استان وایر، ترمه ایرانی- مرد مستاصل وارد تحریریه میشود با کیسهای پر از کاغذ؛ برگههایی که انگار شیشه عمر جوانش است؛ برگههایی که پر است از اسامی دارو، عدد و رقم و …
این لید گزارش کبنانیوز از کارگر شهرداری «قلعه رییسی» در استان کهکیلویه و بویر احمد است که از دوماه پیش تا امروز بیماری پسر، زمینگیرش کرده است.
میگوید:« جشن قبولی پسرم در دانشگاه به کاممان زهرشد وقتی گفتند سرطان دارد و تلخیاش ماند.»
«هجیر آذریتون» می گوید:«نمیدانم چرا خدا این قدر امتحانمان میکند. دلم بیشتر برای جوانم میسوزد؛ جوانی که تازه ۱۸ سال را تمام کرده و دلش خوش بود که میخواهد برود برق صنعتی بخواند.»
میگوید:« از ۱۸ شهریور که پسرم بستری و بعد عمل شد تا امروز همه زندگیام قفل شده است. نمیدانم به کجا پناه ببرم، تابلوی خبرگزاری شما را دیدم، آمدم این جا. اول خدا بعد شما.»
میگوید: «پسرم را در یک مسافرخانه گذاشتهام و خودم در پارک شبها را سر میکنم؛ شبهایی که هیچ کس نمیداند چطور به صبح می رسند.»
میگوید: «من سواد چندانی ندارم اما شنیدهام که همهجای دنیا بیمه تمام هزینهها را پرداخت میکند اما چرا این جا با این که همه مسلمان هستیم، من، یک کارگر شهرداری باید بیش تر از نصف هزینهها را بپردازم.»
جرعهای از چای را مینوشد، اشکهایش را با آستین پاک میکند و میگوید:« مددکار بیمارستان نوشته داروی ما شامل حمایت نمیشود. اول یک میلیون و نیم پرداخت کردم و یکنوبت گرفتم، اما حالا میگویند سهم تو ۳ میلیون و نیم است؟! چرا یک دفعه در کم تر از یک ماه هزینه یک دارو بیش تر از دو برابر شده باشد، خدا بهدادمان برسد.»
میگوید:« تا بهحال دو میلیون و ۷۰۰ هزار تومان بابت عمل جراحی دادهام. دکتر گفته باید شیمی درمانی شود؛ گفته ریهاش سرطانی است؛ گفته اگر نه خوب نمیشود؛ جوانم مقابل چشمم پرپر میشود.»
باز شانههای ستبرش میلرزد. سکوت کردهام. بغض نمی گذارد او را دلداری دهم. کلمههای تسلی بخش را گم کردهام. هرچه ذهنم را کند و کاو میکنم، هیچ کلمهای را برای گفتن نمییابم.
میپرسم آیا به مراکز کمک به بیماران سرطانی رفتهای؟
میگوید:« دو تا ۱۵۰ هزار تومان و یک ۲۰۰ هزار تومان کمک کردهاند. یک آقایی بهنام کشفی و مقداری هم بنیاد امید. اما آن ها هم حرفهای خودشان را دارند. این پولها خیلی تا آن چه من نیاز دارم فاصله دارند.»
میپرسم: چیزی برای فروش داری؟
میان گریه و بغض، تلخ میخندد…
میگویم: خدا کریم است.
میگوید:« والله اگر بنا است این بچه از سرطان بمیرد حاضرم اعضای بدنش را ببخشم به کسانی که نیازمند هستند، چرا باید بهخاطر بیپولی من، جوان نازنینم پژمرده و نابود شود. لااقل قلبش را بدهند به کسی که نیاز دارد تا این طور زنده بماند.»
میگوید: «بهدنبال گدایی نیستم. دستم را جز خدا پیش کسی دراز نکردهام، اما واقعا امروز درمانده شدهام.»
کبنانیوز می نویسد پیش از این مسوولان دانشگاه علوم پزشکی و وزارت بهداشت و درمان اعلام کرده بودند که قیمت داروهای بیماران طی یک ماه اخیر نهتنها افزایش نداشته، بلکه قیمت بعضی اقلام از داروهای بیماریهای خاص، به قیمتهای سال گذشته بازگردانده شده اند.
مسوولان در خیریهها و تشکلهای مردمنهاد نیز بارها و بارها از تریبون خبرگزاریها و رسانهها، گزارشهای متعددی در خصوص کمکهای انساندوستانه خود به بیماران مبتلا به سرطان و سایر بیماریهای صعبالعلاج منتشر کردهاند. اما هنوز مادران و پدران زیادی برای ادامه درمان فرزندان خود چشم امید را از زمینیان گرفته اند و تنها رو به آسمان دارند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر