دانستن «ژانر» فیلمی که تماشا میکنیم، برای این در حوزه سواد رسانهای مهم است که «انتظار» ما را تعیین میکند. چرا که ژانر بهسان قراردادی است میان رسانه و مخاطب که از قبل بسته شده و نوع کالا را برای مشتری مشخص میکند. برای مثال وقتی به تماشای یک کمدی مینشینیم، انتظار داریم حرفها و حرکات اغراقآمیز و خندهآور بشنویم و ببینیم، اما وقتی انتخاب میکنیم که فیلم مستند ببینیم سورپرایز میشویم، اگر با فیلمی کمدی مواجه شویم.
حقیقتی تلخ به نام «سانسور در نظام جمهوری اسلامی» که امکان تماشای فیلم مستند، عاری از جهتگیریهای حکومتی را از مخاطبان تا حدود زیادی سلب و فضایی ایجاد کرده است، تا جایی که حتی وقتی به تماشای فیلم مستند، اعم از داستانی و غیرداستانی، مینشینیم، توقع نداریم که حقیقت را بدون روتوش تماشا کنیم. لیکن حداقل انتظار داریم که خط داستان بر تحریف واقعیت، دروغ و کلیشههای مضر بنا نشده باشد.
***
برای روشن شدن موضوع، مروری خواهیم داشت بر ۸ قسمت اول سریال «خاتون» ساخته خانم «تینا پاکروان» که از سازمان سینمایی جمهوری اسلامی ایران، مجوز ساخت دریافت کرده و پس از تولید از طریق شبکه نمایش خانگی، به نمایش درآمده است. این سریال که براساس داستانی تراژیک تولید شده، با این ادعا آغاز میشود که براساس داستانی واقعی ساخته شده است. پس انتظار این است که فیلم مستندی داستانی باشد، اما آنچه از همان دقایق و سکانسهای اولیه فیلم به مخاطب عرضه میشود، اکازیونی است از دیساینفورمیشن، اطلاعات جعلی و تا حدودی پروپاگاندا. شاید تنها بخش واقعی داستان حمله متفقین به ایران در جنگ جهانی دوم بهرغم اعلام بیطرفی ایران، اشغال شمال ایران توسط شوروی و جنوب ایران توسط انگلستان و پناه دادن ایران به آوارگان لهستانی باشد، اما این تنها یک برشی از واقعیتهای یک رویداد تاریخی است که با مجموعهای از تحریفها، جعل اطلاعات و تصاویری گمراهکننده به مخاطب عرضه میشود.
خاتون عنوان سريالی است كه فصل اول آن در ٨ قسمت به نمايش در آمد. داستان اين سريال به سال ١٣٢٠ برميگردد؛ زمانی كه در جريان جنگ جهانی دوم ايران به اشغال شوروی و انگلستان در آمد. داستان درباره یک خانواده خانزاده است. شيرزاد، مرد اين خانواده سرگرد ارتش شاهنشاهی و خاتون، عروس خانواده یک دختر تحصيلكرده اهل كتاب و به عبارتی جلوتر از زمانه خود است. سرگرد شيرزاد كه فرمانده خود را به دليل خيانت به وطن و ارتش ايران كشته، شخصيتی باثبات نيست. گاهی شجاع و گاهی بزل دل معرفی میشود و ميان همكاری كردن و نكردن با اشغالگران مانده و خود به قربانی داستان تبديل میشود. خاتون كه بهواسطه دوستی با زنی كه عضو گروهی مبارز و وطنپرست است، به اين گروه وصل میشود، مدتی به زندان میافتد و نهايتا از زندان فرار میکند و به تهران باز میگردد؛ به اميد آنكه در پناه خانواده حمايت شود، ولی تنها عضو باقیمانده فاميل دايی اوست كه او را به اشغالگران میفروشد.
خانم تینا پاکروان نویسنده و کارگردان این اثر، که با وجود سنی نسبتا کم، سابقهای طولانی در سینمای ایران دارد و با کارگردانهایی بهنام همچون «بهرام بیضایی» و عوامل حکومتی همچون «مسعود دهنمکی» کار کرده، با به تصویر کشیدن برشهایی ناقص از مقاومت مردم ایران و عملکرد ارتش ایران تحت حکمرانی محمدرضاشاه و پنهان کردن بخش بزرگی از واقعیت، به گونهای داستان را روایت میکند که ذهن مخاطب تصویری خائن، نالایق و بیکفایت و وطنفروش از ارتش وقت ایران دریافت کند. آن هم در روزهایی که حکومت زیر فشار شعار مردمی «رضا شاه روحت شاد» میکوشد از پنبه شدن رشتههایی که در ۴۰ سال گذشته با دستگاه پروپاگاندای خود بافته جلوگیری کند.
تابوهای سینمای ایران همچون «لمس بدن زنان، حرکات سکسی و مصرف مشروبات الکلی و نمایش کازینو» بیدلیل در این سریال شکسته نمیشود، این تابوشکنی بهای فروریختن شکوه ارتش پهلوی است که حکومت جمهوری اسلامی به قیمت نقض استانداردهای خود پرداخت میکند.
فیلمساز از چه تاکتیکی برای جلب توجه مخاطب استفاده کرده است؟
رسانهها از تصویر، انیمیشن، گرافیک، موسیقی، رنگ، صوت و نما برای جلب توجه ما استفاده میکنند. خانم پاکروان با انتخاب تصویربرداری کاملا حرفهای، طراحی صحنه و لباس خوب، گریم زیبا و انتخاب دقیق لوکیشنهای جذاب و فریبنده، کوشیده به درستی از تاکتیکهای مرسوم در سینما برای جلب توجه مخاطب استفاده کرده تا بتواند علاوه بر فروش بالا، بر باور و نگاه مخاطب اثر بگذارد.
فرم طراحی شده در تکتک صحنهها و سکانسهای این سریال، در واقع تلاشی است برای فرم بخشیدن به نگاه و باور مخاطبان. تاکید بر آمادگی مردم برای دفاع از کشور، به جای ارتش بیلیاقت و حمایت از ایده بسیج کردن مردم برای جانفشانی در راه وطن، بیجهت در این سریال پررنگ نشده، بلکه تداوم همان خط پروپاگاندایی است که ۴۰ سال است، جمهوری اسلامی با قدرت بخشی به بسیج آن را دنبال میکند و نتیجه آن چیزی جز سرکوب مردم و حرکتهای آزادیخواهانه نبوده است.
توسل به کلیشههای مضر و ارائه اطلاعات نادرست، مهمترین عنصری است که به یک اثر، صفت «مخرب» میدهد. خاتون تا اینجای کار نشان داده لایق دریافت نشان «اثر مخرب» است. چراکه با توسل به کلیشههای مضر همچون: «مشروب نوشیدن و سیگار کشیدن آدمهای بد داستان، قمار باز بودن آدم خائن داستان، بد ذات و بدجنس بودن مادر شوهر داستان»، نه تنها کمکی به رشد و بهبود فضای ذهنی جامعه نمیکند، بلکه تنها میکوشد با سرگرم کردن مخاطبان، و محو کردن آنها در زیباییهای محیطی، ذهن مخاطب را بر اساس خواست قدرت شکل دهد.
ناتوانی نویسنده و کارگردان خاتون، در تحقق «پارادوکس تراژدی» مشخصه دیگری است که این اثر را واجد نشان «اثر مخرب» میکند. همانطور که میدانیم «تراژدی» بخش لاینفک هنرهای نمایشی، ادبیات و موسیقی است؛ چراکه راهی است برای پاکسازی روح و روان آدمی. یعنی انسان با خواندن و تماشای آثار تراژیک و اشکی که میریزد، روح و روانش آرام میگیرد. اما داستان تراژیک خاتون نه تنها روح و روان مخاطب را پاکسازی نمیکند؛ بلکه به دلیل تلاش برای تامین نظر تیم سانسورچی داستان و ایدئولوژی حاکم بر دستگاه حکومتی بیشتر با روان مخاطب بازی میکند و حس تحقیر، تجاوز و عجز در برابر بیگانه را در مخاطب تا پایان زنده نگه میدارد. مخاطبی که این روزها میکوشد برای فرار از حس تحقیر و سرکوب، به تاریخ خود ببالد و غرور خود را زنده نگه دارد؛ اما با تاریخی مملو از ناتوانی و عجز و واماندگی و البته تاریخی تحریف شده روبهرو میشود.
گپهای موجود در روایت داستان و کوتاه بودن عمر کاراکترهای داستان، به طور طبیعی مخاطب را دچار فهم نادرست از واقعیت میکند، مثل جملهای که از دل یک متن بیرون آمده و به خودی خود معنایش را از دست داده و یا مخاطب را دچار تفسیر نادرست میکند، پس باید مداوم با خود تکرار کنیم که در مواجهه با تولیدات رسانهای داشتن «نگاه انتقادی» یک ضرورت است تا با معنایی که در نگاه اول به یک اثر به ذهن ما خطور میکند، اعتماد نکنیم، بلکه روی محتوا مکث و تامل کنیم و حتی با Deconstruct کردن (شکافت ساختار) اثر به فهم درستی از محتوا برسیم. یعنی ساختار محتوا را بشکافیم و اثر را برگردانیم به مرحله تولید تا ببینیم این اثر چرا، چگونه، توسط چه کسی و برای چه تولید شده است؛ یا بهعبارتی بفهمیم با چه عینکی و از چه زاویهای یک رویداد برای ما ترسیم شده است. این تنها راهی است که به ما قدرت میدهد تا از خود و جامعه در برابر آثار مخرب محافظت کنیم.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر
با این مطالب به ظاهر قلمبه و سلمبهی کاذب نمیتونی ارزش جمهوری اسلامی ایران رو کم کنی جیره خوار حقیر غرب.