انیس پرتو، شهروند خبرنگار
زمانی که والدین از هم جدا میشوند، مساله حضانت فرزندان اهمیتی ویژه پیدا میکند. بر اساس قانون، حضانت فرزند دختر و حضانت فرزند پسر تا سن هفت سالگی بر عهده مادر است. در مواردی که والدین با تنش از هم جدا میشوند، پدر، کودک خود را تا سن مورد نظر باید در کلانتری یا بهزیستی ملاقات کند. انتخاب این مکان به عهده قاضی است.
***
«در طول این چهل سالی که از خدا عمر گرفتم، پایام به کلانتری باز نشده بود و خوابش را هم نمیدیدم هفتهای یک بار، آن هم برای دیدن بچهام به کلانتری بیایم. بچه طفل معصوم ۱۴ ماهه است و تقریبا ۱۴ بار به کلانتری آمده است. خدا نکنه که آدمها حرف همدیگر را نفهمند؛ باور کنید، میلیارد میلیارد پول هم نمیتواند این مشکل را برطرف کند.» اینها بخشی از صحبتهای «مهرداد» در کلانتری ۱۰۱ تجریش است. او پدری است که اجازه ندارد، طفل نوزاد خود را در خانه همسر سابق خود ملاقات کند. مهرداد میگوید: «بعد از ۶ سال زندگی مشترک، با وجود اینکه اختلافات ریز و درشتی با همسرم داشتم؛ اما تصمیم به بچهدار شدن گرفتیم و از فردای تولد بچه هر روز، اختلافاتمان بیشتر و بیشتر شد و انگار در دو دنیای متفاوت زندگی میکنیم و تقریبا هیچ حرف مشترکی نداشتیم تا اینکه پسرمان هفت ماه بود که یک روز همسرم با اصرار گفت، من نمیخواهم با تو زندگی کنم و خانه را ترک کرد. از روزی هم که رفته است، تمام حقوقی که قانون و شرع و عرف برایش در نظر گرفته است، از مهریه و نفقه و اجرتالمثل را درخواست کرده و گرفته است. در مورد دیدار بچه هم چون توافقی بین ما حاصل نشد، قاضی حکم داده است که چون فرزند شیرخوار است و جدایی از مادرش ممکن نیست، پدر میتواند در حضور مادر، هفتهای دوساعت فرزندش را در کلانتری ملاقات کند.»
چرا پدران در کلانتریها پدری میکنند؟
یک وکیل دادگستری که با نام «دنیا» با «ایرانوایر» گفتوگو میکند، در مورد قانون دیدار پدر و کودک در کلانتری میگوید: «اتفاق فرهنگی که در ایران میافتد، این است که زوجین در هنگام جدایی، نسبت به همدیگر پر از کینه میشوند و رفتارهایشان همراه با غرضورزی است؛ در حالی که، جدایی به این معنی است که دو نفر تصمیم گرفتهاند، با علم بر رضایت نداشتن از کنار یکدیگر بودن، به زندگی مشترک خود پایان دهند و قطعا در هیچ زندگی مشترکی هم یک نفر مسئول تمام اتفاقات نیست و متاسفانه ضعفهای قانونی هم در این زمینه وجود دارد و قانون در مورد طفل و حضانت حقوق برابری برای پدر و مادر در نظر نگرفته است و در قانون جدید، اولویت حضانت فرزند دختر و پسر تا ۷ سالگی با مادر است و بعد از آن تا سن تکلیف و بلوغ حضانت فرزند بر عهده پدر است که قانونگذار با تبعیت از فقه اسلامی، در مورد دختر سن تکلیف را ۹ سالگی و در مورد فرزند پسر سن تکلیف را ۱۵
سالگی میداند و بعد از آن فرزند اختیار دارد که به دلخواه خود، با پدر و یا مادرش، زندگی کند.»
این وکیل دادگستری همچنین میگوید: «در موارد اینچنینی و فرآیند جدایی بالطبع نمیتوانیم یک اتفاق کاملا درست را انتخاب کنیم؛ چون درستترین حالت برای فرزندان زندگی در کنار پدر و مادرشان است. اما تا قبل از دو سالگی، اگر جدایی اتفاق بیفتد و پدر و مادر در منزل مشترک زندگی نکنند، معمولا پدر به دلیل شیرخواره بودن طفل، نمیتواند فرزند مشترک را بدون توافق با مادر، بیرون از کلانتری و بهزیستی ملاقات کند؛ ولو اینکه کودک از شیرخشک تغذیه کند که به نظر من در این مورد قانونگذار باید بیشتر عاطفه پدر نسبت به فرزندش و دلتنگی او را در نظر بگیرد.»
چرا آمار طلاق از سال ۱۳۹۹ صعود کرد؟
خبرگزاری «ایرنا» شهریور ۱۳۹۸ در گزارشی به نقل از مدیر کلینیک حقوقی زنان و خانواده کرسی حقوق بشر دانشگاه شهید بهشتی، نوشت: «جامعه با سالانه حدود یکصدهزار فرزند طلاق بهطور تخمینی مواجه خواهد شد.» در هیچ آمار رسمی سن رشد کودکانی که فرزند طلاق هستند، مشخص نیست؛ ولی از آنجایی که طبق گزارشهای رسمی، ۴۷ درصد طلاقها در ۵ سال نخست زندگی رخ میدهد، بنابراین تعداد نوزادان و کودکان زیر هفت سال در این جداییها میتواند چشمگیر باشد.
براساس آمارهای رسمی مرکز آمار ایران، آمار «طلاق» از سال ۱۳۹۶ تا ۱۳۹۸ با روند نزولی همراه بوده است؛ ولی در سال ۱۳۹۹ با ثبت ۱۸۴ هزار و ۶۵۴ این روند افزایش پیدا کرده و در واقع بیشترین آمار طلاق طی چهار سال اخیر، در سال ۱۳۹۹ به ثبت رسیده است.
همچنین ۴۱ هزار و ۷۵۷ رویداد طلاق در بهار ۱۴۰۰ به ثبت رسیده است که این آمار در قیاس با آمار مشابه خود در بهار ۹۹ با رشد ۱۶.۴ درصدی همراه بوده است.
روزنامه سراسری «شهروند» در اسفند ۱۴۰۰ طی گزارشی نوشت: «آمارها نشان میدهد که از هر سه ازدواج در سال ۱۴۰۰ یک مورد به طلاق منجر شده است. مجموع ازدواج کشور در تابستان ۱۴۰۰، ۱۳۴ هزار و ۲۰۸ مورد بوده است. محاسبات نشان میدهد که ازدواج در ایران در فاصله ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹، بیش از ۳۶ درصد کاهش یافته است.»
مشکلات اقتصادی و بحرانهای معیشتی که از سال ۱۳۹۸ در ایران چهره جدیتری به خود گرفته است، میتواند به عنوان یکی از عوامل ناسازگاری زوجین برای ادامه زندگی مشترک باشد. همهگیری ویروس کرونا از دیگر مواردی است که طبق آمارهای سازمان بهداشت جهانی نیز روند تنش میان خانوادهها و افراد را در دنیا افزایش داده است. از این رو میتوان انتظار داشت که ایران به دلیل حجم انباشتهای از مشکلات اقتصادی و سیاسی و بحرانهای اجتماعی آسیب بیشتری دیده است.
خاطرات یک سرباز از پدرهای جامانده از خانواده
با نام «محمد حسین» با ما گفتوگو میکند، سرباز کلانتری بوده و تازه دوران خدمتش را به پایان رسانده است. خاطرات بسیاری از دیدار پدران با فرزندان در کلانتری محل خدمتاش دارد و اینطور تعریف میکند: «در طول مدت خدمتم در کلانتری چند مورد از دیدار پدران با کودک زیر دوسال آنها را دیدم و نمیتوانم بگویم، همیشه پدر مظلوم واقع شده است. مثلا یادم میآید که پدری تا ۵ ماهگی بچهاش اصلا ایران نبود و وقتی همسرش ۷ ماهه باردار بوده است، از ایران میرود و هیچ حمایت و ارتباط مادی و معنوی از مادر و فرزندش در طی این مدت نکرده بود و حالا درخواست داده بود که بچهاش را ببیند؛ اما موقع ملاقات طفل هیچ ذوق و اشتیاقی نسبت به بچه نداشت و توقع داشت، همسرش بچه را آرام کند و پدر عزیز دقایقی را با بچه بازی کند.» محمدحسین در ادامه حرفهای خود میگوید: «این پدر ۳-۲ هفته برای دیدار فرزندش به کلانتری آمد و دیگر نیامد. همسرش دائم اشک میریخت و میگفت، کدام مادری دلش میخواهد بچهاش را بیپدر بزرگ کند. اما واقعا مردی که در سختترین روزها بدون هیچ حمایتی ما را به حال خود رها کرد و الان هم فقط یک درخواست دیدار طفل برای خالی نبودن عریضه داده است و چند هفته است که اصلا به دیدنش فرزندش نمیآید پدر است؟»
قاضی تو بگو ما کجا همدیگر را در آغوش بگیریم؟
انتخاب اینکه در چنین شرایطی فرزند مشترک در کلانتری با پدر ملاقات کند یا سازمان بهزیستی بر عهده قاضی پرونده است و طبیعتا بهزیستی با توجه به امکاناتی مانند اتاق کودک، وسایل خواب، وسایل بازی و همچنین سلامت محیط جای بهتری از کلانتری است. البته براساس ماده ۶۸ آیین اجرایی قانون حمایت از خانواده، در اجرای تبصره ماده ماده ۴۱ قانون، رییس کل دادگستری هر استان موظف است، در هر حوزه قضایی، محل یا محلهایی را با فضای مناسب با روحیه اطفال با همکاری و استفاده از امکانات و منابع انسانی سازمان بهزیستی و ادارات تعاون، کار و رفاه اجتماعی و بهداشت و درمان، یا سایر مراکز ذیربط با تعداد کافی مددکار اجتماعی (به ویژه زنان) و در صورت نیاز، مامور انتظامی جهت ملاقات والدین با طفل، اختصاص دهد که در خیلی از استانها به مرحله اجرایی نرسیده است و محل ملاقات پدر با طفل همچنان طبق حکم قاضی در کلانتری محل اقامت زوجه صورت میگیرد.
آیا ملاقات با کودکان در کلانتری مناسب است؟
یک پزشک روانشناس کودک که ناماش در این گزارش محفوظ است، در مورد نیاز کودکان به والدین به «ایرانوایر» میگوید: «قطعا با توجه به اینکه کودک از بطن مادر متولد شده است، نیاز او مخصوصا در دوران شیرخوارگی به مادر بیشتر است. اما این اصلا به این معنی نیست که نوزاد به پدرش نیازی ندارد. ضمن اینکه عواملی مانند تعداد ماهها و یا سالهای زندگی مشترک والدین در میزان شناخت و وابستگی کودک به پدرش نیز موثر است و با اینکه از نظر علمی دید کودکان تا ۶ ماهگی، واضح و کامل و شفاف نیست؛ اما نسبت به صدا و بوی بدن پدر و مادرشان تا قبل از ۶ ماهگی هم کاملا حساس هستند و این جدایی قطعا در ناخودآگاه و روان کودک تاثیر میگذارد.»
به گفته این روانشناس، «با توجه به اینکه تمایل حکومت در کشور ما، به کمتر شدن آمار طلاق در جامعه است، به نظرم با سختگیریهای اینچنینی و مکلف کردن مادر به واگذاری نوزاد حتی برای یک نصفه روز در هفته، هم آمار طلاق میتواند بیشتر کنترل شود و هم نیاز کودک به پدرش تا حدی مرتفع میشود و هم دلتنگی پدر تسکین پیدا میکند.»
این روانشناس حوزه کودک در مورد دیدار طفل و پدر در کلانتری میگوید: «قانونگذار در این مورد کجسلیقگی را به اوج خودش رسانده است و بدتر اینکه مادری که حاضر میشود، فرزند شیرخوارهاش را هفتهای دو ساعت در کلانتری ببرد، از نظر من واجد شرایط پذیرش حضانت طفل نیست. کلانتری طبیعتا جای مجرمها و متهمها است و دیدار کودک و پدر، چرا باید در همچنین جایی صورت بگیرد. در مورد نیاز کودک به ملاقات با پدر و یا مادر، پدر و مادرها اگر اطلاعاتی ندارند، فقط کافی است در سایت گوگل این موضوع را جستوجو کنند و لینک اول را باز کنند. آن وقت بیشتر متوجه میشوند که محرومیت فرزند از دیدار هر کدام از والدین ضربه روحی برای کودک است. کاش قانونگذار هم به این نکات بیشتر توجه میکرد و فقه اسلامی را تبدیل به قانون نمیکرد.»
حکایت ناتمام مهرداد و پسرش
مهرداد که هفتهای یکبار فرزندش را در کلانتری محل میبیند و همان دو ساعت فرصت پدری کردن دارد در مورد دلتنگی پسرش میگوید: «خیلی سخت و اذیتکننده است؛ اما مگر چارهای به جز پذیرش دارم. فقط به این فکر میکنم که در خانههای این شهر پدر و مادرهای زیادی بالاجبار و برای بستن دهن دیگران و نداشتن شجاعت زیر یک سقف زندگی میکنند که سالها است نسبت به هم مهری ندارند و این سختی و دلسردی و بعضا جو متشنج خانه، روان بچهها را نابود میکند. ولی پدر و مادر انگ طلاق نمیخورند و فرزندشان در کنار هر دو والد زندگی میکنند؛ اما آیا بچههایی مثل بچه من، روزگار سختتری گذراندهاند و بیشتر متضرر شدهاند که در خُردسالگی پدر و مادرشان از هم جدا شدهاند یا بچههایی که در این خانهها زندگی میکنند؟»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر