در روزهای اوج اعتراضات سراسری «زن، زندگی، آزادی»، صدها زن و مرد و کودک در خیابانهای ایران با گلوله و باتوم بهدست نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی کشته و زخمی شدند. هزاران تن بازداشت و به زندانها روانه شدند و بهدلیل محدودیت دسترسی به گردش آزاد اطلاعات، تهدید وابستگان و هراس آنها از عوامل حکومت، نامشان یا شنیده نشد یا روایتهای آن مختصر و محدود در برخی رسانههای اجتماعی نوشته شد.
روایت زندگیهای گاه کوتاه جانباختگان جنبش «زن، زندگی، آزادی» الهامبخش نسلهای آینده برای کسب حقوق و آزادیهای فردی خواهد بود. یکی از جوانان ایران که در ماههای آغازین جنبش «زن، زندگی، آزادی» با شلیک گلوله نیروهای امنیتی جان باخت، «متین نادرخانی» است. جوان بیست سالهای که ویدیوهای بهجا مانده از او نشان میدهد شیفته زندگی بوده است.
***
متین نادرخانی، متولد ۸اردیبهشت۱۳۸۲ بود. عاشق فوتبال و موسیقی. گیتار میزد و در تیم داماش بهعنوان بازیکن فعالیت میکرد. متین در جریان در اعتراضات سراسری و در شهریور ۱۴۰۱ توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. ۲ ماه را در یکی از بازداشتگاههای امنیتی مورد بازجویی قرار گرفت و پس از دوماه گذراندن روزهای دشوار، با اخذ تعهد مبنیبر عدم حضور در اعتراضات، آزاد شد. یک فرد نزدیک به خانواده متین اما به «ایرانوایر» میگوید، او همچنان پس از آزادی هم دست از مبارزه با جمهوریاسلامی برنداشت. در کنار خانوادههای دادخواه بود و در مراسم یادبود جانباختگان حاضر میشد.
بر متین نادرخانی چه گذشت؟
«۲۶اردیبهشت۱۴۰۲ متین کمی کسالت داشت و در خانه بود. یکی از دوستانش با او تماس میگیرد و میگوید با والدینش بحثش شده و از متین میخواهد با هم بیرون بروند و هوایی تازه کنند. متین هم حوالی ساعت ۱۲ ظهر گیتارش را برمیدارد و همراه او میرود.»
روایت آخرین روز زندگی متین نادرخانی توسط یک منبع نزدیک به خانواده اینگونه آغاز میشود. تصویری که از متین میسازد تصویر جوانی است که رفیق امنی برای دوستانش است. به گفته این فرد آگاه، حوالی شش بعدازظهر همان روز، متین به خانه بازمیگردد: «لباسش را عوض کرد. گیتارش را برداشت و گفت به خانه دوستش میرود و شب باز میگردد. حوالی یازده و نیم شب مادرش نگرانش میشود و به خواهر کوچکترش میگوید با او تماس بگیرد.»
خانواده متین بهجز او، دو فرزند دختر کوچکتر دارند. فرزندانی که پس از کشته شدن متین توسط نیروهای امنیتی از ترس جان آنها، خانواده وادار به سکوت میشوند: «متین و خواهرش کمی با هم صحبت میکنند و متین به او میگوید نگران نباش در حال بازگشتن به خانهام. حوالی ۱۲:۳۰ دقیقه شب وقتی خبری از متین نمیشود، مادرش دوباره با او تماس میگیرد. تلفنش را کسی جواب نمیدهد با دوستانش تماس میگیرند، آنها هم پاسخ نمیدهند؛ تا اینکه ساعت ۳ بامداد روز ۲۷اردیبهشت از کلانتری با خانواده متین تماس میگیرند.»
ماموران کلانتری به والدین نگران و هراسان متین میگویند که او همراه با یک قبضه کلت بازداشت شده و آنها باید صبح به کلانتری میدان ارگ مراجعه کنند و همراه او به دادگاه بروند: «مادر و پدر متین همان شب به کلانتری مراجعه میکنند،اما کسی به آنها پاسخ نمیدهد. به آنها میگویند بروید فردا صبح در ساعت اداری بیایید. صبح فردا اما به آنها گفته میشود که برای شناسایی پیکر بیجان فرزندشان به سردخانه بهشتزهرا بروند.»
براساس گواهی فوتی که تصویر آن در اختیار ایرانوایر قرار گرفته است، علت مرگ متین نادرخانی «خونریزی مغزی و لهشدگی بافت مغز» براثر «شلیک دو گلوله به سر» عنوان شده است: «خانوادهاش خیلی پیگیر شدند. به دادگاه مراجعه کردند، از دوستانش سوال کردند، از کلانتری ارگ که اولین بار متین به آنجا منتقل شده بود پرسیدند. هیچکس پاسخ درستی به آنها نداد. برخی از دوستانش میگویند او را یکی از دوستانش که نفوذی و از عوامل لباس شخصی اطلاعاتی بوده، اما هیچ مستندی برای اثبات این ماجرا به دست نیامده است، اما خانواده یقین دارند که متین با شلیک گلوله نیروهای امنیتی کشته شده است.»
براساس آنچه منبع نزدیک به خانواده نادرخانی به ایرانوایر گفته است، او جز توپ فوتبال و ساز گیتارش هرگز دستش به هیچ ابزار دیگری نرفت، چه برسد به اسلحه: «مزار متین در قطعه ۳۶ بهشت زهراست، درست در نزدیکی مزار یلدا آقا فضلی. متین در همه ویدیوها در جمع خانواده و دوستانش در حال زدن ساز است. جوان پر شوری که سناریوهای ساختگی خودکشی درباره او اصلا باور پذیر نیست. هم نظر پزشکی قانونی این است که به او شلیک شده و نحوه شلیک به سر نمیتواند خودکشی باشد، هم خانوادهاش میگویند او به امید فرداهای روشن و پرامید به خیابان میرفت.»
سایه تهدید بر سر خانواده برای اطلاعرسانی
در آستانه سالگرد اعتراضات سراسری، شمار زیادی از خانوادههای دادخواه به دست نیروهای امنیتی بازداشت شدهاند. برخی تذکر و تهدید دریافت کردهاند و مشروط بر اینکه درباره سالگرد اعتراضات و دادخواهی عزیزانشان سکوت پیشه کنند، آزادند.
خانواده متین نادرخانی در سال گذشته سطوح مختلفی از تهدید را تجربه کردهاند: «همانطور که گفتم پدر و مادر متین دو دختر کوچکتر از متین دارند. مدام با فرزندانشان آنها را تهدید میکردند که اگر درباره متین اطلاعرسانی کنید، جان این دو کودک را به خطر انداختهاید. مدتی قبل هم پدر متین به پلیس امنیت میدان ارگ احضار شد و وقتی به آنجا مراجعه کرد، از او تعهد گرفتند که هیچ مراسم، یادبود و یا تولدی برای متین گرفته نشود. به آنها گفته شده بود که هرکس از چگونگی مرگ متین سوال کرد به او بگویند تصادف کرده، اما او با دو گلوله ۴۵ و ۳۵ میلیمتری که به سه سانت بالای گوش راست و از فاصله نزدیک به او شلیک شده جان باخته است. متاسفانه گزارش پزشکی قانونی را به خانوادهاش ندادهاند، اما هرچه گفتهاند سناریوهایی است که برای دیگر جانباختگان نیز اتفاق افتاده است.»
متین نادرخانی تنها چند روز پس از تولد ۲۰ سالگیاش جان باخت. روی مزارش طرحی از یک گیتار کشیدهاند و ترانهای که «شادمهر عقیلی»، خوانده و مورد علاقهاش خوانده روی سنگ حکاکی شده است: «داغ ترانه تو نگام، شوق رسیدن تو تنم، تو حجم سرد این قفس، منتظر پر زدنم، من از تبار غربتم، از آرزوهای محال، قصه ما تموم شده، با یه علامت سوال، بذار که کوله بارمو، رو شونه شب بذارم، باید که از اینجا برم، فرصت موندن ندارم.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر