چشم «راحله امیری»، روانشناس، در آبان ۱۴۰۱ و طی اعتراضات سراسری هدف شلیک نیروهای سرکوب قرار گرفت. او در اینستاگرام خود که حالا حذف شده است، از چشم آسیبدیده خود به عنوان «سند شرافت» یاد کرده بود.
تحقیقات «ایرانوایر» پیرامون نابینا کردن شهروندان در اعتراضات سراسری در پی کشته شدن «مهسا (ژینا) امینی»، و ثبت روایتهای گوناگون از قربانیان، بیانگر طرحی هدفمند برای شلیک به چشمهای معترضان است که در گزارشی توضیح دادهایم چهطور مصداق «جنایت علیه بشریت» بهحساب میآید.
***
امید به بهبود اوضاع ایران، یکی از بارزترین وجوه شخصیت قربانیان شلیک هدفمند جمهوری اسلامی به چشمان معترضان است. زنان و مردانی که چشم یا چشمان خود را در طی اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ از دست دادند؛ اما امیدشان را نه.
راحله امیری نیز که یک چشم خود را در همین اعتراضات از دست داده است، در اینستاگرام خود نوشته بود: «قسم به امیدی که در ناامیدی میروید، همه چیز درست خواهد شد.»

او در استوری دیگری باز هم از امید، نوشته بود: «میدونم زندگی سخت شده، ولی ریشه امیدِ تو قلبت رو آتیش نزن. بذار سبز بمونه.»
📷 #راحله_امیری با انتشار این تصویر در حساب اینستاگرام خود نوشت: «میدونم زندگی سخت شده
— ایران وایر (@iranwire) February 1, 2023
ولی ریشه امید تو قلبت رو آتیش نزن
بذار سبز بمونه...🌱»#اعتراضات_سراسری #اعتصابات_سراسری #مهسا_امینی #شلیک_به_چشم_معترضان pic.twitter.com/ZnZV3X6tF1
راحله امیری از جمله نخستین زنانی است که درباره آسیب به چشمهایش طی اعتراضات اخیر اطلاعرسانی کرد. هرچند کمی بعد از منتشر شدن عکسها و روایتهای آسیبدیدگان این نوع از جنایت جمهوری اسلامی، او پستهای صفحه خود را پاک کرد و کمی بعد کل صفحه اینستاگرام خود را از بین برد.
اگرچه همچنان برخی از پستها و استوریهای او در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود.
با وجود تمامی تهدیدها و در کنار آنکه حالا راحله، صفحه اینستاگرام خود را حذف کرده است، او پیشتر از شکسته شدن سکوت «حسین» یکی دیگر از آسیبدیدههای چشمی، استقبال کرده بود.

پیشتر ایرانوایر مطلع شده بود که برخی از قربانیان شلیک هدفمند جمهوری اسلامی به چشمان معترضان که در شبکههای اجتماعی علنی در این رابطه مینوشتند٬ توسط نهادهای امنیتی تهدید شده و از اطلاعرسانی در اینباره منع شدهاند، برخی از آنها هم بازداشت شدند یا در مقابل قاضی تعهد دادند که در خصوص این جنایت، سکوت اختیار کنند.
آرزوی دیدن روزهای خوب آینده
چشم راحله امیری٬ روانشناس ۲۹ ساله٬ در ۲۴ آبان ماه سال ۱۴۰۱ هدف قرار گرفت.
راحله در رابطه با ضاربش نوشته بود: «یک بچه بسیجی نور چشمم را گرفت.»
این زن جوان نزدیک به دوماه بعد از روزی که به چشمش شلیک شده بود٬ تصویری از نقطهای که در آن گلوله به چشمش اصابت کرده را منتشر کرد و نوشت که پس از گذشت روزها «تمام توان و جان» خود را جمع کرده تا بتواند دوباره در آن نقطه بایستد: «یک ماه و ۲۰ روز پیش دقیقا همین جا ایستاده بودم که یک بچه بسیجی تصمیم گرفت با تیر بزند توی چشمم و نور چشمم را بگیرد.»

راحله امیری در بازگشت به محل آسیبیدن توسط «الهه توکلیان»، یکی دیگر از زنان آسیبدیده از ناحیه چشم، همراهی شده بود. راحله که فکر میکرد وقتی دوباره به آن مکان برود، احتمالا میترسد، همراهی الهه توکلیان را چنین توضیح داده است: «نشستم روی نیمکت روبهروی این دیوار، با الهه حرف میزدیم و میخندیدیم و به این فکر میکردم که خدا چقدر دوستم داشته که از شب اول بهترین آدمها را سر راه من گذاشت.»به نظر میرسد، این قربانیان جنایت آشکار جمهوری اسلامی که در جریان دادخواهی و به رخ کشیدن زخمهای خود در راه مبارزه، یکدیگر را یافتهاند و گروههایی برای حمایت از یکدیگر تشکیل دادهاند.

این در حالی است که در دهههای نخست روی کار آمدن جمهوری اسلامی٬ بیشتر آسیبدیدههای جنایتهای این حکومت از سوی جامعه طرد میشدند. اما در سالهای اخیر شاهد آن هستیم عموم مردم، گذشته از همدلی و همراهی با آسیبدیدگان، آنها را در راه دادخواهی و افشای جنایات جمهوری اسلامی تنها نگذاشتهاند.
همانطور که راحله در یکی از استوریهای خود، توجه افکار عمومی را به قربانیان شلیک هدفمند جمهوری اسلامی به چشمان معترضان، نور امیدی دانسته بود برای دیدن «روزهای خوب آینده»: «چه با یک چشم، چه با دو چشم، باید
روزای قشنگ ایران خانوم رو ببینیم.»

روانشناس زیبا و جوانی که به قول خودش، بعد از آسیب چشماش «عزیز یک ملت» شده است.

دیدن شرافت در آیینه
چشم از دست رفته راحله برایش سندی از «شرافت» محسوب میشود؛ برای او هم مانند بسیاری از آسیبدیدگان این نوع از جنایت پیدا و پنهان جمهوری اسلامی، مبارزه پایان نیافته است.
او با انتشار تصویر خود در آیینه، نوشته است: «سوال اینه که چه جوری زندگی کنیم؟ چهجوری زندگی کنیم که بتونیم توی آیینه به چشمهای خودمون نگاه کنیم؟ این روزها وقتی توی آیینه نگاه میکنم، چشم راستم خیلی کوچکتر از چشم چپمه ولی راستشو بخوای عاشق چشم راستمم. چون شرافت ازش میباره.»

با این حال سختیهای روزهای پس از شلیک به چشمش را پنهان نکرده بود؛ سختیهایی که در نهایت او را قویتر ساخت.
راحله دو ماه بعد از شلیک به چشماش، عکسی از روزهای پیش از این آسیب را منتشر کرد و نوشت: «درسته ۲ ماه قد ۲ سال طول کشید، درسته شقیقههام موهای سفیدش داره خودنمایی میکنه، اما گذشت… زمان اومد به کمک… حالا بعد از ۲ ماه، دیگه از قوی بودن خسته که نیستم هیچ، خیلی قویتر از قبل برگشتم و قراره از اول شروع کنم.»

چشمهایی که دوستشان داشت
مرور پست و استوریهای باقی مانده از راحله نشان میدهد که چقدر چشمهایش را دوست داشت؛ چشم زیبایی که هدف شلیک «یک بچه بسیجی» قرار گرفت. این زن جوان به زیبایی خود آگاه است و تصاویری از خودش منتشر میکرد که گواه همین آگاهی بود.


او حتی پس از آسیب به چشمش نیز انتشار چنین عکسهایی را متوقف نکرد تا آنکه کل صفحهاش را پاک کرد.

اسلحه به مانند قضیب
نگاه کردن به تصاویر و مرور زندگی بسیاری از آسیبدیدهها و کشتههای اعتراضات اخیر، در میان افکار عمومی بحث «زیبایی» آنها را به میان آورده است. بیشتر آنها، ظاهر و رفتاری متفاوت از معیارهایی دارند که جمهوری اسلامی سعی در ترویج آن داشته است. استفاده از پیرسینگ و تتو، علاقه به موسیقیهای مدرن و سبک ظاهر و زندگی که به چشم همهگان زیبا و متفاوت میآید.
آیا نیروهای سرکوب، در کنار هدف خاموش کردن اعتراضات و گرفتن زندگی معترضان، «زیبایی» را هم هدف گرفتهاند؟
روزنامه گاردین روز پنجشنبه، ۱۷ آذر ۱۴۰۱، به نقل از کادر درمان در چند بیمارستان ایران گزارش داد که نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی در جریان سرکوب اعتراضات ضد حکومتی، با شلیک گلوله، صورت، سینه و اندام جنسی/تناسلی زنان معترض را هدف قرار میدهند.
از سوی دیگر، گزارشها و شهادتهای بسیاری در پی اعتراضات اخیر منتشر شد که گویای آزار جنسی کلامی و رفتاری علیه زنان و حتی پسران جوان به حساب میآید؛ چه هنگام بازداشت روی موتور یا ون پلیس و چه در بازداشتگاه و زیر بازجویی.
آیا میتوان این سوال را مطرح کرد که نیروهای سرکوب که مورد استفاده جمهوری اسلامی قرار گرفتهاند، افرادی هستند که به هر دلیلی، آنچه را در حسرت به دست آوردناش هستند، هدف شلیک قرار دادهاند؟
این نوع از عملکرد نیروهای سرکوب در جریان اعتراضات بیشباهت به رفتار آن گروهی نیست که در شرایط عادی سعی در ناامن کردن محیطهای شهری با آزار جنسی و کلامی برای زنان و مردانی دارند که «ظاهری متفاوت» و «چشمگیر» دارند؛ افرادی که فضای عمومی شهری را «مال خود» میدانند و گمان میکنند «حق» دارند علیه «دیگری» که پا به فضای شخصیشان گذاشته است٬ خشونت اعمال کنند؛ گروهی با قضیب خود و گروهی دیگر با سلاح.
هر دو گروه از «اعمال قدرت» بر آنچه در حسرت آن هستند٬ لذت میبرند. خاستگاه اینگونه اعمال خشونت علیه تمامیت جسم زنانه در جریان سرکوب اعتراضات اخیر را میتوان مشابه خاستگاه اعمال خشونت کلامی یا فیزیکی علیه زنان در سطح شهر دانست؛ سلطه نیروهای امنیتی بر بدن فرد معترض در زندان یا تیررس اسلحه، گاه میتواند جبرانناپذیرباشد.
از دست دادن چشم٬ پایان راه نیست
راحله یکی از نجاتیافتهگان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ است که قربانی شلیک به چشم معترضان به حساب میآید. اما از مطالب منتشرشده پیشین او اینطور به نظر میرسد که پس از طی مراحل سخت مواجهه با این از دست دادن، به کار برگشت.
ایرانوایر در گزارش مفصل پزشکی، به نقل از چشمپزشکان تصریح کرده است که مواجهه آسیبدیده با از دست دادن چشم، همراستا با ترومای روحی شخصی است که از ابتلای خود به بیماری سرطان آگاه میشود. پذیرفتن این از دست دادن از نظر روانی، پروسهای زمانبر است که شاید همگان از پس آن برنیاید.
اما شغل راحله سروکار داشتن با روان دیگران است. او باید به آنها کمک کند تا به عنوان مثال، با پروسه از دست دادن، کنار بیایند، آن را بپذیرند و به زندگی بازگردند.

او در استوری دیگری نوشته بود که بدون «قصد عادیسازی» زندگی را از سر گرفته است؛ هرچند که آن زندگی، با چشمی که از دست داد، دیگر عادی نیست.
راحله مینویسد: «یه چیزی این روزها خیلی برام جالبه. تا میاد دلم بگیره و ناراحت بشم سریع یه دلیل واسه حال خوبم پیدا میشه. بعد از دو ماه برگشتم شهرم.»

راحله اهل «کرمان» است. او در توضیح آنچه بر چشمش گذشت، در یکی از استوریهای خود توضیح داده بود که چشماش هنوز بینایی ندارد، تست لنز هم جواب نداده است و باید جراحی پیوند قرنیه انجام دهد. او تصمیم گرفت که دیگر از شیلد و چشمبند استفاده نکند و خطاب به مخاطبان خود نوشت: «به چهره جدیدم عادت کنید.»

ثبت نظر