close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
ادیان

بهاییان ایران؛ ده سال از قتل عطاالله رضوانی بدون یافتن قاتلان گذشت

۵ شهریور ۱۴۰۲
کیان ثابتی
خواندن در ۷ دقیقه
طی ۱۰ سالی که از مرگ مشکوک عطاالله رضوانی می‌گذرد، جمهوری اسلامی هیچ تلاشی برای یافتن قاتل یا قاتلان این شهروند بهایی نکرده است
طی ۱۰ سالی که از مرگ مشکوک عطاالله رضوانی می‌گذرد، جمهوری اسلامی هیچ تلاشی برای یافتن قاتل یا قاتلان این شهروند بهایی نکرده است
خواهرزاده عطاالله رضوانی، «انیسا فنائیان» در زمان قتل او در زندان بود و اینک در دهمین سالگرد قتل دایی خود، باز هم در زندان است
خواهرزاده عطاالله رضوانی، «انیسا فنائیان» در زمان قتل او در زندان بود و اینک در دهمین سالگرد قتل دایی خود، باز هم در زندان است

غروب روز شنبه ۲شهریور۱۳۹۲، «عطاالله رضوانی»، شهروند بهایی ساکن بندرعباس، درحالی‌که با اتومبیل شخصی به طرف منزل خود می‌رفت، توسط افرادی ناشناس ربوده شد. فردای آن روز، جسد این شهروند بهایی در محل دورافتاده‌ای خارج از شهر پیدا می‌شود، در‌حالی‌که با ضرب گلوله‌ای به بالای گوش راستش از پا درآمده بود. 

در طی ده سال گذشته، هیچ اقدام موثری در ارتباط با کشف علت قتل، یا پیدا کردن قاتل یا قاتلین از طرف نیروی انتظامی و قضایی صورت نگرفته است. ۱۰سال پیش خواهرزاده او، «انیسا فنائیان» در زندان بوده و اینک پس از ۱۰ سال در سالگرد آقای رضوانی، باز هم زندان است.

***

 

عطاالله رضوانی کیست

عطاالله رضوانی در سال ۱۳۳۹ شهرستان بیرجند به دنیا آمد. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در این شهر گذراند، سپس در سال ۱۳۵۸ با پذیرفته شدن در رشته مهندسی مکانیک دانشگاه علم و صنعت، رهسپار تهران شد. آغاز تحصیلات دانشگاهی او هم‌زمان با انقلاب فرهنگی در ایران بود. پس از چند ماه تحصیل، رضوانی مانند سایر دانشجویان بهایی از دانشگاه‌های ایران اخراج شد.

عطاالله رضوانی چهار سال در تهران ساکن بود، سپس برای کار به بندرعباس رفت. او سال‌ها در زمینه فنی و تکنیکی با اداره آب بندرعباس همکاری داشت، اما در سال‌های پیش از کشته شدن، به‌دلیل ممانعت اداره اطلاعات از ادامه این همکاری، به فروشندگی پمپ آب در بندرعباس مشغول بود. 

اوایل دهه شصت، هزاران تن از شهروندان بهایی در شهرها و روستاهای مختلف ایران دستگیر شدند. عطاالله رضوانی، یکی از بهاییان دستگیرشده در ایران دوران بود. او پیش از سکونت در بندرعباس، در سال ۱۳۶۲ به‌مدت دو هفته در تهران بازداشت بود. بر‌اثر ضربات و شکنجه‌های فیزیکی در دوره بازجویی، یکی از گوش‌های او تا پایان عمر دچار مشکل شنوایی شد. 

عطاالله رضوانی در زمان قتل، ۵۳ ساله، متاهل و دارای دو فرزند ۱۵ و ۲۰ ساله بود.

 

سابقه ربودن و ترور بهاییان در دوره حکومت اسلامی

در زمان قتل عطاالله رضوانی در سال ۱۳۹۲، «بانی دوگال»، نماینده ارشد جامعه‌جهانی بهایی در سازمان ملل، اعلام کرد که از سال ۷ سال پیش تا آن تاریخ، حداقل ۹ شهروند بهایی به‌دلیل اعتقاد دینی خود به قتل رسیده‌ یا به‌طرز مشکوکی درگذشته‌اند. هیچ‌کدام از عاملین قتل دستگیر و مجازات نشدند. 

اما در سال‌های ابتدایی تاسیس جمهوری اسلامی، ربودن و ترور بهاییان رواج بیشتری داشت. ربودن ۹ عضو شورای مدیریتی جامعه بهایی ایران، دکتر «علیمراد داوودی» استاد فلسفه دانشگاه تهران و مترجم آثار فلسفی، «محمد موحد»، روحانی سرشناس شیرازی که پیش از انقلاب بهایی شده بود، و «روحی روشنی»، معلم و نویسنده بهایی، از بهاییانی بودند که در سال‌های اول بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ربوده و ناپدید شدند. 

در دهه‌های بعد هم ترور چهره‌های شناخته شده بهایی در شهرهای مختلف ایران ادامه یافت. «حسن محبوبی»، «منصور دولت» و «روح‌الله قدمی»، از‌جمله پیروان آیین بهایی بودند که در دهه هفتاد به قتل رسیدند.  

کشته‌شدن عطاالله رضوانی، پایان داستان ترور بهاییان در ایران نبود. «فرهنگ امیری» در ۶مهر۱۳۹۵، بر‌اثر ضربات چاقو در مقابل منزلش در شهر یزد به قتل رسید. دو ضارب پس از دستگیری اعتراف کردند که این عمل وحشیانه را به‌دلیل اعتقادات مذهبی‌شان و تحریک یک روحانی انجام داده‌اند. این دو تن هم پس از مدت کوتاهی آزاد شدند

قابل ذکر است تعداد قتل‌های فراقضایی بهاییان بیش از آمارهای منتشره است، زیرا بسیاری از خانواده‌های بهاییان با تهدید نیروهای امنیتی، از اعلام مرگ مشکوک عزیزشان خودداری کرده‌اند. 

 

سابقه قتل و خشونت فیزیکی بهاییان در بندرعباس

قتل عطاالله رضوانی، نخستین مرگ مشکوک بهاییان بندرعباس بعد از انقلاب اسلامی نبود. در ١١مهر۱۳۶۵، «ایرج مهدی‌نژاد»، توسط افرادی در منزل شخصی خویش براثر ضربات چاقو به قتل رسید. مهدی نژاد از پدری بهایی و مادری مسلمان بود، ولی او بهایی بودن را انتخاب کرده بود. مدتی بعد فردی به‌عنوان ضارب دستگیر شد، این فرد در دادگاه دلیل اقدام خود را انگیزه مذهبی بیان کرد. 

بعد از انتشار خبر قتل ایرج مهدی نژاد، همسر، پسر و دامادش را نیز دستگیر کردند. بعد هم دخترش را به‌صورت کتبی و زیر‌نظر امام جمعه و نماینده ولی‌فقیه در بندرعباس، تهدید به قتل کردند. 

دکتر «ایرج میدانی» و «میعاد افشار»، از دیگر بهاییان بندرعباس بودند که چند سال قبل از کشته شدن رضوانی، با ضربات چاقو و دست، مورد حمله افراد ناشناس قرار گرفتند. 

 

تهدید و تحت فشار قرار دادن عطاالله رضوانی 

عطاالله رضوانی، بازرگانی از بهاییان شناخته شده‌ بندرعباس بود. او بارها به اداره اطلاعات احضار و تهدید شده بود. او به‌طور پی‌در‌پی تماس‌های تهدیدآمیز تلفنی از سوی افرادی ناشناس دریافت می‌کرد. 

تعدادی از بهاییان بندرعباس که طی آن سال‌ها بازداشت شدند، نقل کرده‌اند بازجویان پیام‌های تهدیدآمیزی را از طریق ایشان برای مرحوم رضوانی فرستاده‌اند. در آن سال‌ها، بسیاری از کسبه و همکاران مسلمان مرحوم رضوانی با تهدید وزارت اطلاعات از معامله با او خودداری کردند.

از سوی دیگر، «غلامعلی نعیم‌آبادی» نماینده ولی‌فقیه در هرمزگان و امام‌جمعه وقت بندرعباس، در جلسات و خطبه‌های نماز جمعه، سخنان تحریک‌آمیزی علیه بهاییان شهر ایراد می‌کرد. آقای رضوانی به‌همراه دو نفر دیگر از بهاییان شهر، به دفتر امام‌جمعه رفته و نامه‌ای را به آنجا تحویل دادند. آن‌ها در نامه مزبور از نعیم آبادی خواستند تا حقوق شهروندی بهاییان را محترم شمارد و از تحریک مردم علیه بهاییان خودداری کند. همچنین رضوانی از طرف بهاییان بندرعباس به مقامات انتظامی و امنیتی شهر شکایت کرد تا از سخنان تحریک آمیز و تنش‌زا امام‌جمعه علیه بهاییان جلوگیری کنند، ولی هیچ پاسخی دریافت نکرد.

 

قتل عطا رضوانی چگونه اتفاق افتاد؟

غروب ۲شهریور۱۳۹۲، عطا‌الله رضوانی پس از سر زدن به منزل خانواده میدانی که در سفر بودند، سوار اتومبیل خود می‌شود تا به منزل برود. کریم، کارگر خانه برای خرید میوه با رضوانی همراه می‌شود. او گفته است که آقای رضوانی پیش از حرکت مدتی طولانی با موبایل خود حرف می‌زده است. کریم بین راه پیاده می‌شود و رضوانی به راه خود ادامه می‌دهد. 

پسر عطاالله رضوانی تا نیمه‌های شب با تلفن همراه پدرش تماس می‌گیرد، ولی هیچ پاسخی دریافت نمی‌کند. روز بعد، نیروی انتظامی جسد رضوانی را در نقطه‌ای متروکه خارج از شهر پیدا کردند، در‌حالی‌که با شلیک گلوله‌ای در پشت گوشت راست کشته شده بود. 

هیچ‌گونه آثار جرح‌و‌ضرب بر بدن آقای رضوانی نبوده است. تنها وسیله گم شده از وسایل همراه عطا‌الله رضوانی، موبایل او بوده است. اسلحه‌ای که از آن گلوله شلیک شده، در مسافتی دورتر از صحنه جنایت پیدا می‌شود. 

 

پیگیری‌های بعدی پرونده عطا رضوانی به چه انجامید

عدم اقدام موثر و مسکوت نگه داشتن پرونده‌‌ قتل عطاالله رضوانی، روندی بوده که نیروی انتظامی و قضایی کشور در ۴۵ سال گذشته در برخورد با پرونده‌های ربوده شدن و قتل‌های مشکوک بهاییان به‌کار برده است. این پرونده‌ها بعد از گذشت سال‌ها، به‌دلیل نداشتن مدارک و شواهد لازم بسته شده‌اند.  

در ابتدا، بازپرس تئوری سرقت را مطرح کرد. اما با توجه به این‌که هیچ شیء ارزشمند یا پولی از ماشین دزدی نشده، فقط موبایل آقای رضوانی که پیش از حرکت اتومبیل با آن حرف می‌زده، گم شده بود، موضوع دزدی منتفی شد. 

از طرفی، کارشناسان آگاهی هیچ برخورد فیزیکی یا اصطکاکی برای ورود ضارب به ماشین هم پیدا نکردند. این نکته نشان می‌دهد که آقای رضوانی با فرد یا افراد مذکور قرار گذاشته و با میل خود آنان را به اتومبیل شخصی خود راه داده است.

بحث مشکلات مالی هم در پرونده راه پیدا نکرد، زیرا عطاالله رضوانی، بازرگانی خوش‌نام در شهر بود. اظهار همدردی و حضور تعداد زیادی از همکاران مسلمان و اهالی شهر در مراسم سوگواری، نشان از محبوبیت او در بین کسبه و مردم داشت. بعد از درگذشت او هم هیچ فردی به‌دلیل مشکل مالی به خانواده رضوانی مراجعه نکرد. 

بازپرس پرونده، موضوع خودکشی را هم مطرح کرد که آن هم رد شد. زیرا عطاالله رضوانی، چپ دست بوده و برای فرد چپ دست، گذاشتن اسلحه بر بالای گوش راست غیرمحتمل است، دوم اینکه هیچ اثری از پوکه، خاک یا خون بر روی کف دست او مشاهده نشده، آخر اینکه اسلحه در محل دیگری پیدا شده است و انسانی که در قید حیات نیست، نمی‌تواند چنین کاری را انجام دهد. 

در پایان تحقیقات، بازپرس کریم را متهم به قتل عطا رضوانی کرد. این اتهام به کریم، کارگر خانه، در حالی مطرح شد که او به‌طور ناگهانی از چند ماه پیش ناپدید شده است. 

کریم، یک مهاجر افغان ۱۷ یا ۱۸ ساله‌ای بوده که از کودکی در منزل خانواده میدانی زندگی می‌کرده. بهاییان بندرعباس تعریف می‌کنند که کریم در خانه‌ میدانی‌ها بزرگ شد و بین اعضای خانواده، با کریم ارتباطی صمیمانه و دوستانه‌ای برقرار بود. کریم با عطاالله رضوانی هم دوست بود و هروقت مشکلی داشته، نزد آقای رضوانی می‌آمده است. 

پس از قتل رضوانی، کریم را چند دفعه بازجویی می‌کنند. آن‌طور که خودش تعریف کرده، در بازجویی‌ها مورد تهدید و فحاشی شدید قرار گرفته است. کریم بسیار ترسیده بوده است. ناگهان کریم پس از چند ماه، بدون خداحافظی از خانواده میدانی ناپدید می‌شود. 

این وقت‌کشی‌ها درحالی انجام می‌گرفت که هیچ اقدامی در برابر درخواست‌های مکرر خانواده رضوانی و وکیل آن‌ها برای بررسی و پرینت تماس‌های موبایل عطا رضوانی و چک کردن دوربین‌های خیابان‌های محل حرکت اتومبیل آقای رضوانی انجام نگرفت.  

 

داستان تکراری دایی و خواهرزاده

ده سال پیش، آن روز که عطاالله رضوانی در بندرعباس به‌خاطر اعتقادش به قتل رسید، خواهرزاده‌اش، «انیسا فنائیان»، در زندان سمنان در حال گذراندن حکم خود بود. 

۲شهریور۱۴۰۲، ده سال از کشته شدن عطاالله رضوانی می‌گذرد و در دهمین سالگرد این قتل مذهبی، انیسا فنائیان به‌خاطر اعتقادش در سمنان زندانی است.  

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

گزارش

ایرانیان و «افسانه آریایی»: پاسخ به سوالات خوانندگان ایران‌وایر

۵ شهریور ۱۴۰۲
آرش عزیزی
خواندن در ۸ دقیقه
ایرانیان و «افسانه آریایی»: پاسخ به سوالات خوانندگان ایران‌وایر