«آزاده پورزند»، فعال حقوق بشر از «بنیاد سیامک پورزند»، یکی از افراد حاضر در میزگردهایی است که با میزبانی «ایرانوایر» و همکاری «موزه یادبود هولوکاست امریکا» برگزار میشود. او این یادداشت را پس از برگزاری میزگردی که درباره دادگاه نورنبرگ برگزار شد، نوشته است.
***
برقراری عدالت و پاسخگو کردن حکومت در قبال نقض حقوق بشر، سفری است پرفراز و نشیب ولی اجتنابناپذیر. اگر عدالت برقرار نشود، زخمهای فردی و جمعی التیام نخواهند یافت. اگر ما برای برقراری عدالت تلاش نکنیم، آنهایی که از قدرت سوء استفاده میکنند، هرگز حتی به صورت نمادین بهای جنایاتِ گذشته و حالِ خود را نخواهند پرداخت. از همه مهمتر، بدون عدالت، جنایات بدون هیچ ترس و واهمهای از پیامدهای احتمالی ادامه خواهند یافت. بنابراین، عدالت صرفاً مربوط به گذشته نیست، عدالت ابعاد پیشگیرانهای نیز دارد.
کسانی که کارشان مثل من متمرکز است بر پاسخگو کردن و پایان دادن به فرهنگ معافیت از مجازات در جمهوری اسلامی ایران، آنقدر مشغول وقایع روز میشوند که عملاً کمتر درباره تاریخِ معاصرِ دادخواهی میاندیشند. با این حال، ماه گذشته بختِ این را یافتم تا در یک وبینار در مورد دادگاههای پس از جنگ جهانی دوم شرکت کنم که به همت موزه یادبود هولوکاست امریکا و «ایرانوایر» برگزار شد.
در این وبینار، یک مورخ و یک کارشناس حقوقی در مورد دادخواهی پس از جنگ جهانی دوم صحبت کردند که در سطحی بینالمللی و با هدف پاسخگو کردن مقامات نازی برگزار شد که به قتلعام یهودیان و سایر اقلیتهای قومی متهم بودند. در پایان جنگ و هولوکاست، مساله این بود که چهگونه میتوان این افراد را به گونهای کارآمد و موثر محاکمه کرد.
پیش از پایان جنگ جهانی دوم، دادگاهها چندان جایگاهی در اقداماتی که قرار بود بعد از جنگ اجرایی شوند، نداشتند. روندی که متفقین برای محاکمه عادلانه رهبران نازی و همدستان خود در پیش گرفتند، روند پیچیدهای بود اما در نهایت، در ماه آگوست ۱۹۴۵، بریتانیا، فرانسه، اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده امریکا «منشور لندن» را امضا کردند که منجر به تاسیس «دادگاه نظامی بینالمللی» در نورنبرگ برای رسیدگی به جنایات نازیها در طول جنگ شد.
این منشور به دادگاه نظامی بینالمللی صلاحیت قضایی داد تا به اتهامات «جنایات علیه صلح» و «جنایات علیه بشریت»، از جمله قتل، امحا، بردگی، تبعید یا سرکوب و آزار و اذیت بر پایه گرایشهای سیاسی، نژادی یا مذهبی رسیدگی کند. اینگونه بود که برای نخستین بار در تاریخ، مقامات عالیرتبه یک کشور به اتهام جنایات جمعی در یک دادگاه بینالمللی محاکمه شدند. همچنین اولین بار بود که اقدامات یک حکومت میتوانست بالقوه مجرمانه محسوب شود.
دادگاه نورنبرگ میراث بیسابقهای را نیز به همراه داشت؛ همانطور که «رابرت استوری»، از مشاوران تیم دادستانی ایالات متحده میگوید: «هدفِ دادگاه نورنبرگ صرفاً یا حتی اصولاً، محکوم کردن رهبران آلمان نازی نبود… من از همان ابتدا بر این باور بودم که هدفِ به مراتب مهمترِ این دادگاه، ارایه کارنامهای از رژیم هیتلر بود که بتواند در برابر آزمون تاریخ مقاومت کند.»
اهمیت مستندسازی
در وبینار، کارشناسان موزه یادبود هولوکاست به ما گفتند یکی از مهمترین جنبههای دادگاههای نورنبرگ، تصمیم دادستانی مبنی بر استناد، در درجه اول به اظهارات و اعترافات نازیها بود (تا این که صرفاً بر شهادت قربانیان و بازماندگان اتکا شود). دادگاه علاوه بر مدارک و اظهارات رسمی، از محل وقوع جنایات نیز فیلمبرداری کرد.
آنچه بیش از همه در این وبینار توجه من را به خود جلب کرد، اهمیت مستندات و ارایه دقیق اطلاعات جمعآوری شده از اردوگاههای کار اجباری بود که از جنایات گسترده نازیها حکایت داشتند.
به نظر من، یکی از پیششرطهای عدالتِ منسجم و استوار، ثبتِ دقیق و درستِ اسناد و مدارک است. در مورد ایران که حکومتش بیش از چهار دهه مخالفان، اقلیتها و افراد آسیبپذیر جامعه را زندانی میکند، شکنجه میدهد و به قتل میرساند، مستندسازی میتواند از منظر حقوقی به ما کمک کند.
اخیراً مدافعان حقوق بشر در ایران حکم دادگاه تاریخی «حمید نوری»، از مقامات سابق حکومت که در اعدامهای زندانیان در سال ۱۳۶۷ نقش داشت را که در سوئد برگزار شد، جشن گرفتند.
«عصمت وطنپرست»، مادر یکی از قربانیان که ۱۱ تن از اعضای خانواده خود را در جریان کشتارها از دست داده است، در واکنش به حکم محکومیت نوری به «رادیو زمانه» میگوید: «منظور فقط اعلام حکم نبود، منظور تمام مراحلی بود که در این دادگاه برگزار شد. هیچکس حرفهای ما را باور نمیکرد. همه فکر میکردند ما داستان میگوییم. من برای این خوشحال هستم که این مراحل در دادگاه پیش رفتند.»
درست زمانی که این لحظه تاریخی در سوئد رقم میخورد، مادران دیگر ایرانیان کشته شده در تظاهرات سالهای اخیر، بهویژه در جریان اعتراضات آبان ۱۳۹۸، صرفاً به این دلیل که خواستار دادخواهی بودند، توسط جمهوری اسلامی مورد آزار و اذیت قرار گرفتند و حتی زندانی شدند. اخیراً صدها تن از فعالان مدنی و سیاسی در ایران با انتشار بیانیهای، خواستار آزادی آنها شدند و نوشتند: «باور کردنی نیست مادرانی دادخواه که فرزندانشان در اعتراضی مدنی و مسالمتآمیز در آبانی تلخ، گلوله بر شقیقه آنها فرو نشست و برای همیشه حق حیات از آنها سلب شد، اینک به جرم دادخواهی در گوشه زندان گرفتار آمده باشند.»
در شرایطی که پیشبینی یا تصور پایانِ کار حکومت جمهوری اسلامی دشوار به نظر میرسد، برخی از ایرانیان موضعی اگزیستانسیالیستی در قبال مستندسازی اتخاذ کرده و استدلال میکنند که تاثیر فوری این قبیل اقدامات حداقلی است. جمهوری اسلامی از این غفلت جمعی استقبال میکند. با این حال، اگر مستندسازی بهطور مداوم، نظاممند و قانونی انجام شود، میتواند روزی پایه و اساس شواهد مستدلی قرار گیرد و در یک دادگاه قانونی بینالمللی ارایه شود و دادخواهی را ممکن کند.
نباید فراموش کنیم که دیر یا زود، یا پیروزیهایی پراکنده مانند محاکمه حمید نوری در سوئد به دست خواهیم آورد یا عدالتی جامعتر و کاملتر را در ایرانِ پس از جمهوری اسلامی برقرار خواهیم کرد. ابتکاراتی مانند «ایران تریبونال»، «دادگاه بینالمللی مردمی آبان»، «مرکز دادههای یادبود امید» «مرکز عبدالرحمن برومند»، رسانههای خارج از کشور و «اطلس زندانهای ایران» به تحقق این امر کمک میکنند. همچنین تصویربرداری از جنایات مقامات که شهروندان شجاع در داخل ایران انجام میدهند. این اقدامات قدرت جمعی ما را تقویت میکنند تا در برابر استبداد و سوء استفاده از قدرت بایستیم.
وقتی محاکمات نازیها و اقداماتی را که برای حفظ یاد و خاطره قربانیان هولوکاست انجام شده بودند مطالعه میکردم، به اهمیت حفظ امید فکر میکردم. «ویل اسمیت»، رییس «انجمن وکلای امریکا» تجربه خود از لحظه ورود به صحن دادگاه نورنبرگ را این گونه توصیف کرده است: «نخستین احساس من از حضور در دادگاه نورنبرگ، ترسِ آمیخته به احترام بود. روبهروی من ۲۱ زندانی در جایگاه متهم نشسته بودند؛ افرادی که بارها نامشان را در صفحه اول روزنامهها دیده بودم و بارها بزرگترین جنایتکاران دنیای مدرن لقب گرفته بودند.»
شاید تصور دادگاهی در آیندهای نزدیک که فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یا حتی شخص «علی خامنهای»، رهبر جمهوری اسلامی با لباس زندانی به عنوان متهم در آن حضور یابند، دشوار به نظر بیاید اما باید فرض را بر این بگذاریم که عدالت دیر یا زود برقرار خواهد شد. بر اساس همین فرض، باید همواره آن روزِ رویایی را تصور کنیم و برایش آماده شویم. بیایید تمام کارهایی را که جمهوری اسلامی با ما و دیگران میکند، به دقت رصد و مستدل کنیم. روایات ما شاید امروز داستانهایی به نظر برسند و جهانیان آنها را نادیده بگیرند یا باور نکنند اما روزی خواهد رسید که همین داستانها، بخشی از تاریخ منقطع ما و حتی بخشی از اسناد و مدارکی مستدل و قانونی خواهند شد که در دادگاه ارایه میشوند.
ثبت نظر