محدودیت بیشتر زنان راهکاری تازه برای ازدواج

یک بار دیگر از زبان یک زن روانشناس می شنویم که برای استقبال جوانان از ازدواج باید فرصت های شغلی زنان محدود شود.

به تازگی شهناز نوحی، روانشناس در ایران در گفت و گو با خبرگزاری دانشجویان ایران با اشاره به عدم استقبال از ازدواج در میان جوانان ایرانی گفته لازم است فرصت‌های شغلی زنان را محدود کنیم تا مردان راحت‌تربتوانند اشتغال داشته باشند و در محیط‌های شغلی شایسته‌سالاری میان مردان مورد توجه قرار گیرد و نه میان مردان و زنان، چراکه مدیر اقتصادی خانواده مردان هستند؛ اما زمانی که نقش‌ها جابجا می‌شود مشکلاتی در خانواده به وجود می‌آید.

هرچند مشخص نیست سخنان این خانم روانشناس برپایه کدام تحقیق یا موضوع علمی بیان شده است، زیرا آمارهای مرکز آمار ایران به گونه دیگری سخن می گویند. این مرکز آمار بیکاری در کشور را اینگونه اعلام کرد که میزان بیکاری ۱۰.۴ است که برای مردان ۸.۹ و برای زنان۱۹.۸ است.

در همین چند جمله ای که به عنوان راه حل مطرح می شود به روشنی می توان رخنه ریشه های فرهنگ سنتی و آموزه های دینی را مشاهده کرد.

براساس آموزه های اسلام سنتی، مصلحت خانواده ایجاب می کند خروج زن از خانه باید با رضایت و اجازه شوهر باشد، و برای چنین باوری توضیح داده می شود که در اسلام مرد رییس خانواده است و هم او براساس مصالح خانواده می تواند و حق دارد که زن را از کار معینی منع کند،این ممنوعیت ها شامل کار، تحصیلات و حتی معاشرت و دیدار با اعضای خانواده زن هم می شود.

از زمانی که آیت الله خامنه ای رهبر ایران برنامه افزایش جمعیت در کشور را مطرح کرده است، گروههای هم نظر با این طرح دست به کار شده و راهکارهایی ارائه کرده اند. که البته در این راهکارها این "زن" است که باید روی بسیاری از حقوق خود خط بکشد.

برخی از روحانیون سنتی و کارشناسان نزدیک به گروههای اصولگرا با تاکید بر اینکه باید شرایط ازدواج تسهیل شود در تلاش هستند تا هر چه سریع تر بتوانند برنامه افزایش جمعیت را به عمل نزدیک کنند.

اما فراموش نکنیم که بارها شعار برابری زنان و مردان سرداده می شود، اما در چنین بازه هایی شاهدیم برابری در سایه قرار می گیرد و نقش زن تنها در امر باروری و پرورش فرزند خلاصه می شود. و باز فراموش می شود که یک مادر تحصیل کرده نقش ارزشمندی در تربیت نسل خواهد داشت.

یک زن بدون داشتن مهارت و تخصص چطور می تواند در برابر بیکاری و یا فوت همسر نقش مدیراقتصادی را که همین کارشناسان بر عهده مرد قرار می دهند، عهده دار شود و بتواند در تامین هزینه ها موفق شود و البته از بار مالی دولت بکاهد. یکی دیگر از دلایلی که طرفداران این نظر ابراز می دارند، نقش اختلاف سطح سواد زن و مرد است. در حالی که نباید این امر را اساس قرارداد. هستند زنان و مردانی که خانم خانه از سطح سواد بالاتری برخوردار است و زندگی مشترک قابل احترامی را می گذرانند.

شاید به جای نگاه های سنتی که تلاش می شود در سریال ها و فیلمهای ایرانی بر آن صحهگذاشته شود، بهتر است با نگاه علمی و بازتری به قضایای ازدواج و کاهش آمار آن نگاه کرد.

مشکلات اقتصادی و گرانی یکی از مهمترین عوامل در کاهش ازدواج است، و بیکاری نقش اساسی در این زمینه دارد و یکی از مشکلات دیگر بیکاری افراد با تحصیلات بالای دانشگاهی است.

تا زمانی که بیکاری و گرانی بی محابا سیر صعودی طی می کنند نباید انتظار داشت که جوانان تن به ازدواج بدهند. آمار طلاق هم نشانه دیگری است که در صورت نبود کار و درآمد، آنان که شهامتی به خرج دادند و ازدواج کردند پس از مدتی زندگی مشترک را ترک کنند و برای کاهش هزینه زندگی بار دیگر به خانه پدر و مادر رو بیاورند.

براساس آمار سازمان ثبت احوال در سال گدشته در هر ساعت ۱۸ طلاق در ایران به ثبت می رسد.

با توجه به مسایل مورد بحث، بهانه تحصیل عالیه زنان مانع ازدواج است یا کار زنان برای مردان محدودیت ایجاد کرده است، تنها مباحثی غیر واقعی برای پاک کردن صورت مسئله است.