سپیده آقاجانلو – شهروند خبرنگار
یازدهم سالم بود که همراه خانوادهام به کیش آمدم. یعنی حدود ۱۴ سال قبل. میدانید که کیش، جزیره بزرگی است، اما نه آنقدر شلوغ که ساکنان و شهروندانش همدیگر را نشناسند. مخصوصاً اگر اینجا مثل پدر من کاسب باشید یا مثل من تحصیلکرده باشید. ساکنان شهر تقریباً همدیگر را خوب شناختهاند، با چهره و رفتار هم آشنا هستند و میدانند که غریبهها و چهرههای آشنا، مسافر هستند.
کیش، سالهاست که محلی برای برگزاری تورهای ورزشی هم شده. تیمهای مختلف برای اردو به جزیره میآیند. از تیم ملی فوتبال گرفته تا باشگاهها و ورزشکاران مختلف ورزشی. ده سال قبل، اینجا میزبان مسابقات اقماری تنیس هم میشد. تنیسورهای درجه سوم و چهارم جهان میآمدند، مسابقه میدادند و میرفتند. روزهای خوبی بود. همراه خانواده میرفتیم و مسابقات را تماشا میکردیم. حتی یادم هست تماشای بازی دوستانهای که سال ۸۴ بین تیم ملی فوتبال و منتخب کیش برگزار شد هم من همراه خواهر و پدرم به ورزشگاه رفتیم.
اما این سالهای اخیر، همهچیز در کیش تغییر کرده. دخترها دیگر در ساحل حق شنا کردن ندارند، آزادیها کمتر شده و دیگر ما را به ورزشگاه راه نمیدهند. فقط چیزی که برای ما عادی شده، تغییرات پشت سر هم در بخشداری و فرمانداری کیش است و جابجا شدن فرماندهان نیروی انتظامی. سال ۸۹ گفتند به خاطر اینکه نیروی انتظامی از شنا کردن دختران در ساحل جلوگیری شده، سرهنگ حسینی از فرماندهی نیروی انتظامی برکنار شده و سرهنگ ملکی جای او را گرفته. چند وقت بعد سرهنگ دهکی جایش آمد، حالا هم پنج ماه است که سرهنگ جهانبخش فرمانده جدید شده. اما همچنان برای ما دختران کیش، هم شنا ممنوع است، هم تماشای تمامی مسابقات ورزشی.
امسال برای دومین بار، مسابقات تور جهانی والیبال ساحلی در کیش برگزار شد. نامش رقابت های «میکا کاپ» است. سال قبل روز اول، در را به روی دختران بستند. گویا فدراسیون جهانی اعتراض کرد و منطقه آزاد کیش با هماهنگی فدراسیون والیبال و نیروی انتظامی، تعدادی از خانم ها را با کارت های شناسایی، به محل برگزاری مسابقات راه دادند.
امسال قرار بود اوضاع فرق کند. در شهر پیچیده بود که فرمانداری و منطقه آزاد به توافق رسیدهاند که دخترهای تماشاگر را برای دیدن مسابقات راه میدهند. ما هم روز اول (27 بهمن) راهی ساحل شدیم. اما مأموران نیروی انتظامی جلوی ما را گرفتند و گفتند ورود بانوان ممنوع است. حتی همسر یکی از والیبالیستهای فرانسوی که میخواست از گیت رد شود را هم ابتدا راه نمیدادند. بعد آنقدر سروصدا راه افتاد و مسئولین ایرانی اعتراض کردند که نیروی انتظامی راضی شد آن خانم وارد شود.
همان شب در خبرها خواندیم که فدراسیون جهانی باز اعتراض کرده و فدراسیون ایران قول داده که ورود بانوان را آزاد می کند. حتی گفته بودند که ناظر فدراسیون جهانی خودش به بلیت فروشی و ورود بانوان نظارت می کند. باز هم رفتیم، اما گفتند بلیت نیست. گفتند اگر آی دی کارت دارید می توانید وارد شوید، وگرنه حق ورود ندارید. گفتیم از کجا باید آی دی کارت تهیه کنیم؟ گفتند از فرمانداری کیش.
دو روز دنبال بلیت یا همان آی دی کارت دویدیم، ولی آخر سر گفتند خانمهایی که وارد محل برگزاری رقابتهای والیبال ساحلی میشوند، گزینشی هستند. هرچقدر رفتیم و برگشتیم، دستمان جایی بند نبود تا این که روز آخر مسابقات، یکی از مسئولین فدراسیون به من و خواهرم دو کارت ورودی داد. آن هم روی سقف جایگاه.
اما طبقه پایین در بخش «VIP» چند خانم را دیدم. همه کسانی که آمده بودند را تقریباً میشناختم. گفتم که کیش شهر کوچکی است. خیلی زود میفهمید چه کسی از خانواده فرماندار است، چه کسی دختر یا همسر مسئول نیروی انتظامی. چند خانم محجبه با چادر در بخش «VIP» نشسته بودند. یکی از آنها را چند بار در مجتمعهای تجاری کیش به عنوان فرمانده گشت حجاب دیده بودم. یکی هم از کارمندان حراست فرمانداری بود. اما طبقه دوم، همه خانواده بازیکنان والیبال یا از منطقه آزاد کیش بودند. نمیدانم ما آنجا چه کار میکردیم. فقط میدانستم دل یکی بعد از این همه رفتن و آمدن برای ما سوخته و اجازه ورود داده.
بازیهای توز جهانی والیبال ساحلی را بانوان هم تماشا کردند، اما نه همه زنان و دخترانی که میخواستند. بعضیها آمده بودند حق مأموریت بگیرند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر