close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

برادر یکی از اعضای فاطمیون: سپاه پاسداران مسئول معیوب شدن برادرم است

۱۶ مرداد ۱۴۰۰
شما در ایران وایر
خواندن در ۴ دقیقه
برادر «علی‌جمعه» سه سال است که در گوشه‌ای از خانه حبس شده، هر دو پای خود را در جنگ سوریه، زیر پرچم «لشکر فاطمیون» از دست داده است.
برادر «علی‌جمعه» سه سال است که در گوشه‌ای از خانه حبس شده، هر دو پای خود را در جنگ سوریه، زیر پرچم «لشکر فاطمیون» از دست داده است.
لشکریان «فاطمیون» بی‌پناه در ایران و افغانستان به سختی روزگار می‌گذرانند، آن‌ها که به افغانستان بازگشتند، از سوی جامعه پذیرفته شده نیستند.
لشکریان «فاطمیون» بی‌پناه در ایران و افغانستان به سختی روزگار می‌گذرانند، آن‌ها که به افغانستان بازگشتند، از سوی جامعه پذیرفته شده نیستند.

باقر ابراهیمی؛ شهروندخبرنگار

شاید برای بسیاری جنگ سوریه تمام شده باشد؛ به‌جز آوارگان سوری و لشکریان «فاطمیون» که بی‌پناه در ایران و افغانستان به سختی روزگار می‌گذرانند. آن‌ها که به افغانستان بازگشتند، از سوی جامعه پذیرفته شده نیستند؛ چراکه برای منفعت کشوری دیگر جنگیده‌اند. از سوی دیگر، حکومت افغانستان هم در پی بازداشت آن‌ها است. در عین حال، بیم آن می‌رود که جمهوری اسلامی بخواهد از اعضای باقی مانده این لشکر به نفع خود در جنگ افغانستان بهره ببرد؛ آن‌هم در روزهایی که دود و آتش و قتل و کشتار صبح و شب افغانستان را در خود پیچانده است و هراس قدرت‌گیری طالبان، روزافزون شده است. 

در ادامه مجموعه گزارش‌های «ایران‌وایر» این‌بار به سراغ خانواده یکی از اعضای سابق لشکر فاطمیون رفتیم که در ایران ماندگار شده است. او هر دو پای خود را در جنگ سوریه از دست داد و حالا به سختی، زندگی را دوام می‌آورد. 

***

برادر «علی‌جمعه» سه سال است که در گوشه‌ای از خانه حبس شده، نه برای آن‌که دست و پایش را به زنجیر کشیده باشند، بلکه هر دو پای خود را در جنگ سوریه، زیر پرچم «لشکر فاطمیون» از دست داده است و هر دو سه ماه، سپاه پاسداران به او مبلغی ناچیز و مقداری مواد غذایی می‌پردازد. سه سال از آن روزگار می‌گذرد، اما هر روز آن برای برادر علی‌جمعه و دیگر اعضای این خانواده مثل قرن‌ها گذشته است. 

خانواده «محمد» یعنی همان برادر «علی‌جمعه» که حالا دو پای خود را از دست داده، بارها اصرار کرده بودند که پسرشان قدم به جبهه جنگ نگذارد اما او نپذیرفته بود. بیکاری و سختی تامین معیشت از یک‌سو و وعده‌های فریبنده جمهوری اسلامی مثل اعطای اقامت قانونی و حقوق‌های ماهیانه از سوی دیگر، محمد را هم هزاران شهروند و مهاجر افغانستانی به کام جنگ فرستاد. اگرچه بسیاری هم از روی عقاید مذهبی و به اسم «دفاع از حرم‌های مقدس» راهی جنگ شده بودند. 

«علی‌جمعه» برای «ایران‌وایر»‌ روایت کرد که محمد مقابل اصرارهای او و خانواده در ابتدا مساله بیکاری را مطرح کرده بود و بعد گفته بود: «چند نفر از دوست‌هایم در لشکر فاطمیون هستند. با آن‌ها برای دفاع از حرم حضرت زینب [دختر امام اول شیعیان] می‌رویم و معاش [دستمزد] خوبی هم می‌‌دهند. به او گفتم دیوانگی نکن، مگر می‌خواهی کشته شوی؟ به من پاسخ داد ما به جنگ نمی‌رویم بلکه از حرم دفاع می‌کنیم.» 

در روایت‌های بسیاری از اعضای سابق لشکر فاطمیون این جمله وجود دارد که آن‌ها خیال می‌کردند که به خط مقدم نمی‌روند اما وقتی پای در جبهه گذاشته بودند، با گذراندن مدت کوتاهی دوره آموزشی، بدون تجهیزات لازم و کافی به خط مقدم فرستاده شدند. اما پیش از سفر خیال آن‌که در چنین شرایطی قرار خواهند گرفت، برای‌ آنان محال می‌نمود. 

صحبت‌های علی‌جمعه و محمد هم از پرسش و جواب به مجادله کشید. محمد تصمیم خود را گرفته بود و انگار که گوشش بدهکار نصیحت‌های خانواده نبود. محمد آخرین جمله‌اش را گفت: «من تصمیم خود را گرفته‌ام.» 

و بعد از آن ارتباط میان محمد و برادرش قطع شد. 

محمد ۲۵ سال دارد و پیش از پیوستن به لشکر فاطمیون برای مدت دو سال در ایران کارگر ساختمان بود و سنگ‌تراشی و کاشی‌کاری می‌کرد. وقتی در سوریه بود حتی یک‌بار هم با برادرش در افغانستان تماس نگرفت. دو ماه از پیوستن محمد به جنگ سوریه می‌گذشت که خبر رسید او مجروح شده است. اما نیروهای سپاه پاسداران که با خانواده محمد تماس گرفته بودند از جزییات جراحت چیزی نگفته بودند. محمد سه ماه در یکی از بیمارستان‌های تهران بستری بود و پس از مرخص شدن به خانه دیگر برادرش که ساکن ایران بود، منتقل شد. 

سپاه پاسداران از محمد به عنوان «جانباز» لشکر فاطمیون یاد کرده است و ضمن پرداخت هزینه‌های درمان او، معیشت‌ او را هم مدتی تامین کرد. اما دیری نگذشت که محمد فراموش شد و حالا هم هر دو یا سه ماه مقداری پول و مواد غذایی برایش تهیه می‌شود. 

علی‌جمعه می‌گوید: «برادرم زندگی‌اش را با دستان خودش از بین برد. حرف ما را گوش نکرد و جوانی‌اش تباه شد. حالا حتی برای رفتن نزد پزشک هم محتاج دیگران است و ویلچرنشین شده است. دیگر هیچ حرف و اقدامی ارزشی ندارد. محمد برای همیشه محتاج دیگران خواهد بود و بالاخره دیگر برادرم که به همراه خانواده‌اش او را نگهداری می‌کنند، خسته خواهند شد.» 

او در پایان صحبت‌های خود جمهوری اسلامی، خصوصا سپاه پاسداران را عامل کشته شدن هزاران شهروند و مهاجر افغانستانی و همچنین معیوب شدن آن‌ها دانست و اضافه کرد کشورهایی مثل جمهوری اسلامی از ناچاری جوانان مهاجر در جهت منافع خود استفاده می‌کنند. 


 

مطالب مرتبط:

برادر یک عضو لشکر فاطمیون: اشرف ۱۴ ساله بود که در جنگ سوریه کشته شد

زندگی پر فراز و نشیب یک جنگ‌جوی لشکر فاطمیون

آموزش آمریکا در خدمت لشکر فاطمیون ایران

خون‌بهای شبه‌نظامیان فاطمیون

پول جنگ برکت ندارد؛ گام به گام با تربیت یک شبه‌نظامی لشکر فاطمیون

پادگان یزد، مرکز سری آموزش سربازان افغانستانی

دو پسرم را در راه دفاع از حرم حضرت زینب قربانی کردم

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

صفحه‌های ویژه

صعود سجاد گنج‌زاده به نیمه‌نهایی کاراته المپیک

۱۶ مرداد ۱۴۰۰
پیام یونسی‌پور
خواندن در ۱ دقیقه
صعود سجاد گنج‌زاده به نیمه‌نهایی کاراته المپیک