به قتل رسیدن «مهسا (ژینا) امینی» در بازداشتگاه گشت ارشاد و آغاز اعتراضات سراسری در ایران، خط مرزی پررنگ در ورزش ایران کشید. مرزی که جامعه ورزشی ایران را به پیش و پساز جان باختن این دختر متولد شهر «سقز» ایران تقسیم میکرد.
برای نخستین بار در تاریخ جمهوری اسلامی، حد وسطی برای ورزشکاران تعریف نشد؛ گروهی سوی مردم ایستادند، گروهی از ورزشکاران اما در آغوش حکومت ماندند و برخی نیز همراهیاش کردند.
نتیجه هریک از این تصمیمگیریها، دو واکنش متفاوت از سوی حکومت بود؛ همسو شدهها با مردم، از بازداشت و بازجویی و حبس و حتی مهاجرت را انتخاب کردند و گروه دوم، به پاداشهای غیرمتعارف و بیسابقه رسیدند. در این گزارش، بخشی از دو دنیای متفاوت برخی از چهرههایی را مرور خواهیم کرد که پس از قتل مهسا امینی، یا جزئی از معترضین بودند، یا بخشی از بدنه حاکمیت.
***
از الناز رکابی تا علیرضا جهانبخش و مهدی طارمی
دو عکس، «گل درشتترین» تصاویر بهجا مانده از پاییز ۱۴۰۱ هستند؛ «الناز رکابی» بدون حجاب اجباری در حال بالا رفتن از دیواره رقابتهای صخرهنوردی در سئول و دیگری، قهقهه مستانه «علیرضا جهانبخش» و «مهدی طارمی» مقابل دوربین فیفا.
۲۴مهر۱۴۰۱، الناز رکابی، دختر صخرهنورد ایرانی که در رقابتهای کرهجنوبی بدون حجاب اجباری و اسلامی رقابت کرده بود، توسط ماموران سفارت جمهوری اسلامی از محل رقابتها ربوده و به ساختمان این سفارت منتقل شد. همزمان، نهادهای امنیتی برادر او «داوود رکابی» را برای اطمینان از بازگشت الناز رکابی به کشور، در ایران گروگان گرفتند.
الناز رکابی در بازگشت به کشور، مجبور به اعترافات اجباری مقابل دوربین صداوسیما حکومتی شد و ساعاتی بعد به دیدار اجباری با «حمید سجادی»، وزیر وقت ورزش و جوانان رفت.
در فاصله یک ماه و دو روز بعد، علیرضا جهانبخش و مهدی طارمی، دو بازیکن تیم فوتبال، مقابل دوربین فیفا ایستادند و با ژستهایی شادمانانه، تصویری متفاوت از بسیاری از ورزشکاران ایرانی را به جهان مخابره کردند.
هیچیک از بازیکنان ۳۱ تیم دیگر حاضر در جامجهانی، نه چنین خندههای مستانهای مقابل دوربین زده بودند، نه ژستهایی غیرمتعارف و در آغوش کشیدن یکدیگر را ثبت کرده بودند. بازیکنان تیم فوتبال، یک هفته پیش از آغاز رقابتها، به دیدار «ابراهیم رئیسی» رفتند؛ تصاویری منتشر شده از تعظیم بازیکنان مقابل رییسجمهور، واکنش برانگیز شد.
آغوش مردم یا پاداش حکومتی؟
از نگاه بخشی از مردم ایران، جشن بازیکنان تیم فوتبال پساز تنها پیروزیشان مقابل ولز در جامجهانی و پرت کردن مربی به آسمان مقابل دوربینهای تلویزیونی، تلاشی برای «عادیسازی شرایط کشور» برای جامعه جهانی محسوب میشد.
مجموعهای از رفتار بازیکنان تیم فوتبال در پیش و پساز جامجهانی قطر در قبال اعتراضات مردم ایران، جامعه را به دو واکنش متفاوت در قبال ورزشکاران وا داشت. از یک سو، جمعیتی بیش از ۵ هزار نفری برای استقبال و محافظت از الناز رکابی، بامداد ۲۷مهر۱۴۰۱ به فرودگاه خمینی در تهران رفت و از سویی دیگر، شامگاه ۸آذر، شهرهای ایران شاهد جشن خیابانی مردم برای شکست تیم فوتبال مقابل تیم ملی آمریکا بود.
نتیجه این دو رفتار متفاوت ورزشکاران نیز، دو جزای متفاوت داشت؛ خانهباغ خانوادگی الناز رکابی توسط نیروهای امنیتی در زنجان ویران شد. خانم رکابی تا پایان سال ۱۴۰۱ ممنوعالخروج بود و اجازه حضور در رقابتهای بینالمللی را نداشت.
سوی دیگر اما، نظام جمهوری اسلامی برای بازیکنان تیم فوتبال که حکومت را در مهمترین رقابتهای جهانی فوتبال همراهی کرده بودند، پاداشهایی شامل ۱۵ هزار دلار وجه نقد (برای تک تک بازیکنان، مربیان و تمامی اعضای هیاترییسه)، ۶۰۰ سکه طلا و حواله واردات خودرو وارداتی (برای تمامی بازیکنان و مدیران فدراسیون) در نظر گرفت.
بازیکنان تیم فوتبال اما در این بین، تنها حامیان حکومت و سرکوبها نبودند؛ سکوت ممتد ستارههای تیمهای ملی کشتی آزاد و فرنگی ایران و بهخصوص بیتفاوتی ستارهای مانند «حسن یزدانی»، واکنشبرانگیز شد.
حسن یزدانی با سابقه دهها مدال طلای رقابتهای آسیایی و جهانی، از آنفالو کردن چهرههایی مانند «علی کریمی» و «رسول خادم»، دو ستاره سابق فوتبال و کشتی ایران که مخالف سرکوب معترضین بودند نیز، دریغ نکرد.
ورزشی که همه وجودش امنیتی و سیاسی شد
علیرضا جهانبخش بازیکن تیم فوتبال، فروردین ۱۴۰۲ در پاسخ به سوال «عادل فردوسیپور» که از او در مورد «چرایی همراهی نکردن با مردم و سکوت مقابل سرکوبها» سوال کرده بود گفت: «آن زمان مردم هم داشتند زندگیشان را میکردند.»
اما حدفاصل بازه زمانی میان برداشته شدن «حجاب اجباری» الناز رکابی در رقابتهای بینالمللی سئول، تا بازگشت بازیکنان تیم فوتبال از جامجهانی قطر، ورزش ایران متفاوتترین روزهای تاریخ خود را تجربه کرد.
۱۷آبان۱۴۰۱، اعضای تیم ملی واترپلو ایران، به نخستین ورزشکاران تاریخ ایران تبدیل شدند که «سرود جمهوری اسلامی» را در مراسم پیشاز آغاز مسابقه همخوانی نکردند. پساز آن، اعضای تیمهای ملی فوتبال ساحلی، والیبال نشسته، تیم فوتسال زنان و بسکتبال زنان نیز، همین رفتار را در زمان پخش سرود حکومتی اجرا کردند.
«پارمیدا قاسمی»، کماندار رشته ریکرو تیم ملی ایران، آبان۱۴۰۱ در مراسم اهدای مدال در اختتامیه لیگ تیروکمان تهران، مقابل مسوولان فدراسیون، حجاب اجباری را از سرش برداشت. «پرویز برومند»، کاپیتان سابق استقلال و بازیکن پیشین تیم ملی ایران، شامگاه ۲۴آبان در خیابانهای تهران به جرم آنچه رسانههای حکومتی «لیدری اغتشاشات» نامیده بودند، بازداشت شد.
«وریا غفوری»، بازیکن فولاد در حین تمرین با این تیم و مقابل چشمهای فرزندان و بازیکنان تیم فولاد، با هجوم نیروهای امنیتی بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. یک ماه بعد، قرارداد وریا غفوری با باشگاه فولاد فسخ شد. او به دستور نهادهای امنیتی اجازه حضور در هیچ تیم فوتبالی را پیدا نکرد و از فوتبال برای همیشه کنار رفت.
«سروش رفیعی»، بازیکن پرسپولیس، چون سعی داشت دختر جوانی را از زیر ضربات باتون و لگد ماموران حکومت در میدان تجریش نجات دهد، بهشدت مورد ضربوشتم قرار گرفت.
«حسین ماهینی» و «کاوه رضایی»، بازیکنان فوتبال، «علیرضا نجاتی» دارنده پنج مدال برنز یک نشان نقره و یک مدال طلای رقابتهای آسیایی و جهانی کشتی فرنگی، «ریحانه ارمغانی»، «داریوش شهروی»، «مرجان نامجو»، «امیر ارسلان مهدوی»، «دنا شیبانی»، «حامد قشقایی» و «اشراق نجفآبادی»، صخرهنورد و کوهنوردهای شناخته شده ایران نیز با هجوم نیروهای امنیتی بهدلیل حمایت از اعتراضات سراسری بازداشت شده بودند.
در همین بین، حکومت از کشتار ورزشکاران نیز ابایی نداشت. ۱۷دی۱۴۰۱، «محمد مهدی کرمی» قهرمان کاراته ایران، بهاتهام حضور در اعتراضات سراسری، با حکم قوهقضاییه جمهوری اسلامی اعدام شد.
۳۰شهریور۱۴۰۱، «علی مظفری»، بازیکن تیم والیبال سایپا که سابقه دعوت به اردوی تیمهای پایه والیبال ایران را نیز داشت، در جریان اعتراضات سراسری در قوچان کشته شد. طبق گزارشها، نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی، با شلیک مستقیم گلوله جنگی او را کشتند.
«محمد قائمیفر»، دروازهبان تیم امید «جندیشاپور» دزفول، ۳۰مهر در یکی از کوچههای بنبست چهارراه شریعتی دزفول، هدف نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی قرار گرفت. ماموران از پشت به جمجمه او شلیک کردند؛ بیش از ۴۰ گلوله ساچمهای وارد جمجمه و گردنش شد و به زمین افتاد. او پانزده روز بعد، در بیمارستان جان باخت.
همچنین «امیر نصرآزادانی»، بازیکن پیشین تیم فوتبال تراکتور، «پرهام پروری»، قهرمان شنا ایران و «سهند نورمحمدزاده» از ورزشکاران پرورشاندام و زیبایی اندام، با احکام سنگین زندان و اعدام روبهرو شدند.
رفتارهای نیروهای امنیتی با ورزشکاران در ماههای اخیر از ورزش ایران، محیطی امنیتی و سیاسی ساخت. بازداشتهایی بیسابقه، احکامی غیرورزشی و البته سکوتی بیمعنی از سوی نهادهای بینالمللی ورزش، در قبال دخالت سیاست در امور ورزش ایران.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر