگاهی میگیرید اما در سلول انفرادی هیچکدام از اینها وجود ندارد.» بااینحال، او معتقد است انسانها توانایی تطبیق با شرایط محیط پیرامون خود را دارند و در هر محیط بسته و نوعی از فشار تواناییهایی جدید در خودشان کشف میکنند: «اگر ما توانایی تطبیق با محیط پیرامون خودمان را نداشتیم، زندگی خیلی سخت میشد. اگر این توانایی را نداشتیم وقتی عزیزی را از دست میدادیم، وقتی در زندگی شکستی میخوردیم و رویدادی خارج از کنترل ما نظم زندگی را به هم میریخت، میمردیم. آدمی در شرایط ایزوله تواناییهای جدیدی در خودش کشف میکند که اگر این شرایط وجود نداشت شاید تا آخر عمر آن توانایی را پیدا نمیکرد. این تواناییها به سپری کردن اوقات در قرنطینه کمک میکند.»
احمد باطبی به دوران زندان و سلول انفرادی برمیگردد و چند نکته کلیدی برای گذراندن شرایط ایزوله با یادآوری روزهای زندان بازگو میکند: «اولین نکته کلیدی به اصطلاح آغاز یک شرایط ایزوله باور انسان است. روزی که وارد سلول انفرادی شدم به اصطلاح مقاومت میکردم، با خودم حرف میزدم و بارها سوال می کردم چرا من؟ چرا این شرایط پیش آمده؟ حتما من خیلی سریع میروم بیرون و اینجا نمیمانم. اما واقعیتها از اراده و چیزی که من دوست داشتم، قویتر بودند و هیچکدام از چیزهایی که انتظار داشتم به آن برسم، برآورده نمیشد و زندگی در سلول انفرادی من را وادار کرد که حقیقتی را بپیذیرم. حقیقت این بود که من در یک چهاردیواری قرار گرفتهام که حتی کنترل باز کردن در ورودی آن را ندارم و چیزهایی که در پیرامون من وجود دارد، چهار تا دیوار، یک سقف و یک زمین، یک پتو، یک متکا و ظرف غذایم است. با تنها کسانی هم که در ارتباط خواهم بود آدمهایی هستند که این در را باز میکنند، از نگهبان زندان گرفته تا بازجو و...»
او میگوید از زمان پذیرش حقیقت همهچیز فرق میکند و از رنج و فشار فردی کاسته میشود: «وقتی پذیرفتم که من باید آنجا بمانم، یک در دیگری بر روی من باز شد و یکباره رنج و فشار از روی من برداشته شد و چشم من چیزهایی را در محیط پیرامون دید که تا آن لحظه توجهی به آنها نداشتم. وقتی که پذیرفتم تا مدت نامعلومی باید آنجا بمانم توانستم با همهچیز موجود در سلول انفرادی ارتباط برقرار کنم، از نقشونگار روی پتو گرفته تا بافت پارچه مثلا زیراندازی که آنجا بود، از آثار و خراشهای بهجامانده از زندانیهای قبلی روی در و دیوار تا صداهایی که از بیرون میآمد. از شکل نوری که از لای درز کرکرهای پنجرهای کوچک بالای دیوار در طول روز به دیوار میتابید تا غروب که این سایه و این نور حرکت میکرد که به زمین برسد و اشکال مختلفی ایجاد میکرد.»
همه چیزهای موجود در انفرادی برای او معنای تازهای پیدا میکنند و او سراغ ساخت داستانهای تازه اشیا میرود: «توانستم برای هرکدام از اینها یک داستان جدید بسازم که ذهنم را مشغول میکرد. طرح پتو را نگاه میکردم با خودم فکر می کردم که اگر این طرح مثلا اینجور نبود، اینطوری میشد، پتوی من چه شکلی میشد. اگر این بافت به این شکل بافته نمیشد به فرض از سمت چپ ردیف بافت حرکت میکرد بافت به چه شکل در میآمد و به طور خودکار در طول روز مشغول میشدم .»
او میگوید در قرنطینه خانگی هم هر چیزی که در محیط پیرامونتون وجود دارد، قدرت تبدیل شدن به یک داستان و هدف را دارد: «از کتاب، از فیلم، از اینترنت، از گل و گیاه حیاط، از هر چیزی میتواند برای شما به اصطلاح یک داستان و یک هدف مشخص بیرون بیاید که روز و شبتان را با آن سپری بکنید. بنابراین باید از ابزار و از امکانات موجود درون به اصطلاح مکانی که فعلا محبوس هستید، استفاده کنید.»
احمد باطبی برنامهریزی و تعهد به اجرای برنامه را دومین عامل کلیدی ساده کردن ماندن در قرنطینه میداند: «شما باید برای روزتان برنامه داشته باشید. موتور محرکه این برنامهریزی شما انضباط اجرایی این برنامه است.» او معتقد است آسیبی که بههمخوردن برنامه روی شما میگذارد بسیار بیشتر از بیبرنامگی است.
سومین توصیه باطبی حذف ساعت و دقیقه از برنامه روزانه است: «بیخود به ساعت دایم مراجعه نکنید. خواب و بیداری و غذا خوردن را بر مبنای عقربه ساعت نگذارید. برای اینکه شما وقتی به عقربه نگاه میکنید حرکت زمان را میبینید.» او پیشنهاد میکند از نور طبیعی خورشید برای اندازهگیری زمان استفاده شود: «مثلا با خودتون تعیین بکنید که صبح وقتی که نور خورشید به اصطلاح رسید روی این دیوار من صبحانه میخورم و...»
آگاهی، چهارمین نکته کلیدی احمد باطبی برای بهتر گذشتن روزهای قرنطینه است: «همیشه ترس آدمها از ناشناختههاست. ما از تاریکی میترسیم برای اینکه نمیدانیم توی تاریکی چه خبر است. ما از شهر غریب میترسیم برای اینکه آنجا را نمیشناسیم. به محض اینکه آگاهی پیدا کنیم با چشم بسته هم میتوانیم توی جنگل راه بریم، با چشم بسته هم میتوانیم یک شهر را سیاحت بکنیم. بنابراین آگاهی ترس را از شما میگیرد و اضطراب شما را کاهش میدهد. بنابراین وقت بذارید برای اینکه یک ساعتهایی از روز حتما اخبار محلی و اخبار به اصطلاح جهانی را گوش بکنید.»
تنظیم ارتباط با دیگرانی که روزهای قرنطینه یا حبس خانگی را با آنها میگذارنیم از نظر احمد باطبی یکی از مهمترین نکات کلیدی برای بهتر گذراندن این روزهاست: «اگر شما نتوانید روابطتان را با آدمها تنظیم کنید حتی اگر تمام این چیزایی هم که من به شما گفتم هم رعایت کرده باشید در حقیقت روزگار پرفشاری را خواهید داشت. شما باید باور بکنید که آدمهایی که در خانه شما هستند یا در محل سکونتی که الان به صورت قرنطینه هستید زندگی میکنند دقیقا به اندازه شما حق دارند و این را باور بکنید که آنها هم مثل شما تحتفشار هستند.»
او با اشاره به این که آستانه تحمل آدمهایی که تحتفشار هستند کمتر است توصیه میکند انعطاف و قدرت بخشش و کوتاه آمدن را در خودمان تقویت کنیم تا کیفیت گذراندن روزها در شرایط قرنطینه خانگی بهبود یابد.
مطالب مرتبط:
احسان مهرابی: تخیل در سلول انفرادی و خواندن و نوشتن در روزهای قرنطینه، نجاتبخش است
مریم شفیعپور: روزهای قرنطینه هم میگذرد، مهم این است که زیر سقف خانه عزیزمان هستیم
مازیار ابراهیمی: در قرنطینه کسی به شما توهین نمیکند اما در انفرادی...
اجبار ماندن در چهاردیواری به روایت مرسده قائدی؛ از زندان کمیته مشترک تا قرنطینه خانگی
شیوا نظرآهاری: جدا شدن از جامعه تنها وجه مشترک سلول انفرادی و قرنطینه است
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر