close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

وانوری کاهیو، کارگردان کنیایی: «قلب من همراه جعفر پناهی است؛ این مبارزه‌ای برای همه ما است»

۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۷
آرش عزیزی
خواندن در ۶ دقیقه
وانوری با «رفیق»، که در بخش نوعی نگاه جشنواره به نمایش در آمد، به کن آمده و حالا نگران است که هنگام بازگشت به کنیا دستگیر شود.
وانوری با «رفیق»، که در بخش نوعی نگاه جشنواره به نمایش در آمد، به کن آمده و حالا نگران است که هنگام بازگشت به کنیا دستگیر شود.

وانوری کاهیو و جعفر پناهی نکته غریب مشترک اما متفاوتی دارند. پناهی نتوانست برای فیلمش «سه رخ» به کن بیاید اما وانوری با «رفیق»، که در بخش نوعی نگاه جشنواره به نمایش در آمد، به کن آمده و حالا نگران است که هنگام بازگشت به کنیا دستگیر شود. فیلم او راجع به دو دختر جوان در نایروبی کنیا است که خیلی زود می‌فهمند «دختر معمولی کنیایی» نیستند، به هم‌دیگر دل می‌بنند و علیرغم مشکلات متعدد، رابطه‌ای هم‌جنس‌گرایانه آغاز می‌کنند. همین است که مقامات دولتی دموکراسی نوپا و شکننده کنیا افتاده‌اند دنبال این کارگردان جوان. 

کاهیو در گفتگو با ایران‌وایر می‌گوید: «اداره رده‌بندی فیلم‌های کنیا مرا تهدید به دستگیری کرده و اخیرا حتی در توئیتر نوشتند که من قانون شکنی کرده‌ام. می‌گویند دلیلشان این است که فیلمنامه‌ای که من داده‌ام تقلبی بوده که حرف‌شان درست نیست. من دقیقا همان فیلم‌نامه‌ای را بهشان دادم که فیلم‌برداری کردم.» 

کارگردان بخصوص نگران دو بازیگر فیلم است که فیلم اولشان بوده، شیلا مانئیوا و سامانتا موگاتسیا. او می‌گوید: «برای ما خیلی مهم بود که کسی به بازیگرها دست نزند، آن‌ها داشتند کارشان را می‌کردند. اگر می‌خواهند بیایند دنبال خودم.»

کاهیو با شور و شوق از حقوقی که طبق قانون اساسی کنیا دارد می‌گوید: «معلوم است که نمی‌خواهم بروم زندان. تمام این حرف‌ها نقض قانون اساسی کنیا است که به ما آزادی بیان می‌دهد. در تاریخ کنیا، در زمان دیکتاتوری دیده‌ایم که نویسندگانی مثل انگوگی وا تیونگو [از مشهورترین نویسندگان جهان انگلیسی‌زبان-آ.ع] تبعید شده‌اند و کتاب‌هاشان را ممنوع کرده‌اند اما فکر می‌کردیم دیگر این چیزها را پشت سر گذاشته‌ایم. قانون اساسی ما نوپا است، تازه هشت سال دارد و در موقعیت‌های اینچنینی است که نباید بگذاریم زیر پا برود.»

تشابه بین کاهیو و پناهی فقط مورد توجه ما نبوده و خودش هم به آن آگاه است و در طول جشنواره هر بار هم‌را می‌بینیم یادآوری می‌کند که نگران وضعیت او است. 

کاهیو می‌گوید: «واقعا نمی‌توانم تصور کنم چه دردی است که آدم برای نمایش فیلمش این‌جا نباشد. غم‌بار است که آدم نتواند واکنش مخاطب را ببیند و موقع نمایش فیلم در سالن باشد. قلب من همراه جعفر پناهی است. این مبارزه‌ای برای همه ما است. چون بدون تعریف داستان‌های تمام ما مگر چه چیزی از سینما می‌ماند؟»

این عشق سینما است که کاهیو را به این‌جا کشانده تا امروز در کاخ جشنواره کن پای صحبت من نشسته باشد. می‌گوید ۱۶ سالش که بود وارد یک اتاق تدوین شد و «می‌دانستم که دقیقا می‌خواهم همین کار را انجام بدهم و از آن به بعد از پا ننشسته‌ام.» 

مادرش در کنیا پزشک بود و «مرزها را پشت سر می‌گذاشت» و بعدها مادرشوهرش هم دیگر الگوی زندگی‌اش بود. به قول خودش «زنانی خیلی مثبت و خیلی مترقی و خیلی چشمگیر در رویکردشان به زندگی.» 

«رفیق» فیلم دوم بلند او است که هشت سال بعد از «از روی یک نجوا» ساخته شده، فیلمی که داستان رابطه یک مامور اطلاعاتی و یک هنرمند جوان بود که هردو عزیزی را در بمبگذاری سفارت آمریکا در کنیا از دست می‌دهند. البته فیلم کوتاه علمی تخیلی که با نام «پامزی» ساخت در سال ۲۰۱۰ در جشنواره معتبر ساندنس به نمایش در آمد و مورد توجه بسیار قرار گرفت. شیلا برایم می‌گوید که یادش هست که فیلم را در یوتیوب دیده بود و از آن به بعد همیشه می‌خواست با وانوری همکاری کند. اتفاقی که بالاخره وقتی در تست بازیگری برای «رفیق» شرکت کرد افتاد. 

وانوریِ پر کار در این سال‌ها البته فعالیت‌های مختلفی کرده که شرحش می‌شود مثنوی هفتاد من کاغذ. او از آن دسته هنرمندان خوش‌فکر قاره آفریقا است که در در دو دهه گذشته‌اند کوشیده‌اند در فضایی سخت و با بودجه‌های کم مرزهای سینما را گسترش دهند. مفهوم مورد علاقه او شاید همان «آدامس آفریقایی» (Afrobubblegum) باشد، نامی که برای گروهی هنری انتخاب کرده و هویتش را با آن تعریف می‌کند. نوعی داستان‌های شهری آفریقایی یا به قول خودش «فرهمند و سرسخت و به شدت آفریقایی» (که در ترکیب انگلیسی fun, fierece and fivorously African خوب در می‌آید.) از موسیقی و رنگ‌های «رفیق» که می‌پرسم تایید می‌کند که آن‌ها برایش خیلی مهم بوده‌اند. از نکات به یادماندنی «رفیق» هم همین فضاهای مختلف شهری در نایروبی است که کارگردان و دو بازیگر به خوبی تصویر کرده‌اند. کمیت فیلم البته در داستان‌گویی و پی‌رنگ می‌لنگد و همین فضاسازی‌ها است که تا حدودی این‌را جبران می‌کند.

فراهم کردن بودجه چنین فیلمی با منابع آفریقایی همیشه دشوار است و بخشی از بودجه فیلم را صندوق فیلم هلند تهیه کرده. از وانوری که بارها در انتقاد از شیوه برخورد سازمان‌های غیردولتی غربی با آفریقا سخن گفته در مورد چالش‌های موجود در این زمینه می‌پرسم و می‌گوید: «وقتی ما داریم فیلم می‌سازیم فکر نمی‌کنیم واکنش غرب چه خواهد بود؟ مگر در غرب که فیلم می‌سازند فکر می‌کنند واکنش آفریقایی‌ها چه خواهد بود؟ ما داریم فیلم را برای خودمان می‌سازیم، تا داستان‌مان را بگوییم. چون می‌دانیم که مردمی هستیم که بقیه می‌توانند بفهممندمان. آن‌چه ما را به خنده و گریه و عاشق شدن می‌اندازد مشابه میلیون‌ها نفر در سراسر دنیا است.»

می‌گوید فیلم پر سر و صدای «پلنگ سیاه» را دیده و خیلی آن‌را دوست دارد بخصوص که به «نمایش‌های جدید روایی از آفریقا» افزوده و نشان داده که این گمانه که می‌توان با فیلم‌هایی با شخصیت‌های سیاه‌پوست در گیشه پول‌سازی کرد توهم نیست. 

تاثیراتی که گرفته البته فراتر از آفریقا بوده‌اند. مثلا «اورفئوس سیاه»، تراژدی رمانتیکی که مارسل کامو، کارگردان فرانسوی، در سال ۱۹۵۹ در برزیل ساخت. وانوری برایم از «شوق و زندگی آن فیلم و شیوه فیلمبرداری زیبایش» به عنوان منابع الهام خودش می‌گوید. 

دیگر منبع الهامش ملانی لوران، ستاره ۳۵ ساله سینمای فرانسه است. وانوری به دو فیلم اولی که لوران ساخته اشاره می‌کند، «به فرزندی پذیرفته‌شده» (۲۰۱۰) و «نفس‌بکش» (۲۰۱۴، که در هفته منتقدین کن هم نمایش یافته بود و می‌گوید: «قابلیت لوران در داستان عاشقانه گفتن اینقدر ملموس بود که آدم فکر می‌کرد با این آدم‌ها در یک اتاق است.» 

وانوری بیش از این‌که نگران دستگیری هنگام بازگشت به کشورش باشد به فکر پروژه بعدی است؛ پروژه‌ای بر بنیان داستانی کوتاه در ژانر علمی تخیلی در نایروبیِ آینده، با روبوت‌های عظیم‌الجثه. 

می‌گوید: «می‌دانستیم که شاید فیلم را ممنوع کنند اما واقعا غیرمنتظره بود که مرا تهدید به دستگیری کرده‌اند. بهرحال من هنرمندم و کارم را می‌کنم و طبق قانون اساسی حقوقم را دارم. الان هم به کشورم و نزد همسرم برمی‌گردم. قانون‌شکنی هم نکرده‌ام. اگر هم دستگیرم کنند می‌رویم دادگاه. کنیا و قاره آفریقا مایه الهام من هستند و من برای آن‌جا و راجع به آن‌جا فیلم می‌سازم. به هیچ وجه قصد تبعیدی شدن ندارم.»

او دشمنی با فیلمش را به علت نظام «مردسالارانه» حاکم می‌داند و می‌گوید: «این فیلم اینقدر زنانه است که زنانگی‌اش باعث می‌شود بعضی‌ها احساس خطر کنند. زنان جوان آفریقایی انگار خیلی مردان را به چالش می‌کشند. اما از روز اولی که فیلم به نمایش در آمده ما در خود کنیا بسیار حامی داشته‌ایم. صفحه اول مهمترین روزنامه کشور بودیم. ما هم حامی کم نداریم.»

مثل شخصیت‌های «رفیق»، سازندگان آن هم در کشور خودشان هم دشمن دارند و هم حامی. 

مطالب مرتبط:

فرش قرمز «همه می‌دانند» فیلم افتتاحیه جشنواره کن ۲۰۱۸

گزارش اختصاصی مراسم افتتاحیه جشنواره کن ۲۰۱۸

«مرزِ» کارگردان ایرانی-دانمارکی، جلوه روز سوم جشنواره کن

روز سوم جشنواره کن؛ سه فیلمی که دوست داشتم

جشنواره کن و داستان‌های خاورمیانه‌ای

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

ویدیو

۲۵ روز تا روسیه؛ کی روش: مردم ایران متوجه اهمیت جام جهانی...

۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۷
۲۵ روز تا روسیه؛ کی روش: مردم ایران متوجه اهمیت جام جهانی نشده‌اند‎