برای کسی که نه خود زندان رفته است و نه گذار هیچکدام از عزیزانش به زندان افتاده است با تصوری منطقی که از زندان دارد و بر اساس آنچه در اخبار و از تریبونهای رسمی میشنود و میبیند، شنیدن این که در اکثریت مطلق زندانهای ایران، تهیه و مصرف مواد مخدر بسیار آسانتر و ارزانتر از مواد غذایی مغذی و سالم است، طبعا تعجببرانگیز است.
بر اساس گفته محمد ترحمی، از مدیران ستاد مبارزه با مواد مخدر ایران، گردش مالی سالانه مواد مخدر در کشور، ۱۶۷ هزار میلیارد تومان است که معادل ۴۷ درصد بودجه سالانه ایران است. این در حالی است که بر اساس گفته عبدالرضا رحمانیفضلی، وزیر کشور که دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر نیز هست، سالانه ۱۲۰۰ تُن مواد مخدر در ایران کشف میشود. پرویز افشار، از معاونان ستاد مبارزه با مواد مخدر هم میگوید مصرف مواد مخدر و آسیبهای اجتماعی ناشی از آن سالانه نزدیک به ۵۰ هزار میلیارد تومان خسارت به ایران وارد میکند. همچنین به گفته تقی رستموندی، معاون وزیر کشور، ۴۳ درصد یعنی ۲۰۰ هزار زندانی از مجموع بیش از ۴۵۰ هزار زندانی در ایران، به خاطر مواد مخدر محکوم و زندانی شدهاند. آنچنان هم که معصومه آقاپور علیشاهی، نایب رئیس فراکسیون زنان مجلس، میگوید ۳ درصد از مجموع زندانیان ایران، یعنی ۱۴ هزار نفر، زن هستند که جرم ۸۵ درصد از آنان حمل مواد مخدر است.
پیشتر در روایتی از زندان فشافویه، محمد شریفیمقدم نوشته بود گردش مالی مخدر در هر بند آن زندان، بیش از صد میلیون تومان در هفته است. در گزارشی دیگر، غلامعلی دهشيری، رئيس حفاظت اطلاعات دادگستری یزد از کشف یک باند مواد مخدر در زندان یزد خبر داد که گردش مالی سالانه آن یک میلیارد و یکصد میلیون تومان بوده است.
چگونه با زیان جانی و مالی بسیار بزرگی که مواد مخدر به جامعه، اقتصاد و امنیت ایران میزند و از جمله به خاطر آن، قاچاقچیان مواد مخدر زندانی و حتی اعدام میشوند، هنوز چنین اقتصاد فعالی از مواد مخدر در زندان، که فضایی مطلقا محصور است، جریان دارد؟
غلامحسین محسنی اژهای، معاون اول قوه قضائیه، میگوید بازرسی ماموران زندان مطلوب است اما در برخی موارد، مواد مخدر در زمان ملاقات زندانیان با خانوادهها از طریق جاساز و یا از طریق بلعیدن مواد از سوی زندانیانی که از مرخصی بازمیگردند وارد زندان میشود. این ادعا که زندانیان به مرخصی رفته، مواد مخدر را خارج از زندان در بستههای پلاستیکی میبلعند و وارد زندان میکنند، ترجیعبند توضیح ثابت اکثر مسئولین برای دلیل وجود مواد مخدر در زندان است.
اما روایت زندانیان از شیوههای ورود مواد به زندان به کلی با روایت مسئولان فرق میکند. محمد شریفیمقدم در روایتش از زندان فشافویه نوشته بود که مواد از سه طریق به بند میرسد: مقداری ناچیز از طریق افسر نگهبان و به صورت خصوصی، مقداری بسیار ناچیز از طریق بلع یا شیاف از سوی زندانیانی که از مرخصی یا از دادگاه برمیگردند و عمده مواد به روش پرتابی از سوی مسئولین زندان به هواخوری در یک ساعت معین. موادی به ارزش ۵ میلیون تومان که با رسیدن به هواخوری قیمتش ۵۰ میلیون تومان میشود.
فیلمی ۵۱ دقیقهای در اختیار «ایران وایر» قرار گرفته که به صورت مخفیانه از سوی یک زندانی از یکی از هواخوریهای زندان رجاییشهر ضبط شده است. این فیلم زندانیانی را نشان میدهد که به قصد یافتن مواد و وسایل ممنوعه همراه آنان یا پنهان شده در سلولهایشان، در هواخوری به صف شدهاند و بازرسی میشوند. فیلمی که دقت به جزئیاتش و روایت پشت صحنهاش از جمله میتواند راهی بگشاید به یافتن پاسخ به این پرسش که مواد مخدر در چنین سطح وسیعی و سایر مواد ممنوعه در زندان (گوشی همراه، رَم، مموری کارت موبایل و ...) چگونه در زندان به دست زندانیان میرسد.
این فیلم به صورت مخفیانه از سوی یک زندانی از یکی از هواخوریهای زندان رجاییشهر ضبط شده است.
درباره این فیلم، مساله مواد مخدر در زندان رجاییشهر و سایر جنبههای زیست در این زندان با یکی از زندانیان پیشین آنجا گفتگو کردیم. کسی که ۵ سال را در این زندان گذرانده است و اخیرا از آنجا آزاد شده است و به دلایل امنیتی مایل نیست با نام خودش با ما گفتگو کند. بخشهای نخست این گفتگو را در ادامه بخوانید.
اجازه بدهید بیش از پرداختن به جزئیاتی که شما در این فیلم قابل توجه میدانید، به اصل بازرسی در زندان بپردازیم. وفور مواد مخدر در زندان این پرسش را در رابطه با این بازرسیها پیش میآورد که اینها صرفا نمایش است یا زندانیان در پنهان کردن مواد بسیار خبره شدهاند؟
بازرسیها روی کاغذ بخشی از روند عادی زندان و در عمل بخشی از روند تجارت در زندان است و برای همین اتفاقا در زندان رجاییشهر کاملا جدی انجام میشود و هدف آن واقعا یافتن مواد ممنوعه در زندان است. اما مساله تنها یافتن مواد مخدر نیست که از سوی زندانی مصرف میشود و زندانی مصرف کننده همیشه نیازمند خرید آن است. در این بازرسیها، مسئولان زندان بیشتر امیدوارند وسایل ممنوعهای همچون گوشی موبایل، رم ریدر، رم، فلش و مموری کارت و چیزهایی از این دست را بیابند و ضبط کنند. این وسایل از چیزهایی است که زندانی یا برای ارتباط با دنیای بیرون و یا پر کردن اوقات فراغتش به آنها نیاز دارد. وقتی این وسایل ممنوعه گیر کند (اصطلاح زندان برای توقیف وسایل ممنوعه زندانی) زندانی ناچار است دوباره برای خرید آنها اقدام کند. در دقیقه ۴۷:۳۹ همین فیلم، یک زندانی که از داخل حیاط با زندانی دیگری داخل بند صحبت میکند، میگوید گوشیاش گیر کرده است و اینکه دیشب به او زنگ زده اما گوشیاش خاموش بوده و دشنام رکیکی هم میدهد و بعد قرار صحبت کردن با همدیگر را میگذارند. به این ترتیب، گوشی موبایل و مواد مخدری که از سوی کسانی که یا از مسئولان زندان یا گارد زندان هستند و در هنگام ورود به زندان بازرسی نمیشوند یا عبور بیدردسرشان از بازرسی هماهنگ شده است، در این بازرسیها کشف میشود و دوباره به زندانیان فروخته میشود یا اگر در جریان ضبط آسیب دیده باشند، موبایلهای جدید مشتری پیدا کنند.
یعنی بخشی یا همه ماموران و مقامات زندان، خودشان مواد مخدر و سایر وسایل ممنوعه را وارد زندان میکنند، به زندانیان با قیمت بالا میفروشند، سپس در جریان بازرسی همانها را ضبط و مصادره میکنند و دوباره به زندانیان میفروشند؟
البته بازرسی یکی از روندهای جاری زندان است و اگرچه نتیجه به شکلی به آنچه شما وصف کردید نزدیک است اما اینطور نیست که فروشندهها خودشان لزوما بازرسی را ترتیب دهند. بازرسی در زندان همچون یک رویه هر از چندگاهی انجام میشود. هر ماه، در بازرسیهای سر زده از بندها و سالنها در زندان، وسایلی پیدا میشود و مجددا وارد بازار سیاه زندان میشود. ببینید در هر زندان همزمان دو یا چند باند فعال از ماموران یا مسئولان زندان برای کسب درآمد بیشتر با هم در رقابت هستند. به این ترتیب، ماموری که مواد مخدر یا مواد ممنوعه وارد میکند با تمام کسانی که آن روز در گیتهای مختلف بازرسی هستند در یک باند هستند و مواد ممنوعه بی هیچ مشکلی از بازرسیهای مختلف رد میشوند و این تیم با هم در سود حاصله از فروش شریک هستند. در زندان رجاییشهر باندهای مختلفی فعال هستند که گاهی همدیگر را به عناصر بالاتر لو میدهند. این چیزی بود که برای مثال در مورد باند محمدعلی مردانی، رئیس سابق زندان رجاییشهر، پسرش علیرضا و مسئول دفترش امید عزیزی اتفاق افتاد. یعنی باندهای موازی همدیگر را لو میدهند. الان هم بر اساس برخی اخبار غیر رسمی مردانی از مسئولیت بازرسی اداهکل زندانهای استان تهران کنار گذاشته شده است و همراه پسرش زندانی شده است.
بازرسی از بندها و سالنها تابع نظم خاصی است؟ یعنی زندانی میتواند پیشبینی کند و مواد ممنوعهاش را مخفی کند.
منطق زمانی بازرسیها این است که تابع هیچ نظمی نباشد تا زندانی نتواند زمان بازپرسی را حدس بزند و فرصت و شانس کمتری برای جاساز داشته باشد. برای همین گاهی در هفته دوبار یک سالن را بازرسی میکنند چون افراد گاهی فکر میکنند به خاطر یک بار بازرسی تا مثلا یک ماه دیگر از بازرسی خبری نخواهد بود و برای همین غافلگیر میشوند.
در زندان رجاییشهر، به جز از طریق باندهای زندان آنچنان که به آن اشاره کردید، راههای دیگری هم برای ورود مواد مخدر هست؟
راههای دیگری هم هست اما شانس موفقیت آنان خیلی کم است و عمدتا مواد جاساز شده از سوی زندانبانها و مسئولین زندان کشف میشود و راه تازه عملا مسدود میشود تا انحصار واردات مواد مخدر از دست آنها خارج نشود. یکی از راههایی که هنوز گاهی از آن استفاده میشود و گاهی هم از دست زندانبانها در میرود جاسازی مواد مخدر یا احیانا رمهای کوچک در درزی لباسهایی است که از بیرون برای زندانیان میفرستند. درزی که مثلا رویش دکمه دوخته می شود. یکی از راههای ابتکاری دیگر زندانیانی که مواد مصرف میکنند خواباندن لباس در مواد مخدر مایع است. لباس در مواد خیس خورده، وقتی به دست زندانی میرسد در یک ظرف با آب شسته میشود تا موادش دوباره استخراج و برای مصرف خشک شود. برای همین در زندان رجاییشهر فقط لباسهایی که نو هست و معلوم است هیچوقت استفاده نشده و شستشو نشده است تحویل گرفته میشود. در مورد کتاب هم که به ندرت اجازه ورود به آن داده میشود درز کتاب جایی که صحافی شده بازرسی میشود.
زندانیانی که از مرخصی برمیگردند یا زندانیان تازه را ابتدا برای چند روز در قرنطینه زندان نگه میدارند، در آنجا به چه شیوههایی آنها را جستجو میکنند؟
برهنه کردن زندانیان به شیوه بسیار زشتی در قرنطینه زندان یک رویه معمول است. در قرنطینه از زندانیان تازه و زندانیان از مرخصی برگشته، میخواهند برهنه شده و دراز بکشند، دراز و نشست بکنند و یا بشین و پاشو انجام بدهند تا اگر در مقعدشان چیزی را پنهان کرده باشند از بدنشان بیرون بریزد. طبعا این رفتار بسیار تحقیرآمیز است. علاوه بر این، زندانی چند روز در قرنطینه میماند تا اگر مواد مخدری را در بستههای نایلونی بلعیده باشد، با رفتن به دستشویی آن را دفع کند. گاهی برای همین منظور به زندانیان روغن کرچک میدهند تا هرچی در معدهشان هست بالا بیاورند. یعنی به تدریج تمام راههای ورود مواد مخدر از سوی گاردها و زندانبانها شناسایی و مسدود میشوند. یک نمونه دیگر، جاسازی مواد یا چیزهای کوچک مثل رَم در داخل موی سر است. ولی مثلا همین روش هم بعد از مدتی شناسایی و مسدود شد.
پس به این ترتیب، با وجود این بازرسیهای سخت میتوان نتیجه گرفت حجم بالای مواد مخدر در زندان تنها از طریق باندهای مختلف مسئولان زندان جابهجا میشود. آیا این بدان معناست که در مجموع ماموران و مسئولان زندان، شخص سالمی برای درافتادن با اینها پیدا نمیشود؟
خوب ببینید وقتی یکی از ماموران یا مسئولان یکی از باندها را لو میدهد ما نمیدانیم واقعا هدفش چه بوده است. نمیدانیم این را به خاطر باور قلبی به مبارزه با فساد انجام داده است یا تنها گامی بوده برای متلاشی کردن باند رقیب و کنترل بیشتر بر بازار سیاه داخل زندان. البته من منکر این نیستم که گاهی اوقات در زندان با زندانبانهایی مواجه میشویم که واقعا حسن نیت دارند و در مسائل مختلف از روی خیرخواهی به زندانیان عادی یا سیاسی و عقیدتی کمک میکنند. این دسته از زندانبانها به ما میگفتند که از سر ناچاری و بیکاری به این شغل رو آوردهاند و میگفتند میدانند زندانیان سیاسی و عقیدتی بیگناه هستند و نباید زندانی باشند و یا شرمنده آن دسته از زندانیان عادی هستند که بیگناهیشان ثابت شده و باید آزاد شوند اما به خاطر مسائل پیچیده یا سنگاندازیهای داخل زندان آزادیشان به تاخیر میافتد.
در فاصلهای که سربازان و گارد وارد سالن میشوند تا به تکتک اتاقهای سالن برسند، زندانیان فرصتی برای جاساز یا دست به دست کردن موبایلهایشان ندارند؟
عملا زندانیان فرصتی برای این کار پیدا نمیکنند. تعداد زیادی سرباز و گارد زندان در زمانی کوتاه و به شیوهای عموما خشن و وحشیانه وارد سالن میشوند تا ساکنان هیچ اتاقی فرصت نکنند مواد و وسایل ممنوعه را جاساز کنند. چون اگر وارد سالن شدن و پخش شدن سربازان در سالن ۵۰ متری طول بکشد، ساکنان اتاقهای انتهایی سالن میتوانند وسایل خود را جاساز کنند. سربازان در زمانی کمتر از یک دقیقه، گاهی حتی بدون در آوردن کفشهایشان در کل سالن و همه اتاقها پخش میشوند. گاهی هم که کسی وجود مواد ممنوعه را در اتاق یا اتاقهای مشخصی از سالن لو داده باشد، بلافاصله وارد آن اتاقها میشوند. بعد هم همه زندانیان را به هواخوری منتقل میکنند. و در حیاط و یا هنگام وارد شدن دوباره به سالن هم آنها را میگردند، چون ممکن است زندانی چیزی را در لباسهای زیر و یا درز لباسها، در دهان و زیر زبان و یا میان موهای سرش پنهان کرده باشد.
در بند زندانیان سیاسی هم ممکن است کسانی به مواد مخدر معتاد باشند؟
ممکن است. در بند زندانیان سیاسی، به جز کسانی که به خاطر باورهای دینی و یا عقاید و کنشهای سیاسی، زندانی شدهاند کسانی هستند که به دلایلی غیرسیاسی، اقداماتی ضد امنیتی انجام دادهاند. از این دسته، گاهی ممکن است کسانی به خاطر فشارهای زندان و اینکه باور و انگیزهای هم برای تحمل این وضعیت ندارند گرفتار مواد مخدر شوند. البته این را هم در نظر بگیرید که گاهی حتی زندانی سیاسی که مرخصی ندارد، ملاقات ندارد و دچار ناامیدی شده است زیر فشار سنگین فضای زندان میشکند و ممکن است برای تحمل زندان گرفتار قرصهای اعصاب یا مسکنهای قوی با خاصیت اعتیادآور شود. زندانیان عادی با هر جرمی ممکن است شامل عفوی شوند که هر از چندگاهی به زندانیان داده میشود. اما گاهی زندانی سیاسی، مدتی بسیار طولانی را بدون حتی یک روز مرخصی در زندان میماند.
مطالب مرتبط:
زندان رجایی شهر؛ یک تنبیه جدید برای زندانیان سیاسی
زندانی رجاییشهر؛ آنچه نمیدانیم (بخش اول)
زندانی رجاییشهر؛ از متادون تا سیستم شنود (بخش دوم)
روایت چند زندانی از وضعیت نان و غذا در اوین و رجایی شهر
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر