close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
اجتماعی

پیدا کردن خانواده نیکوکار سیرجانی پس از شانزده سال

۲۸ مهر ۱۳۹۵
خواندن در ۳ دقیقه
پیدا کردن خانواده نیکوکار سیرجانی پس از شانزده سال

استان وایر: احمدرضا میرحسینی، پسری که شانزده سال پیش با خانواده خود در راه در سیرجان- بندرعباس تصادف کرده بود به خاطر کمک های خانواده عباس غضنفری توانست در بیمارستان سیرجان عمل شود و بهبودی خود را به دست بیاورد. او بعد از شانزده سال به دنبال این خانواده نیکوکار از تهران به سیرجان رفته و با تنها عکسی که در دست داشت توانست آنها را دوباره ببیند.

به گزارش هفته نامه پاسارگاد سیرجان، خانواده میرحسینی 16 سال پیش در محور سیرجان- بندرعباس تصادف می کنند. راننده که دایی احمدرضا میرحسینی بود جانش را از دست می دهد. پدر احمدرضا که در ماشین پشتی بود با دیدن تصادف آنها را به بیمارستان غرضی سیرجان می رساند و  در بیمارستان عباس غضنفری دبیر ادبیات مدارس راهنمایی  سیرجان و خانواده اش وقتی می بیند آنها تصادف کرده و عزیز از دست داده اند به آنها کمک می کنند.

عباس غضنفری درباره آن روز می گوید:« 30 اسفند سال 1379 ساعت ده و نیم صبح برای دیدن یکی از دوستانم به بیمارستان دکتر غرضی رفتم. دیدم تعدادی تصادفی را آنجا آورده اند. من کنار مصدومین رفتم. آنجا یک پدر به من گفت: «ما اینجا غریب هستیم. پسرم تصادف کرده و دایی اش فوت کرده است. من همین یک پسر را دارم.»

او می گوید که «من هم فرزند او را به داخل بیمارستان بردم و به خواهر و شوهر خواهرم زنگ زدم که به کمک بیایند. آنها هم آمدند. فکر کردم برای پسر خودم این اتفاق افتاده. یادم می آید عصر همان روز سال تحویل می شد و ما آن سال را در بیمارستان غرضی سیرجان، تحویل کردیم.»

این دبیر ادبیات از خاطرات آن روز می گوید: «روزهای عید بود و پزشکان در مرخصی به سر می بردند اما دکتر زادمهر و دکتر قنبری که از جراحان خوب سیرجان بودند، برای جراحی به بیمارستان آمدند و جراحی روز بعد انجام شد. احمدرضا از ناحیه یک پا، دو دست و جمجمه دچار شکستگی شده بود. هنگام عمل جراحی به ما گفتند که باید خون به مصدوم برسانیم.  من با دوستان و اقوام تماس گرفتم که به پایگاه اهدای خون بیایند. من هم با پدر احمدرضا به آنجا رفتیم. 62 نفر از آشنایان و دوستان به آنجا آمدند از سه، چهار نفرمان خون گرفتند و بقیه به خانه برگشتند.»

بعد از بهبود خانواده ما با آنها در تماس بودیم تا اینکه پدر احمدرضا که استاد دانشگاه بود فوت کرد و رابطه ما قطع شد. تا اینکه امروز از بیمارستان با من تماس گرفتند و گفتند آقایی دنبال من است. به بیمارستان آمدم و احمدرضا را به یاد نیاوردم تا اینکه عکسی را که پدرش از من، خواهر و شوهر خواهرم انداخته بود،  دیدم و خوشحالم بعد از شانزده سال دوباره او را می بینم.

احمدرضا میرحسنی در مورد چرایی سفر به سیرجان به هفته نامه پاسارگاد گفته : «همیشه به یاد این خانواده بودم. با همسرم هم در این رابطه صحبت می کردم. مردم خوب سیرجان، پرسنل بیمارستان دکتر غرضی، آقای غضنفری و خانواده ی خواهرش هیچ وقت از ذهنم پاک نمی شد. چند سالی که درگیر مصدومیتم بودم و بعد هم که مشکلات زندگی نمی گذاشت به سیرجان بیایم تا اینکه این چند روز فرصتی دست داد تا با همسر و یکی از دوستانم فقط برای تقدیر از این خانواده به سیرجان بیایم. خیلی راحت بیمارستان را پیدا کردم و توانستم بعد از 16 سال این خانواده را ببینم.»

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

تصویری

«آسوده بخوابید، قوچانی پاره کرد!»

۲۸ مهر ۱۳۹۵
توکا نیستانی
«آسوده بخوابید، قوچانی پاره کرد!»