close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

چرا پذیرش اینکه یک همجنسگرا هستم برایم دشوار‌ بود؟

۹ آبان ۱۳۹۹
رنگین کمان ایران
خواندن در ۵ دقیقه
در جامعه‌ای مثل جامعه ایران افرادی هستند که وقتی گرایش جنسی خود را با آنچه که جامعه هنجار می‌داند، متفاوت می‌بینند از سنین پایین دچار حس سردرگمی نسبت به خود و تمایلات و خواسته‌هایشان می‌شوند.
در جامعه‌ای مثل جامعه ایران افرادی هستند که وقتی گرایش جنسی خود را با آنچه که جامعه هنجار می‌داند، متفاوت می‌بینند از سنین پایین دچار حس سردرگمی نسبت به خود و تمایلات و خواسته‌هایشان می‌شوند.
مشکلات جامعه رنگین‌کمانی نه فقط از مردم کوچه و خیابان بلکه معمولا از خانواده‌هایشان شروع می‌شود.
مشکلات جامعه رنگین‌کمانی نه فقط از مردم کوچه و خیابان بلکه معمولا از خانواده‌هایشان شروع می‌شود.

شایا گلدوست

«من همجنسگرا هستم و در تهران زندگی می‌کنم. به دلیل اعتقادات مذهبی محکمی که داشتم و اونها رو در تناقض با گرایش جنسیم می‌دیدم همیشه در عذاب بودم و سرسختانه با احساسات و تمایلاتم مبارزه می‌کردم. احساس می‌کردم یک انسان بیمار هستم و نیاز به درمان دارم و مدام به روانشناس‌های مختلف مراجعه می‌کردم تا بتونن کمکم کنن. ترس از آینده همیشه با من همراه بود. ترس از اینکه کم‌کم همه ازم بپرسن چرا هیچ دختری در زندگی تو نیست؟ ترس از اینکه چند سال دیگه مجبور بشم به اصرار خانواده با دختری ازدواج کنم. ترس از اینکه اگر مقاومت کنم چه جوابی باید برای قانع کردنشون داشته باشم؟ و هزار و یک ترس دیگه...»

اینها حرف‌های میلاد مرد همجنسگرای ۲۳ ساله‌ای است که از فراز و نشیب‌های بیرونی و درونی خود می‌گوید. در جامعه‌ای مثل جامعه ایران که حرف زدن از احساسات، تمایلات و خواسته‌های جنسی همیشه با شرم همراه است، افرادی هستند که وقتی گرایش جنسی خود را با آنچه که جامعه هنجار می‌داند، متفاوت می‌بینند از سنین پایین دچار حس سردرگمی نسبت به خود و تمایلات و خواسته‌هایشان می‌شوند و به  خاطر چیزی که هستند، تمایلاتی که دارند و آنچه که آن را بخشی از هویت خود تعریف می‌کنند، همواره با احساس گناه رو به رو می‌شوند.

 این افراد به دلیل احساس متفاوت بودن و نداشتن اطلاعات کافی برای درک تفاوت گرایش جنسی‌شان با آنچه که جامعه هنجار می‌داند،فشار روحی و روانی زیادی را متحمل می‌شوند و تا  پذیرفتن این  که گرایش و تمایلات جنسی طبیعی آنها مثل هر انسان دیگریست راهی طولانی و سخت در پیش دارند. چون در میان فقر فرهنگی و نبود آموزش و اطلاعات صحیح پیرامون موضوعات جنسی و جنسیتی، مثل تمام مسائلی که در فرهنگ و جامعه ما تابو هستند، رسیدن به این نقطه از خودشناسی نیازمند پیمودن مسیری بسیار دشوار است.

«به روانشناس‌های مختلفی مراجعه کردم. البته جالبه که خودم هم روانشناسی می‌خونم و جالب اینجا بود که هیچکس راهکار دقیقی برای به اصطلاح "درمان" گرایش جنسی من نداشت. حتی اونهایی که معتقد بودن این یک بیماریه. کم کم به این نتیجه رسیدم که بیمار نیستم. بیشتر تحقیق کردم. بیشتر راجع بهش خوندم و دیدم این مسئله از نظر علم روانشناسی روز دنیا خیلی وقته که حل شده، اما متاسفانه ما به عنوان دانشجویان روانشناسی هیچ چیزی در این مورد نمی‌دونیم و اصلا بهمون تدریس نمی‌شه. فقط وقتی با یکی از اساتیدم حرف زدم، بهم گفت : "شاید بتونی روی خودت کار کنی و خودت رو مجبور کنی که با جنس مخالف رابطه داشته باشی و یاد بگیری که این نقش رو هم خوب بازی کنی، اما فکر نمی‌کنم کار راحتی باشه"

با خودم فکر کردم که بارها در زندگی سعی کردم که این کار رو انجام بدم، اما نشد. فکر کردم چرا باید چیزی که هستم رو تغییر بدم؟ چرا باید خودم رو عوض کنم و سعی کنم چیزی باشم که واقعیت من نیست؟ به خاطر خودم یا دیگران؟»

متاسفانه در جامعه‌ای با دیدگاه دوقطبی جنسی و جنسیتی و دگرجنسگرا و همان‌جنسیتی محور، که هر گرایش جنسی غیر از دگرجنسگرایی (تمایل عاطفی و جنسی به جنس مخالف) و هر هویت جنسیتی غیر از همان‌جنسیتی بودن (منطبق بودن جنسیتی که از بدو تولد بر اساس اندام جنسی به فرد نسبت داده شده با جنسیتی که خودش را با آن تعریف می کند) در قالب‌های تنگ مردانه و زنانه را غیر طبیعی دانسته و به رسمیت نمی‌شناسد، شناخت خود و  گرایش و تمایلات عاطفی و جنسی می‌تواند کار سخت‌تری باشد.

متاسفانه جامعه پزشکی و روانشناسی نیز در موارد زیادی متاثر از همین طرز تفکر جاریست و نگاه غیر کارشناسانه و یا بهتر بگویم خصمانه‌ای به جامعه رنگین‌کمانی دارد، شبیه به همان دیدگاهی که سیستم حاکم به این قشر نه چندان کوچک در اجتماع دارد و یا در جهت نادیده گرفتن و حذف آنها تلاش می‌کند و یا اینکه آنها را بیمار و یا حتی مجرم می‌داند.

این در حالیست که انجمن روانپزشکی آمریکا از سال ۱۹۷۴ و سازمان بهداشت جهانی در سال ۱۹۹۲ همجنسگرایی را از لیست بیماری‌های روانی خارج کردند و نتیجه تحقیقات دانشمندان علوم اجتماعی و رفتاری و متخصصان روانشناسی در جهان این است که همجنسگرایی یک شاخه سالم از گرایش جنسی در انسان است.

میلاد می‌گوید: «با وجودی که چند ساله که با گرایش جنسیم کنار اومدم و خودم رو پذیرفتم و احساس آرامش نسبی می‌کنم و دوساله با کسی که خیلی دوستش دارم در رابطه هستم و احساس خوشحالی و خوشبختی می‌کنم، ولی هنوز هم مسائلی وجود داره که آزارمون میده.

اینکه همیشه مجبوریم پنهانی زندگی کنیم و رابطه‌مون رو مخفی کنیم و نقاب به چهره بزنیم احساس بسیار بدیه. اینکه خانواده هیچ چیز نمی‌دونن و درک نمی‌کنن و مدام می‌پرسن پس کی می‌خوای ازدواج کنی؟ تو نمی‌خوای زن بگیری؟ و برام دختر انتخاب می‌کنن که بریم خواستگاری و از این حرفا...

و افکاری که از درون خودم رو اذیت می‌کنه، مثل اینکه اگر این رابطه‌‌ام تموم بشه و فرد ایده‌آل دیگه‌ای در زندگیم پیدا نکنم و تنها بمونم چی؟

بعد خودم جواب خودم رو می‌دم که خب حتی اگر یک همجنسگرا نبودم هم ممکنه رابطه‌ام تموم می‌شد یا فرد ایده‌آلی که دوست داشتم در زندگیم نبود. اما اینکه حس می‌کنم در اقلیت هستم و به راحتی پذیرفته و درک نمی‌شم، بیشتر به این افکار دامن می‌زنه.»

مشکلات جامعه رنگین‌کمانی نه فقط از مردم کوچه و خیابان که آموزشی در این ارتباط ندیده‌اند و کوچکترین اطلاعاتی در این زمینه ندارند، بلکه معمولا از خانواده‌هایشان شروع می‌شود. خانواده‌ای که می‌تواند مامنی امن برای آنها باشد در بسیاری از مواقع تبدیل به یکی از بزرگترین مشکلات آنها می‌شود. خانواده‌ای که حرف مردم و آنچه دیگران درباره آنها فکر می‌کنند از سرنوشت فرزندشان نیز برایشان با اهمیت‌تر است. خانواده‌ای که نه تنها حامی نیست بلکه می‌تواند بزرگترین صدمات روحی و روانی و جسمی را به فرد وارد کنند و متاسفانه در در موارد زیادی شاهد این هستیم که عضوی از جامعه رنگین‌کمانی به دست خانواده‌اش به قتل می‌رسد، تنها به این دلیل که او را مایه ننگ و بی‌آبرویی خود می‌دانند. حال که نه خانه جای امنی‌ست، نه جامعه تو را می‌فهمد و نه قانونی برای حمایت از تو وجود دارد پذیرفتن خود و آنچه که هستی کاری بسیار دشوارتری است.

 

مطالب مرتبط:

درباره افراد اینترسکس یا میان‌جنسی چه می‌دانیم؟

آموزش همراه با تبعیض، توهین و تحقیر: شرایط دشوار رنگین‌کمانی‌ها در مدارس (بخش اول)

اولین رژه افتخار جامعه رنگین‌کمانی ایران؛ تجسم همدلی و همراهی

کرونا و افزایش خشونت روی اقلیت‌های جنسی و جنسیتی؛ همجنسگراستیزی به روایت مینا خانی

چرا انقدر در مورد رنگین کمانی‌ها حرف می زنیم؟

همجنس گرایان، بخشی جدایی ناپذیر از مردم ایران

عشق جنسیت نمی شناسد؛ گفت و گویی درباره همجنسگرایی

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

خبرنگاری جرم نیست

انتقاد تند یک کارتونیست در اینستاگرام؛ غلط کردید من را گرفتید

۹ آبان ۱۳۹۹
امیرحسین میراسماعیلی
خواندن در ۴ دقیقه
انتقاد تند یک کارتونیست در اینستاگرام؛ غلط کردید من را گرفتید