close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

بازی های سیاسی با زلف زنان

۲۲ مرداد ۱۳۹۴
مهرانگیز کار
خواندن در ۵ دقیقه
بازی های سیاسی با زلف زنان
بازی های سیاسی با زلف زنان

بالاخره در پی 37 سال شکست در تثبیت حجاب اجباری، بخش مهمی از مسئولیت بدحجابی زنان به عهده راننده های تاکسی محول شد. نه در روضه خوانی ها و نمازجمعه ها، که در مجلس شورای اسلامی . قانون در همان مجلسی تصویب شد که اراده اش برای تصویب یا رد توافق هسته ای (برجام) پشیزی ارزش ندارد، در عوض مجبور است همچنان با زلف زنان بازی کند و خود را قدرقدرت نشان دهد.

از این پس حجاب زنان فرازی است از مقررات کسب و کار راننده های تاکسی که در شهرهائی که دود و ترافیک بیداد می کند، در پی لقمه ای نان، دور خودشان چرخ می خورند و تازه باید تمام حواس شان را بدهند به سر و شکل زنان مسافر تا مبادا به استناد مصوبه مجلس مجازات بشوند و پوینت های منفی به کارنامه شان بچسبانند. سالهای اول انقلاب دیوارها پرشد از این شعار مسخره که: بی حجابی زنان از بی غیرتی شوهران است و نزدیک به چهار دهه پس از انقلاب لابد شعاری تازه وارد سیاست های بازاری و عوامفریبانه می شود که: بدحجابی زنان از بی اخلاقی رانندگان تاکسی است.

آیا اگر در ایران جمهوری اسلامی، صنف و اعتراض صنفی معنا داشت، مجلس می توانست به بهانه زلف زنان، با اعصاب و امنیت شغلی صنف رانندگان تاکسی، این چنین بازی کند؟ اصلا صدای اعتراض از کسانی که متولی حفظ منافع صنفی رانندگان تاکسی هستند، در می آید؟

همه می دانند که این شیوه از قانونگذاری برای خالی نبودن عریضه است و راهی است برای تظاهر به اسلام گرائی تا در انتخابات بعدی از صافی شورای نگهبان بگذرند. همه می دانند این قوانین فقط برای نمایش قدرت و نمایش بنیادگرائی است. همه می دانند این قوانین باعث خنده است و اساسا قابل اجرا نیست. اما همه نیز می دانند که نهادهای تصمیمگیری در این حکومت بیمار است و شفائی در کار نیست. مردم چندان از آنها دل برکنده اند که در پی علاج شان هم نیستند و فقط به این دل خوش اند که قوانین را می توانند دور بزنند. متقاعد شده اند که کار از کار گذشته است.

زنان ایرانی از روز 22 بهمن 1357 تبدیل شده اند به ابزاری در دست مدیران حکومت برآمده از انقلاب. نهادهای قانونگذاری که شکل گرفت، این ابزار به کار آمد. هرگاه بخواهند رفتاری بر ضد منافع ملی را سامان دهند، و به اصطلاح چیزی را لاپوشانی کنند می روند سروقت زنان و تیغ سرکوب را بر ضد آنها به بهانه حجاب تیز می کنند. پروژه مبارزه با بی حجابی از روز اول کلید خورد تا زن و مرد مرعوب قدرتی بشوند که آمده بود تا جوانه های تمدن و فرهنگ مدرن را لگدمال کند. از واکنش مردم می ترسید. از طرفی می دانست ریشه های سنت و فرهنگ زن ستیزی در سرزمینی که آن را فتح کرده بود، نیرومند است. کار را با زنان شروع کرد که بخش بزرگی از آنها بی حجابی را انتخاب کرده بودند و بخش بزرگی هم حجاب را. هر دو، تا پیش از انقلاب "حق انتخاب" داشتند. ریشه های پنهان سنت را که حتی در جوامع غربی، حضوری نهفته دارد، بر ضد زنان به کار گرفتند و زنان بی حجاب را نه تنها نماد بی عفتی و فحشا که نماد امپریالیسم جهانخوار تعریف کردند. به جان شان افتادند با چماق ریاکارانه دین داری و استعمار ستیزی.

می گفتند می خواهند پشت استعمار را به خاک بمالند و نمادهایش را که در درجه اول زنان بی حجاب بودند، نابود کنند. وقتی پس از سالها حجاب اجباری تبدیل به قانون شد و زنان یک پارچه با حجاب شدند، بند کردند به "نوع حجاب". حق انتخاب نوع حجاب و رنگ حجاب هم سلب شد. این همه را با کارآفرینی برای مردان و زنانی که به امید مرحمتی به پیروان آنها پیوسته بودند، کنترل کردند. پاترول ها، مینی بوس ها، ستادهای مبارزه با بدحجابی و مامورین زن و مرد شاغل شدند و به نان و نوائی رسیدند تا "نوع حجاب" را کنترل کنند. بی حجاب دیگر وجود نداشت. اسم سوژه هائی را که باید دستگیر می شدند و در شهر و محله رعب و وحشت می آفریدند، گذاشتند "بد حجاب". یک چنین جرمی در قوانین ضد بشری خودشان اساسا تعریف نشده بود. تا سال 1392 که قانون مجازات اسلامی تازه ای را تدوین و تصویب کردند، جرمی به نام بدحجابی نداشتیم، ولی گروه گروه زنان را به اتهام بدحجابی، با مینی بوس ها و پاترول ها از سطح شهر جمع می کردند و به بازداشتگاه ها می بردند و مجازات می کردند. هنوز چنین است.

با همه این ستمگری ها و استفاده ابزاری از زنان برای ایجاد و اشاعه ترس در مردم، متقاعد نشده اند که نرخ فزاینده روابط جنسی خارج از ازدواج حتی در جمع دانش آموزان کشورکه به قول خودشان بالای 80 درصد است، نشانه ای است برشکست سیاست مبارزه با بی حجابی . سختگیری برای حجاب نه تنها ادعاهای آنها را در توجیه سرکوب زنان ثابت نکرده، بلکه نتایج معکوس برآمده از آن، این سیاست را به نوعی مضحکه و جوک تبدیل ساخته است.

تصویب موادی از قانون حجاب و عفاف که بر پایه آن راننده های تاکسی هم مسئولیت حفظ حجاب زنان را به عهده دارند، مضحک ترین بخش از روند این حرکت جاهلانه است. نمی توانیم بگوییم آخرین فصل از این تئاتر سیاسی خنده دار است. اتخاذ سیاست های مضحک در کشوری که مجلس آن طی سالها از فایده و ضرر دستیابی به انرژی هسته ای لام تا کام سخنی نگفته و تاره حالا که در پایان راه است، می خواهد نقش آفرینی کند، ادامه خواهد یافت. زلف و رنگ و بوی زنان همچنان موضوع قانونگذاری هائی خواهند بود که قابلیت اجرا ندارد و شیوه ای است برای دلبری از فقیهان شورای نگهبان و دیگر نیروهای همسو با آن. راهی است برای فراافکنی نسبت به عجزها و ترس های مجلس بی اقتدار. مجلسی که مثل طوطی تقلید می کند و مثل بره اطاعت.

آیا می توان در این ساختار پر تناقض حقوقی که قانون اساسی نماد آن است، امیدی بست به مجلسی که مجلس باشد و بفهمد بدحجابی و بی حجابی زنان در شرایطی که معلوم نیست مملکت را با صنایع هسته ای به کجا برده اند و چه اندازه تعهد زیر میزی در مذاکرات برایش ایجاد کرده اند و چه اندازه آن را دستمایه بازی های خود در منطقه ساخته اند، جائی ندارد؟

 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

بلاگ

در ستایش شهامت مدنی: تازه‌ترین فیلم آنجلینا جولی به فارسی و انگلیسی

۲۲ مرداد ۱۳۹۴
حسین نوش‌آذر
خواندن در ۵ دقیقه
در ستایش شهامت مدنی: تازه‌ترین فیلم آنجلینا جولی به فارسی و انگلیسی